eitaa logo
🌺ابراهیمـ دلها🌺«قهرمان مـن»🕊
1.3هزار دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
14.2هزار ویدیو
127 فایل
ـ🦋⃟ ﷽🦋 امام محمد باقر «ع»:⤵️ فضیلتی چون جهاد نیست ، و جهادی چون مبارزه با هوای نفس نیست...🌱 #کپی!؟ به عشق صاحب الزمانمون، حلالت مومن🕊 ارتباط باما⤵️🌹 «ارسال نظرات ودرخواست ها»👇 @majjnon_al_mahdi313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌اهمیت نقش امام سجاد علیه‌السلام منظومه فڪری و سیره پنهانی امام چه بود... 🥀 🕯🍂' الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🖤🍃'
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام حسین علیه‌السلام: مردم، بنده دنیایند و به ظاهر از دین می‌زنند و تا زمانی که زندگی شان تأمین شود از آن دفاع می‌کنند اما چون در بوته آزمایش قرار گیرند دین داران اندک‌اند...! 🌱 الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🖤🍃'
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شُبهه پیراهن مشکی حرامه! با کلام و تحلیل استاد ایمان_اکبرآبادی الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ‌ لوَلــیِّڪَ‌ اَلْفــَرَجْ‌ بحق‌ حضࢪٺ‌ زینب‌ ڪبرۍ‌ سلام‌ الله‌ علیها‌ 🦋▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭🦋
36.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تناقضات بیت شیرازی! [ نقد اندیشه آقای سید صادق شیرازی ] با کلام استاد ایمان_اکبرآبادی الـٰلّهُمَ ؏َجــِّلِ‌ لوَلــیِّڪَ‌ اَلْفــَرَجْ‌ بحق‌ حضࢪٺ‌ زینب‌ ڪبرۍ‌ سلام‌ الله‌ علیها‌ 🦋▭▬▭▬▭▬▭▬▭▬▭🦋
قرائت هرشب دعای فرج به نیت ظهور 🕊 ♥️
📚وبہ‌وقت‌ڪتاب: 🥀 ✍🏻نویسند:سیدمهدۍشجاعے پاࢪت ۲۱ او معدن و سرچشمه ادب است . او کسى نیست که با سماجت از امام چیزى طلب کند. او کسى است که به احتمال پاسخ منفى ، از اصل مطلب مى گذرد. اما این خواهش ، این مطلب ، این تقاضا، خواسته اى متفاوت بوده است . این خود او بوده است که در میان دو سوى دلش ، در تعارض مانده بوده است . با خود عجب کلنجار سختى داشته است . عباس ؛ میان دو خواسته ، میان دو عشق ، میان دو ایثار. هرم عطش بچه ها، او را از کنار خیمه کنده است و به محضر امام کشانده است تا از او رخصت بگیرد و براى آوردن آب ، دل به دریاى دشمن بزند. اما به آنجا که رسیده است و تنهایى امام را در مقابل این سپاه عظیم دیده است ، طاقت نیاورده است و تقاضاى خویش را فرو خورده و بازگشته است . بار دیگر وقتى کودکان را دیده است که پیراهنهاى خود را باال زده اند و شکم به رطوبت جاى مشک پیشین سپرده اند، تا هرم تشنگى را فرو بنشانند، بار دیگر وقتى ... هر بار از خیمه به قصد طرح تقاضاى خویش با امام گریخته است و به آنجا که رسیده است ، فلسفه حیات خویش را به یاد آورده است و به بهانه زیستن خویش نگریسته است و در آینه هستى خویش نگاه کرده است و دیده است که همه عمرش را براى همین امروز زندگى کرده است ؛ براى دفاع از حسین پا به این جهان گذاشته است و براى علمدارى او رنج این هبوط را پذیرا گشته است . او لحظه هاى همه عمر خویش را تا رسیدن امروز شمرده است و امروز چگونه مى تواند لحظاتى را بى حسین سپرى کند، حتى به قصد آوردن آب ، براى بچه هاى حسین . اما در این سعى آخر میان خیمه و میدان ، کارى شده است که دل او را یکدله کرده است . سکینه ، سکینه ، سکینه ، اینجا همانجاست که جاده هاى محبت به هم مى رسد. عشقهاى مختلف به هم گره مى خورد و یکى مى شود. عشق او به حسین و عشق او به بچه ها در سکینه با هم تالقى مى کند. عشق او به حسین و عشق حسین به بچه ها در سکینه به هم مى رسند. اینجا همان جاست که او در مقابل حسین و بچه ها یکجا زانو مى زند. این سکینه همان طور سینایى است که حضور حسین در آن به تجلى مى نشیند. این سکینه مرز مشترك میان حسین و بچه هاست . و لزومى ندارد که سکینه به عباس ، حرفى زده باشد. لزومى ندارد که سکینه از عباس آب خواسته باشد. چه بسا که او را از رفتن به دنبال آب منع کرده باشد. لزومى ندارد که نگاهش را به نگاه عباس دوخته باشد تا عباس ، خواستن را از چشمهاى او بخواند. همینقدر کافیست که او پیش روى عباس ایستاده باشد، مژگان سیاهش را حایل چشمهایش کرده باشد و نگاهش را به زمین دوخته باشد. همین براى عباس کافیست تا زمین و زمان را به هم بریزد و جهان را آب کند. اگر سکینه بگوید آب ، هستى عباس آب مى شود پیش پاى سکینه . نه ، سکینه لب به گفتن آب ، تر نکرده است . فقط شاید گفته باشد: عمو!... یا نگفته باشد. چه گذشته است میان سکینه و عباس که عباس ادب ، عباس معرفت ، عباس ماءموم ، عباس خضوع ، پیش روى امام ایستاده است و گفته است : ))آقا! تابم تمام شده است .(( ادامه دارد... 🕯🍂' الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🖤🍃'
📚بہ‌وقت‌ڪتاب: 🥀 ✍🏻نویسند:سیدمهدۍشجاعے پاࢪت ۲۲ و آقا رخصت داده است . خب اگر آقا رخصت داده است پس چرا نمى روى عباس ! اینجا، حول و حوش خیمه زینب چه مى کنى ؟ عمر من ! عباس ! تو را به این جان نیم سوخته چه کار؟ آمده اى که داغ مرا تازه کنى ؟ آمده اى که دلم را بسوزانى ؟ جانم را به آتش بکشى ؟ تو خود جان منى عباس ؟ برو و احتضار مرا اینقدر طوالنى نکن . رخصت از من چه مى طلبى عباس ! تو کجا دیده اى که من نه باالى حرف حسین ، که همطراز حسین ، حرفى گفته باشم ؟ تو کجا دیده اى که دلم غیر از حسین به امام دیگرى اقتدا کند؟ تو کجا دیده اى که من به سجاده اى غیر خاك پاى حسین نماز بگذارم . آمده اى که معرفت را به تجلى بنشینى ؟ ادب را کمال ببخشى ؟ عشق را به برترین نقطه ظهور برسانى ؟ چه نیازى عباس من ؟! نشان ادب تو از دامان مادرت به یاد من مانده است . وقتى که مادر خطابش کردیم ، پیش پاى ما نشست و زار زار گریه کرد و گفت : ))مرا مادر خطاب نکنید. مادر شما فاطمه بوده است ، این کالم ، از دهان شما فقط برازنده مقام زهراست . من خدمتگزار شمایم . کنیز شمایم .(( عباس من ! تو شیر ادب از سینه این مادر خورده اى . وقتى پدر او را به همسرى برگزید، او ایستاده بود پشت در و به خانه در نمى آمد تا از من ، دختر بزرگ خانه رخصت بگیرد، و تا من به پیشواز او نرفتم ، او قدم به داخل خانه نگذاشت . عباس من ! تو خود معلم عشقى ! امتحان چه را پس مى دهى ؟ جانم فداى ادبت عباس ! عرفان ، شاگرد معرفت توست و عشق ، در کالس تو درس پس مى دهد. بارها گفته ام که خدا اگر از همه عالم و آدم ، همین یک عباس را مى آفرید، به مدال فتبارك اهلل احسن الخالقین ش مى بالید. اگر آمده اى براى سخن گفتن ، پس چیزى بگو. چرا مقابل من بر سکوى سکوت ایستاده اى و نگاهت را به خیمه ها دوخته اى . عباس من ! این دل زینب اگر کوه هم باشد، مثل پنبه در مقابل نگاه تو زده مى شود: و تکون الجبال کالعهن المنفوش .)9 )آخر این نگاه تو نگاه نیست . قارعه است . قیامت است : یکون الناس کالفراش المبثوت .)11) عالم ، شمع نگاه تو را پروانه مى شود. اما مگر چه مانده است که نگفته اى ؟! شیواتر از چشمهاى تو چیست ؟ بلیغ تر از نگاه تو کدام است ؟ تو ماه آسمان را با نگاه ، راه مى برى . سخن گفتن با نگاه که براى تو مشکل نیست . و اصال نگاه آن زمان به کار مى آید که از دست و زبان ، کار بر نمى آید. برو عباس من که من پیش از این تاب نگاه تو را ندارم . وقتى نمى توانم نرفتنت را بخواهم ، ناگزیرم به رفتن ترغیبت کنم ، تا پیش خداى عشق روسپید بمانم ؛ خدایى که قرار است فقط خودش برایم بماند. اگر براى وداع هم آمده اى ، من با تو یکى دردانه خدا! تاب وداع ندارم . مى بینمت که مشک آب را به دست راست گرفته اى و شمشیر را در دست چپ ، یعنى که قصد جنگ ندارى ادامه دارد... 🕯🍂' الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌🖤🍃'
غبار جبهه بر چهره ی آنان نشست تا در روز محشر و هول قیامت،غبار غم بر رخ آنان ننشیند و به پاداش جهاد فی سبیل الله،روانه ی بهشت شوند. شهید احمد کاظمی،فرمانده ی لشگر نجف در دوران دفاع مقدس.  
✨ 🔹شهیدی که در لحظه شهادتش امام حسین(ع)را دید.... بعد از تیر خوردنش بچه ها اومدن به کمکمون  خیلی خون ازش رفته بود فقط برگشت به یکی از رفقا گفت: بلندم کن رو زانوهام بشينم برگشتم بهش گفتم: واسه چی..؟! خون زیادی ازت رفته که  آقا سجاد گفت: اربابم اومده میخوام بهش سلام بدم.. 🕊 🌹
اگرصراط‌مستقیم‌مےجویۍبیا.. ازاین‌مستقیم‌ترراهےوجودندارد..! ⸤حُبُ‌الحُسین❤️  
♦️‌ خاطره ای شیرین از سرداردلها 🔹‌ یکی از سرکرده های اشرار، شخصی به اسم «عید محمد بامری» - معروف به «عیدوک» - بود. حاج قاسم گفت با ترفندی عیدوک را دستگیر کردیم. رفتم خدمت آقا تا این خبر مهم را به ایشان بدهم آقا خوشحال شدند. 🔹‌ بعد فرمودند «چطور او را گرفتید؟» گفتم «با او قرار گذاشتیم و سر قرار دستگیرش کردیم». آقا فرمودند «یعنی به او امان دادید؛ بعد دستگیرش کردید؟ همین الآن بروید او را آزاد کنید.»! 🔹‌ عرض کردم «آقا آزادش کنیم؟» فرمودند «بله. شما به او تأمین داده اید، آمده اسلام اجازه چنین کاری نمیدهد». از همان جا مستقیم رفتم زندان به عیدوک گفتم «مقام معظم رهبری، حکم به آزادی ات دادند. برو. آزادی!». باور نمیکرد گفت «من از زندان بیرون نمیروم». 🔹‌ وقتی فهمید خبر درست است از مریدان آقا شد و همکاری مؤثری با ما کرد ✍‌ خاطرات علی شیرازی از رفاقت 40 ساله با حاج قاسم ✋🏻✨  
🔹از سردار پرسیدند: بعد از بازگشت از سوریه برنامتون چیه؟ گفت: تصمیمی گرفتم که مطمئنم از ۴٠ سال مجاهدت بالاتر است. 🔹بروم یک گوشه‌ای از این مملکت در یک مسجدی، در یک پایگاه بسیجی برای بچه‌های نوجوان و جوان کار فرهنگی انجام بدهم، برای ‌امام زمان (عج) آدم تربیت کنم، سرباز تربیت کنم، کاری که ‏تا حدودی کوتاهی کردیم و آن دنیا باید جواب پس بدهیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اولین دیدار پدرومادر شهید مفقود‌الاثر با پیکر فرزندشان بعد از ۴۰ سال دوری در شب عاشورا در حسینیه معلی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرزند شهید مدافع حرم عباس عبداللهی: نمیگم بابام شهید نمیشد ولی الان زمان خوبی نبود که بابا نداشته باشم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهیدی که امام حسین را در هیئت دید و آقا بهشون گفتن تو مال این دنیا نیستی ◾️دنبال هیئتی بود که از تو دل اون هیئت، سرباز امام زمان در بیاد. شهید علی امرایی شادی روحش صلوات🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_سَلَامٌ عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ “سلام بر ابراهیم” _برداشت محتوا.
🌺ابراهیمـ دلها🌺«قهرمان مـن»🕊
_سَلَامٌ عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ “سلام بر ابراهیم” _برداشت محتوا.
👆👆👆 سلام و عرض ادب خدمت همه شما بزرگوارن✅ قابل توجه دوستانی که تازه به جمع ما پیوستند و شناختی از داداش ابراهیم ندارند. ان شاء الله بازهم مطالب ارسال میشود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا