5.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اللهم صل علی ولیک علیبنموسیالرضا...
#امام_رضا
کانال شهیده راضیه کشاورز🌱
♡@shahideRaziehkeshavarz♡
ازطرف مدرسه رفته بودیم مشهد
سوم راهنمایی بودیم💎
راضیه مدام شور زیارتو داشت
توی حرم که بودیم نیمه شب بود
همه خوابیده بودن🌌
راضیه تا صبح نخوابید و مناجات میخوند...✨
#ساخت_خودمون
#شهیده_راضیه_کشاورز
|@shahideRaziehkeshavarz|🌱
در دوران تحصیل راهنمایى درس، تحصیل، تهذیب نفس، ورزش، انس با قرآن و مطالعات غیر درسى و دینى را به جدیت دنبال میكرد.🌱
از نظر تقوا و صفات خوب اخلاقى و پشتكار در درس و فعالیتهاى ورزشى و مذهبى و حجاب و انس با قران و اهل بیت (ع) آن چنان پیشرفت داشتند كه با سن كم خود الگو و نمونه ای براى خانواده، اقوام و همکلاسی ها و دوستان خود و زبانزد آنها شده بود...🥀
➕شهیده راضیه کشاورز
#تولیدمحتوامونہ
#شهیده_راضیه_کشاورز
#شهیدانه
کانال شهیده راضیه کشاورز🌱
♡@shahideRaziehkeshavarz♡
|بلندترین تپه برفی!|❄️
همینه دیگه! آبجی داشته باشی اینجوری میشه.
هم برات مادره، هم خواهر.🧕🏻
اما راضیه برای من که تک پسر خونه بودم، برادر هم بود. یه برادر شجاع و بازیگوش و قوی.
باهم از درخت بالا میرفتیم، توپ بازی میکردیم و اصال گاهی اوقات راضیه
یه کارایی میکرد که منم میترسیدم.
اون روز رفته بودیم پیست اسکی.🎿
روی بالا ترین تپه برفی ایستاده بوديم. اینقدر همه جا از برف پوشیده شده بود که رنگ سفید چشمم رو میزد.☃
راضیه تیوپی آورد و گفت:
- هستی سرسره بازی؟
چشمام گرد شد. ارتفاع اونقدر زیاد بود که بتونه یه پسر ۹ساله رو بترسونه. ولی خب،راضیه هم همش دوسال بزرگتر بود!
- دست بردار راضیه. با سر میریم تو برفا. عین این کبکا میشیم!
خندید و نشست روی تیوپ: نترس بابا من خانم محافظه کارم!
آب دهنم را قورت دادم.
- بیا دیگه علی! داری استخاره میگیری؟
بهش اعتماد کردم. نشستم و سر خوردیم. ⛷
ثانیه های اول همچی خوب بود که ناگهان از تیوپ کنده شدیم و عین توپ توی
هوای چرخ زدیم و... بوووووم!💥
دقیقا عین کبکا با سر رفتیم تو برف. تا اون موقعیت فکر نمیکردم برفها هم میتونن اینقدر سفت و محکم باشن. دردم گرفته بود، با ناراحتی از روی برفها بلند شدم.
راضیه لباسش را تکاند، دستانش را جلوی دهانش گرفته بود و ها میکرد. پاورچین پاورچین به سمتم آمد. همین که منو دید، خندید
: علی دماغتو! شده عین گوجه له شده!
منم خنده ام گرفت: خانم محافظه کار! دماغ خودتو ندیدی. شده عین لبو!
یادم رفت ناراحتی و سرما رو.
حتی خراش روی دستم رو.
آن روز هم همینطور زانوهایم را بغل کرده بودم و بغ کرده گوشه اتاق نشسته بودم.🍂
از در که وارد شد، با دیدن قیافه ام، ابروهایش را بالا برد: عه! نبینم علی مردخدا اخماشو تو هم کنه!
چانه ام را تکیه دادم روی زانوهایم: مامان و بابا دعوام کردند...
لبخند زد و نشست کنارم.🌸
گفت: مامان و باباها دلشون فقط موفقیت بچشون میخواد.
اگه ببینن بچهشون داره عقب میره، ناراحت میشن.
دستی زد روی شانه ام و ادامه داد: از این به بعدم هر وقت خواستی بیا با هم درس بخونیم، باشه؟!📚
آخه میدونی ما فرماندهی داریم که از پدر و مادرمون هم مهربونتره و
براش خیلی مهمه که ما توی پیشرفت علمی و معنویمون موفق باشیم و بتونیم دنیا
رو نورانی و زیبا کنیم.✨
سرم را تکان دادم. خواست از اتاق بیرون برود که ناگهان پرسید: راستی علی نمازتوخوندی؟
ابروهام رو بالا بردم: نچ!
و ادامه دادم: اصلا واسه چی باید نماز بخونم؟
برگشت و کنارم نشست: وقتی یکی بهت خوبی میکنه، تو ازش تشکر میکنی درسته؟
- اوهوم.
- چجوری؟
- یه کاری میکنم خوشحال بشه، میگم ممنونم.
- خب دیگه پسر خوب! خدا این همه نعمت به ما داده، ما نباید ازش تشکر کنیم؟
خود خدا هم راه تشکر رو نشون داده بهمون. اسمش چیه؟
- نماز؟
- باریکالا!
کمی که فکر کردم دیدم حرفش خیلی منطقیه، واسه همین آستین هایم را بالا زدم
و از اتاق بیرون دویدم...✨
#شهیده_راضیه_کشاورز
#شهیــدانہ
کانال شهیده راضیه کشاورز🌱
♡@shahideRaziehkeshavarz♡
جناب لاریجانی
راست می گویید، بدون مردم به مقصدتان نمیرسید.
تشبیه خوبی کردید بین مردم و اسنپ.
هر دو برایتان وسیلهاند.
برای هر دو باید درخواست بدهید.
بعد که پذیرفتند باید سوارشان بشوید.
به مقصد هم که رسیدید پیاده میشوید و تمام.
راست میگویید، شما به همراهی مردم نیاز دارید: برای رسیدن به قدرت
گویا قرار نیست شما به مردم خدمت کنید،
انگار قرار است مردم به شما خدمت کنند نه شما به مردم.
طبق ماه تولدت برای امام زمانت یه کار انجام بده
انتشار حداکثری با شما ✅
نشانی در ایتا↙
@shahideraziehkeshavarz