#دکتر_علی_تقوی 🔵 درڪ غربت امام زمان (عج) با تمام وجود😔 #امام_زمان♥ #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر🌱 الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🖤🍃'

¤بی نگاهِ تو!!! ¤ غریبم غریبَ الغُربا🌱 #آقام_امام_رضا💛

وقتی قرار است امام زمان(عج) به امام حسین علیه‌السلام شناخته شود پس تنها مسیر ظهور همین مسیر است راه حضورمان و ظهورشان؛ از کربلا می‌گذرد .... #زائران_کربلا #زمینه_سازان_ظهور #اللهم_عجل_لولیک_الفر #اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع 🌴اللهم عجل لولیک الفرج بحق خانم حضرت زینب کبری سلام الله علیها 🌴

🏴#آجرک‌الله‌یا‌صاحب‌الزمان ▪️شب شهادت مولای مهرپرور ماست کسی که سایه لطفش پناهِ کشور ماست... ▪️شب شهادت هشتم امام معصوم است که آستانه‌ی او قبله گاه باور ماست... 🏴ای امام الرئوف! همراه با کبوتران حرمت، محزون و گریان دل را به دور بارگاه تو پر مى دهیم تا بازمزمه ملائک همراه شویم....سلام بر سلطان خراسان؛ او که غبار قدمگاهش، سرمه دیدگان ماست. 🥀#شهادت_امام_رضا علیه السلام را به محضر مولایمان حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنافداه تسلیت عرض می‌کنیم. #امام_رضا دارالشفاء امام رضا علیه السلام

🔳 #شهادت_امام_رضا(ع) 🌴ای صفای قلب زارم 🌴هر چه دارم از تو دارم 🎙 #حسین_طاهری ⏯ #واحد 👌بسیار دلنشین لینک عضویت 👇🔰🔰🔰 @Ya_Roghayyeh @Ya_Roghayyeh @Ya_Roghayyeh کــانـال۞یارقیه بنت الحسین۞👆

یا امام رضا ع به جان جوادت.....

🍃یازهرا سلام الله علیها🍃 یا شهیده 🥀 💎یاران واقعی بقیة الله عج اینگونه اند ✔️ #شهید_حسین_متذکر🌷🕊

السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین سلام به همه اعضاء‌ امیدوارم شبی پر از برکت داشته باشید  حکایتی نقل می کنم از(( شهید بزرگوار حسین متذکر🌷🕊)) که ماجرای عجیبی است امیدوارم کسانی که دستی درعرصه هنر وسینما دارند نسبت به این موضوع حساس باشند وفیلمی دراین زمینه ساخته شود هم ادای دین به خون این شهید وهم توسعه فرهنگ شهادت باشد از دوستان عزیز درخواست می کنم احساس تکلیف نموده سینه به سینه این حکایت را گفته ونقل محافل شود  من دراینجا اصطلاح راوی را به کسی میگویم که این حکایت را نقل کرده حکایت سال ۱۳۶۵ من خانه ام در سعادت آباد تهران بود خودم در دانشگاه شهید بهشتی با چند نفر از دوستان همشهری دریک دانشگاه بودیم ازجمله آقایان غلامرضا طالبی ناصرناهی بهرام عبدی مرحوم ابراهیم متذکر علی تیموری    من ان موقع روزنامه زیاد می خواندم  روزی از روزها بعدا از ظهر روزنامه ها را که ورق می زدم چشمم افتاد به یک حکایت جنگی که من با حرص ولع شروع کردم برای خواندن  نویسنده این حکایت شخصی است از اهل گناباد مشهد که این اتفاق به خودش افتاده  ودر روزنامه ثبت کرده  لذا بنظر من می تواند این حکایت خمیر مایه یکه فیلم سینمایی وزین گردد راوی حکایت نقل می کند روزی از روزها من به مرخصی آمده بودم وقتم  تمام شده  بود به جبهه برگشته بودم بچه هایی که از مرخصی می آمدند بعد از ایست بازرسی منتظر خودروهایی می شدند که بچه هارا به مقرشان می رساند راوی نقل می کند هرماشینی که می امد ومن دست بلند میکردم مرا سوار نمی کردند لذاهم خیلی خسته شده بودم وهم خیلی عصبانی تا اینکه یک ماشینی جیب امد ومن دست بلند کردم وسوارم نمود بعد از چند لحظه حرکت باهم احوالپرسی کردیم ایشان از من پرسید بچه کجا هستی من گفتم بچه گناباد خراسان    ومن پرسیدم شما بچه کجا هستی گفت من بچه مراغه هستم دیدم خیلی مهربان است پرسیدم اسم شریفتان چی هست گفت حسین متذکر بعد من در داخل ماشین صحنه ای را دیدم برای من قابل هضم نبود پرسیدم برادر فضولی می کنم شما که لباس رزمندگی پوشیدی چرا آستین پاهایت را بالا زدی گفت اخوی    دوستان من به من گفته اند در آینده نزدیک عملیات خواهد شد بیا جبهه من هم گفتم باشه ولی من دوتا پاهام درد داشته نمیتونستم بیام جبهه تا اینکه یک نفر از دوستانم به من پیشنهاد دادند ببر پاهات را خالکوبی کنند منظور سوزن درمانی کنند من هم همان کاررا کردم چون زخم شده دکتر گفته روی ساق پاهات باید باز باشد وخشک شود بخاطر این موضوع من آستین پاهایم را بالا زده ام راوی میگوید من دقیق به پاهایش وخال نگاه کردم دیگه چیزی نگفتم چون عذرش موجه بود خلاصه شهید متذکر از من پرسید برادر شما درچه قسمتی کار میکنی من گفتم در معراج شهدا وکارم هم کفن وغسل شهداست تامن این حرف را زدم گفت یک خواهشی دارم گفتم بفرما گفت از این به بعد هرموقع شهید گمنام آوردند از طرف من هرقسمتی از بدنش سالم باشد آن قسمت را از طرف من ببوس من هم گفتم چشم تا اینکه رسیدم به مقرمان باهم خداحافظی کردیم رفتم به معراج   راوی گوید روزی از روزها درمقر خوابیده بودم صدا اومد بلند شوید شهید آورده اند من بلند شدم دوستان گفتند چندتا شهید گمنام هم آورده اند  من یک مرتبه به یاد درخواست راننده جیب شهید متذکر افتادم با خود گفتم بگذار ادای دین کنم امدم بالای سرجنازه ای که تمام بدنش خون الود بود فقط پاهاش سالم بود من نیت کردم از پاهاش ببوسم تا استین پاهاش را بالا زدم چشمانم افتاد به همان خالها دادزدم این شهید گمنام نیست اینرا من می شناسم این حسین متذکر است این بچه مراغه است میگی همه ریختن بسرم جریان چی هست میگی من کاملا ماجرا را برایشان شرح دادم وگرنه بی نشان دفن می شد خلاصه این حکایتی بود که من سال۱۳۶۵ در روزنامه اطلاعات خواندم ولی اگر تاریخ دقیق یادم می ماند با سند برای دوستان نشان می دادم  من از خداوند برای کسانیکه این حکایت را می خوانند ونشر می دهند از خداوند پاداش کربلا طلب می کنم والسلام علیکم ورحمت الله وبرکاته ارادتمند سید مهدی موسوی

🍃🥀به نیابت از از ارواح طیبه💎 شهدا جهت سلامتی وتعجیل در فرج آقا صاحب الزمان عج💙 اِجماعاً صلوات ....🌷🍃

📝میخوام برم امام رضا ... 🎙شعرخوانی دلنشین مرحوم محمدرضا_آغاسی بمناسبت شهادت امام رضا علیه السلام ▪️ شهادت_امام_رضا

⏯ مناجات با امام_زمان(عج) 🍃شکسته شد دلم از دست روزگار آقا 🍃به خشکسالی دل‌های ما ببار آقا 🎙 سید_مهدی_میرداماد بسیار دلنشین 💔 غروب_جمعه 🌷 اللهم_عجل_لولیک_الفرج

⏯ واحد ویژه امام_زمان(عج) 🍃جز یار ندیدیم و بجز یار نباشد 🍃عالم که بجز جلو‌ه‌ی دلدار نباشد 🎙 #جواد_مقدم بسیار دلنشین 💔 غروب_جمعه 🌷 اللهم_عجل_لولیک_الفرج

#به_رسم_هر_شب 🌹 ختم دعای فرج و سلامتی امام زمان (عج) 🌹 🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌸 #لطفا_نشر_دهید. r اَللّهُــمَّ عَجـِّــل لِوَلیِّــکَ الفَـــرَج