eitaa logo
「شهیده راضیه کشاورز」
778 دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
3.1هزار ویدیو
38 فایل
「شهیده راضیه کشاورز」∶ ●دوست دارم راهی رو برم که خدا راضی باشه...🌱 راض بابا↯ @shahidehRaziehkeshavarz✨ کانال مثلِ راضیه...↯: 『 @meslerazieh313 』 کانال پیام های شما↯ @nashenass_khoone کانال رسمی-زیرنظر مادر شهیده✓ ◢کانال وقف امام زمان(عج)◤
مشاهده در ایتا
دانلود
12.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
"خدا میداند ڪه اگر پیام شهدا و حماسه هاے آنها را به پشتـــ جبهه منتقل نکنیم گنه ڪاریم ..! ✨ • کانالِ شهیده راضیه کشاورز :) 🌱| @shahideRaziehkeshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 حرمت پدر ومادر قدر پدرو مادر رو بدونیم چون تکرار نشدنی هستن✅ کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷۷ آبان روز کوروش؟! روز جهانی؟!! 💥ببینید و انتشار دهید کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
•• 🫀🪐 . . •| کتاب راض بابا |• / صفحه ۹۳ از اتاق خارج شدم و به طرف در ورودی نیمه باز رفتم تا در را کشیدم چهره نگران خانم صالحی در چشمانم جا گرفت خودش را در آغوشم انداخت و بی ،مقدمه اشکهایش جاری شد خانم کشاورز ان شاء الله خدا بهتون صبر بده - ممنون. بفرمايين .داخل. از بغلم جدا شد صورتش را خشک کرد و گفت: «همین جا خوبه خانم کشاورز توی این هیجده روز برای راضیه داغون شدم جوری بود که شوهرم کلافه شده بود. به شانه اش دست کشیدم تا کمی آرامش کنم که ادامه داد: «به شوهرم گفتم شما نمیدونی اون دختر کی بود. وقتی از در مدرسه می اومد تو، این قدر صورتش نورانی بود که بین این همه دانش آموز می درخشید.» خانم صالحی درست میگفت کسانی که کمتر راضیه را می دیدند، متوجه این تفاوت می شدند راضیه توی خانه هم سعی میکرد مثل یک راهنمای دلسوز عمل کند. گاهی که با تلفن صحبت میکردم روبه رویم می ایستاد. دور گردنم دست می انداخت و میگفت: «مامان الهی قربونت بشم...» کمی مکث میکرد لبخندی به لبانش مینشاند. بوسه ای را مهمان گونه ام میکرد و ادامه میداد - ،مامان احوال پرسی خیلی خوبه،ها ولی غیبت... مامان یادت نره الغيبه اشد من الزنا. ناگهان خانم صالحی انگار یادش به چیزی آمده باشد، کیفش را از زیر چادر بیرون کشید و پلاستیکی بیرنگ را که پارچه سفیدی در آن بود، بیرون آورد. - خانم کشاورز دیشب که راضیه شهید شد دوست داشتم یه کاری براش بکنم ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!🚫 🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد🍃 • کانالِ شهیده راضیه کشاورز :) 🌱| @shahideRaziehkeshavarz
•• 🫀🪐 . . •| کتاب راض بابا |• / صفحه ۹۴ دستی به پلاستیک کشید و آن را جلویم گرفت. کربلا که رفتم یه کفن برای خودم خریدم و به ضریح امام حسین ع و حضرت عباس تبرکش کردم بعد از کربلا خدا توفیق داد و رفتم مکه اون جا هم موقع طواف کفن رو دور کمرم پیچیدم و با آب زمزم تبرکش کردم نگاهم روی کفن پیچیده در پلاستیک مانده بود. حالا یه خواهشی ازتون دارم تو رو خدا دستم رو پس نزنین این کفن برای من خيلى عزیزه به خاطر همین میخوام به راضیه هدیه اش بدم یک آن حرف زهرا به خاطرم آمد بدنم داغ شد حس میکردم تمام سلول هایم به لرزه افتاده اند سفر مشهد امسال بود که راضیه تصمیمی گرفته و زهرا مانع انجامش شده بود وقتی از سفر برگشت در اتاق داشت ساکش را خالی میکرد و من با تمام دلتنگیام خیره اش شده بودم لباسهای نشسته اش را در یک پلاستیک گوشه ای از ساک گذاشته بود سوغاتی ها را هم در یک پلاستیک جدا بسته بندی کرده و کتاب هایش هم گوشه ی دیگری از ساک بود همین طور که وسایلش را بیرون میگذاشت گره ای به ابروهایش داد. - مامان چرا قسم دادی که سوغاتی براتون نخرم؟ کاش گذاشته بودی یه چیزی بگیرم. - خب مامان ماشاء الله شما همیشه به سفری و من هم قبل عید هرچی لازم ،داشتم خریدم دیگه اسراف میشد حالا برای خودت چی خریدی؟ پنبه ای از زیپ ساک درآورد و سمتم گرفت. - مامان بوش !کن عطر یاس به یاد حضرت زهرا خریدم آورد و نشانم داد. پنبه را از دستش گرفتم و بو کشیدم جعبه عطر دیگری را هم از ساک بیرون - اینم مُشک کربلاس عطرا رو برای خودم خریدم. ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!🚫 🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد🍃 • کانالِ شهیده راضیه کشاورز :) 🌱| @shahideRaziehkeshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Dua-Al-Ahd (1).mp3
8.25M
📌دعای عهد 🗓‌روزشمار‌چله:روز۳۶ به نیابت از شهید عباس بابایی. ظهور و خشنودی و سلامتی حضرت حجت‌《عج》🤍" ‌و سلامتی و طول عمر امام خامنه ای مدظله العالی ‌التـماس دعـــاے فــــرج!🪴🌸 • کانالِ شهیده راضیه کشاورز :) 🌱| @shahideRaziehkeshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
صبح زیبایتون بخیر خدا را شاکریم بابت صبح زیبای پاییزی که یکبار دیگه به ما فرصت زندگی داده😊🌺 • کانالِ شهیده راضیه کشاورز :) 🌱| @shahideRaziehkeshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺بخشی از اتهامات جمشید شارمهد جمشید شارمهد در ۷ آبان ماه ۱۴۰۳ اعدام شد. • کانالِ شهیده راضیه کشاورز :) 🌱| @shahideRaziehkeshavarz
💢 تمرکز تحصیلی 🔷 رابطه بین دختر و پسر در دوران نوجوانی، تمرکز و پیشرفت تحصیلی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. این دوران، فرصت طلایی برای ساختن آینده است. با انتخاب‌های آگاهانه، می‌توانی به اهداف بزرگی برسی. • کانالِ شهیده راضیه کشاورز :) 🌱| @shahideRaziehkeshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠دعا برای عاقبت بخیری • کانالِ شهیده راضیه کشاورز :) 🌱| @shahideRaziehkeshavarz
❤️پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم‌) 🍃زیاد استغفار کنید ، در خانه‌ها و مجالستان ، 🍃سر سفره‌ها و در بازارهایتان ، 🍃و در مسیر رفت ‌و‌آمدهایتان و هر جا که بودید 🍃استغفار کنید ، 🍃چرا که شما نمى‌دانید 🍃آمرزش خداوند چه زمانى نازل مى‌شود ‌📘 مستدرک الوسائل،ج ۵،ص۳۱۹ ‍‌‌‎‌‎‎‌‎‌ • کانالِ شهیده راضیه کشاورز :) 🌱| @shahideRaziehkeshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نماز اول وقت سیره شهدا🌷 ما را با قنوتت ببر تا خدا ... جزیره‌ ی مجنون مجروح عملیات خیبر نماز می‌خواند ساعتی بعد با حمله‌ ی شیمیایی عراق بسیاری از رزمندگان مجروح و شهید می‌شوند 🌷 هدیه نثار ارواح مطهر شان صلوات 🌷 کانال شهیده راضیه کشاورز🌱 ♡@shahideRaziehkeshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼 برای اینکه بتونیم مشکلی رو حل کنیم ✍ باید در ابتدا اون مشکل رو کامل بشناسیم ، اون رو بپذیریم و باهاش کنار بیایم و سپس برای حلش تلاش کنیم زیرا که در غیر این صورت تنها داریم خودمان را فریب میدهیم ✅ • کانالِ شهیده راضیه کشاورز :) 🌱| @shahideRaziehkeshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی حواست هست از واژه خارجی استفاده نشه😅✨ • کانالِ شهیده راضیه کشاورز :) 🌱| @shahideRaziehkeshavarz
•• 🫀🪐 . . •| کتاب راض بابا |• / صفحه ۹۵ جعبه ها عطرها را کنار گذاشت و چند لحظه سکوت کرد. یادم به خوراکی هایی که بهش داده بودم افتاد. _ راستی راضیه! آجیل و شیرینی هایی رو که برات گذاشته بودم خوردی؟ سرش رو بلند کرد و لبخندی زد. _ مامان! تو حسینیه ای که محل اسکانمون بود، خادمی داشت که از نظر مالی وضع خوبی نداشتند. روز عید که شد، پلاستیک و شیرینی و آجیل ها رو بردم پیش دوتا بچه اش و کفتم: بچه ها! اومدم باهاتون شیرینی بخورم، مامان! اینقدر خوشحال شدن! از سر رضایت، لبخند بر لبانم جا خوش کرد. ناگهان چهره اش عوض شد و با هیجان و خوشحالی گفت: راستی مامان! می خواستم یه کفن برای خودم بخرم، ولی زهرا نگذاشت. قلبم شروع کرد به تند تند زدن، اما با تعجب فقط خیره اش شده بودم. _ زهرا گفت: راضیه! کفن تو باید از کربلا بیاد! مبهوت حرف های راضیه بودم و حالا هم بهت زده حرف های خانم صالحی. کفن را از دستش گرفتم. نمی توانستم ازش چشم بردارم. دوست داشتم به آغوشم بگیرمش و از ته دل، گریه کنم. با تردید گفتم: خانم صالحی، من از خدامه! اما نظر شرعیش رو می پرسم و اگه اشکالی نداشت، روی سر می ذارم. همه چیز داشت به دل خواه راضیه پیش می رفت. بعد از اینکه خانم صالحی خداحافظی کرد و رفت، کفن را به سینه ام چسباندم و با قدم های سنگین، سمت اتاق راضیه رفتم. دیدن کفن کربلایی خیلی بی تابم کرده بود. بغضی در گلویم سنگینی می کرد. دلتنگ راضیه شده بودم. پا به اتاق گذاشتم تا با دیدن وسایلش، کمی آرام بگیرم. کنار قفسه کتاب هایش نشستم. یک سمت، دفتر و کتاب های درسی اش بود و طرف دیگر، کتاب های غیر درسی ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!🚫 🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد🍃 • کانالِ شهیده راضیه کشاورز :) 🌱| @shahideRaziehkeshavarz
•• 🫀🪐 . . •| کتاب راض بابا |• / صفحه ۹۶ مثل "حجاب" شهید مطهری و "حماسه یاسین" آقای انجوی نژاد. روزهای آخر، مثل "خالهای نرم کوشک" را می خواند. با دیدن قفسه، به روزی رفتم که تحقیق ادبیات را برایش برده بودم. همین پارسال بود. آسمان داشت رو به تاریکی می رفت که به خانه رسید. به من و تیمور که در سالن رو به تلویزیون نشسته بودیم، سلامی کرد و سر به زیر به اتاقش رفت. تیمور که با تعحب رفتن راضیه را دنبال می کرد، گفت: راضیه چش بود؟ مثل همیشه سر حال نبود؟ شانه هایم را بالا انداختم. برخواستم و وارد اتاق شدم و روی تخت، کنار راضیه که گل های قالی را می شمرد، نشستم. با دست، راه نگاهش را بسته بود. _ مامان، شرمنده ام! بغلش کردم و پیشانیش را بوسیدم. فهمیدم چرا ناراحت است. _ راضیه! تو باید منو ببخشی که توی مدرسه از خستگی دعوات کردم. آن روز با چهره ای درهم، پایم را به مدرسه گذاشته بودم. به سمت سالن مدرسه رفتم که راضیه با دو، از سالن خارج شد و نفس زنان به هم رسیدیم. _ سلام مامان، ببخشید. معذرت می خوام. چون درگیر مسابقات کاراته بودم، یادم رفت این تحقیق رو انجام بدم. امروز هم آخرین روز مهلتش بود. اگه تحویل نمی دادم، نمره ام کم می شد. برگه ها را از کیفم در آوردم و به طرفش گرفتم. _ علیک السلام! چرا نمی نویسی بزنی به دیوار که یادت نره؟ این آخرین بارت باشه! دو ساعته کارم شده از این کافی نت به اون کافی نت رفتن! مگه گیر می اومد! از پشت، صدای پا به گوشش رسید. برگشت و تا زهرا در دیدش ظاهر شد، ادامه دارد... کپی اکیدا ممنوع!!!!🚫 🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد🍃 • کانالِ شهیده راضیه کشاورز :) 🌱| @shahideRaziehkeshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Dua-Al-Ahd (1).mp3
8.25M
📌دعای عهد 🗓‌روزشمار‌چله:روز۳۶ به نیابت از شهید محمد بلباسی. ظهور و خشنودی و سلامتی حضرت حجت‌《عج》🤍" ‌و سلامتی و طول عمر امام خامنه ای مدظله العالی ‌التـماس دعـــاے فــــرج!🪴🌸 • کانالِ شهیده راضیه کشاورز :) 🌱| @shahideRaziehkeshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا