رفته بودیم نمایشگاه کتاب!
من رفتم چنتا کتاب ببینم
یکیشو برداشتم کہ بخونم
حمید بهم گفت :
تاوقتی کتابو نخریدیم
اجازه خوندشونداریم!
ازکجا معلوم همین یہ ذرهاے کہ
میخونے ناشر راضۍ باشہ؟!
چقدشهدابہبیتالمالحساسبودنرفیق🙂
راوی:
همسرشهید
#حمیدسیاهکالی_مرادی
#خاطرات_شهدا
#روایت_عشق
از وسعت لبخنـدتان
جـان می گیرد زنـدگی ،
بگذارید لبخنـدتان
حـال تمــام روزهای مرا خـــوب کند....
هدیه به روح مطهر شهید #صلوات
دلتنگیم
دلتنگ بیقراری هایمان با شهدا
کاش مارا صدا بزنید
از لابه لای ناگفته های دلمان
این روزهایمان سخت میگذرد..💔
#یادشهداباصلوات
#خاطرات_شهدا
#شهیدابراهیممحجوب
#روایت_عشق
سه روز، روزه گرفت. از او پرسیدم: چی شده؟ چرا غذا نمی خوری؟
گفت: دارم خودم را تنبیه می کنم. گفتم: مگر چکار کردی که خودت را تنبیه می کنی؟
گفت: یادت است آن روزی که بچه های تبلیغات لشکر، با دوربین، به گردان ما آمده بودند.
گفتم: خوب.
گفت: وقتی دوربین سمت من آمد، مرتب نشستم و موهایم را مرتب کردم. گفتم: خب، اشکالی دارد؟ آهی کشید و گفت: بعد ازمصاحبه فکر کردم، با خودم گفتم: ابراهیم! این مصاحبه ها را مگر چه کسی می بیند؟ آدم هایی مثل خودت. ولی با این حال، تو خودت را مرتب کردی و درست نشستی و مواظب رفتارت1 بودی، اما می دانی که سال هاست در مقابل دوربین خدا قرار داری و هرطور که می خواهی زندگی می کنی و هیچ وقت هم خودت را جمع و جور نکرده ای؟ این فکر مرا اذیت می کند که چرا بنده های خدا را به خداترجیح دادم؟
بنابراین خودم را تنبیه می کنم
راوی :
غلامرضا سالم - محبوب
گفت:
میدونۍچࢪامیگیمࢪفیقشہید
خیلےکمڪتمیکنہ؟!
بࢪا؎اینڪھࢪفیقࢪویࢪفیق
اثࢪمیزاࢪه
معࢪفتبھخࢪجمیدھو
یھࢪوزبھࢪسمࢪفاقتمیبࢪتت
پیشخودش . . .🪴
#شهید_سید_علی_زنجانی
#روایت_عشق
#شهیدانه
نزدیکعملیـاتبود،میدانستمدختـرداره
یکروزدیدمسرپاکتنامهازجیبش
زدهبیرون
گفتماینچیه؟
گفت:عکسدخترمه..
گفتم:بدهببینمش!
گفت:خودمهنوزندیدمش،گفتمچرا..؟
گفت:
الانموقععملیاته،میترسم
مهرپدروفرزندیکاردستمبده؛باشهبعد..
#شهيدمهدیزینالدین
#خاطراتشهدا
#روایت_عشق
آمدیم تا بر دستهای بسته تان بوسه زنیم؛آمدیم تا با همان دستهای بسته ،دستمان را بگیرید دستهایی که در پیشگاه خدواند باز است و آزاد ...
نفس امروز ما مرهون همان دستهای بسته شماست
#یادمانشهدایغواصعلقمه" ♥️🌿
🔻شهیدی که از بعضی اتفاقات آینده خبر داشت ...
▫️جسمش در زمین بود و روحش در آسمانها گفته بود #شهادتش در آب است.
▫️در #عملیاتکربلای ۴ بعد از تیر خوردن آب پیکر او را برد تا چندین سال در ام الرصاص گمنام بماند و همراه #غواص های دست بسته بازگردد
✍ فرازی از وصیت نامه شهید حمیدرضا سلطانی پور:
ای مردم مگر #قرآن برای همه نیامده؟ پس همه باید عصاره شویم و این چیزی است كه حق تعالی می خواهد. عصاره یعنی شیره چیزی را گرفتن. شیره چیزی را كه می خواهند بگیرند آن را در فشار قرار می دهند تا عصاره اش گرفته شود. آیا پیامبر الگویی از رنج و #زحمت نشد تا عصاره شود؟ ما هم باید با دنبال كردن راه انبیاء روح خود را #عصاره نماییم.
#ماه_من