eitaa logo
「شهیده راضیه کشاورز」
804 دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
3.2هزار ویدیو
41 فایل
「شهیده راضیه کشاورز」∶ ●دوست دارم راهی رو برم که خدا راضی باشه...🌱 راض بابا↯ @shahidehRaziehkeshavarz✨ کانال مثلِ راضیه...↯: 『 @meslerazieh313 』 کانال پیام های شما↯ @nashenass_khoone کانال رسمی-زیرنظر مادر شهیده✓ ◢کانال وقف امام زمان(عج)◤
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
17.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | پرچم امید بالاست ‌ ⚠️ وقتی اراده بر کمبود امکانات پیروز می‌شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ختم سوره نصر زمان زیادی نمیگیره اما برکات و نتایج و معجزات زیادی داره ☘ کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
سوره نصر_۲۰۲۴_۰۲_۱۵_۰۹_۴۱_۵۸_۹۷۲.mp3
679K
صوت زیبای ✨ . با خوندن سوره نصر در روز پنجشنبه رزق و روزی یک هفته ات رو تضمین کن 🤲🏻😍 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ⁃ برکات قرائت سوره‌نصر : - استجابت دعا - وسعت رزق و روزی کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•• 🫀🪐 . . •| کتاب راض بابا |• / صفحه ۱۷ تیمور بچه ها را به آغوشش کشید و گفت باید برن ورزشی که بتونن از خودشون دفاع کنن و گلیم خودشون رو از آب بیرون بکشن ناگهان با لبخند بهم زل زد و گفت پس به رفتن راضی هستی؟ من هم به بچه ها نگاهی انداختم و سری به پایین تکان دادم و حالا حرف های تیمور به عمل نشسته بود و هر روز برای شیراز ،آمدن خدا را شکر میکردم اما چرا یک دفعه همه چیز به هم ریخت؟ در نیمه تاریکی راهروی ،حسینیه خیسی چشمانم را با سر انگشتان گرفتم و با پاهای خسته از حسینیه بیرون رفتم ازدحام جمعیت و رفت و آمد آمبولانسها بیشتر از قبل شده بود از کنار دیوار جمعیت را کنار زدم و به سمت چهارراه .رفتم ماشین آتشنشانیای کنار خیابان ایستاده بود و چند آمبولانس و ماشین شخصی هم مقابل در ورودی برادران منتظر بودند. وسط چهارراه ایستادم و با نگاه دور و برم را گشتم تا شاید تیمور را ببینم صداهای درهم پیچیده ای به گوشم .رسید جلوتر رفتم. چند نفر را که صدای ناله شان بلند و کوتاه میشد روی برانکارد با قالی یا پتو پیچیده بودند و بیرون می آوردند تعدادی دیگر هم بی هیچ صدایی با پارچه ای که رویشان کشیده بودند بدرقه میشدند لرزش دستانم لحظه به لحظه بیشتر میشد و به پاهایم سرایت میکرد تحمل دیدن آن صحنه ها را .نداشتم. نگاهم را چرخاندم و یک دفعه از چیزی که دیدم سستی پاهایم از بین رفت و انگار بال درآوردم بین ،جمعیت کُند دویدم و صدایم را بین جیغ آژیر و همهمه مردم بلند کردم. آقای باصری ...! نگاهش را از حسینیه برید و با صورت رنگ پریده اش به سمتم برگشت. اطرافش را نگاه کردم و با دلهره ای که در تمام بدنم موج میزد، پرسیدم: «پس راضیه کو؟ ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!🚫 🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد🍃 • کانالِ شهیده راضیه کشاورز :) 🌱| @shahideRaziehkeshavarz
•• 🫀🪐 . . •| کتاب راض بابا |• / صفحه ۱۸ - راضيه ؟! مگه پیداش نکردین؟ ناخودآگاه صورتم گر گرفت و با صدای گرفته :گفتم: «نه! هر جا گشتم نبود. ولى شما الان زود برین دنبال آقا تیمور خیلی نگرانتون بود.» بدون تأملی، سمت حسینیه دوید. من هم پریشان احوال، از چند نفر گوشی موبایلشان را گرفتم اول شماره راضیه را وارد کردم و صدایی جز بوق ممتد نشنیدم. با کلافگی گوشی را قطع کردم چند بار شماره را گرفتم اما جوابی نیامد. شماره مرضیه و خانه را هم هر چه وارد میکردم، بوق اشغال تحویلم میداد. صاحب موبایل نگاهی به صورت به هم ریخته و پریشانم کرد و گفت: به خاطر شلوغی خط ها اشغاله.» موبایلش را پس دادم و به همان جایی که آقای باصری را دیده بودم، برگشتم. با چشمان نمناکم به هر سمتی که صدای ناله و ذکر یا حسین می شنیدم برمیگشتم. - راضیه !؟ ناگهان تپش قلبم بیشتر شد و به سمت صدا برگشتم. تیمور با چشمان سرخ شده و صورت رنگ پریده اش مقابلم ایستاده بود. بغض خفه کننده ام دوباره راهی برای رها شدن پیدا کرد. - نمی دونم... ندیدمش... تو رو خدا تیمور یه کاری کن تیمور دستش را روی سرش گذاشت و مدام نگاه به اطراف می چرخاند و می چرخید. یک دفعه به طرفم برگشت. من میرم توی آمبولانسا رو بگردم. آقای باصری هم به طرفی دیگر رفت. دوباره بین جمعیت تنها شدم و باز ذهن آشفته ام فرصت غلیان پیدا کرد اولین بار که به حسینیه آمدم، دو سال پیش بود و راضیه سیزده سال داشت آن ،شب شهر لباس مشکی به تن کرده ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!🚫 🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد🍃 • کانالِ شهیده راضیه کشاورز :) 🌱| @shahideRaziehkeshavarz
Dua-Al-Ahd (1).mp3
8.25M
📌دعای عهد! 🗓‌روزشمار‌چله:روز ۵ به نیابت از شهید محسن حججی ؛ ظهور و خشنودی و سلامتی حضرت حجت‌《عج》🤍" سلام‌امام‌مهربانم♥🌿 شوق تو به باغ لاله، جان خواهد داد عطـر تو به گل‌ها، هیجـان خواهد داد فـردا ڪه بـه آفـاق بـپـیـچـد نـورت تڪبیـرِ تو ڪعبـه را تڪان خـواهد داد 🤲🌱اللهم عجل لولیک الفرج🤲🌱 التـماس دعـــاے فــــرج!🪴🌸 • کانالِ شهیده راضیه کشاورز :) 🌱| @shahideRaziehkeshavarz
🌹🌿سلام حضرت گره گشا، مهدی جان🌿🌹 تو آن زلال‌ترین آب حیاتی و ما عطشناکان ملتهب... تو آن دلرباترین بهارے و ما درختان بی‌برگ و بار خزان زده... تو آن ناب‌ترین حس رویشی و ما زمین‌های خشک ترک خورده..‌ تو تمام برکتی و ما قحطی زدگان در صحرا... تو تمام خوبی‌هایی... تمام دلخوشی‌هایی..‌. کاش بازمی‌آمدے و زندگی را از نو یادمان می‌دادے.🌿🌺 🌱.برقآمت دلربای مهدی صلوات.🌱 ❤️ الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج❤️💫 • کانالِ شهیده راضیه کشاورز :) 🌱| @shahideRaziehkeshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سالروز آغاز امامت صاحب‌الزمان (عج) مبارک باد. کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz