eitaa logo
❤️ شهیدگمنام ❤️
2هزار دنبال‌کننده
22هزار عکس
9.1هزار ویدیو
22 فایل
السلام علیک یا فاطمة الزهرا(‌س) 🌷یادشهدا کمتراز شهادت نیست🌷 معـرفی شـ📋ـهداء،کلـ🎞ـیپ،‌مدا🎤حـی،خاطــرات شــهداء،عفاف و حجاب،بصیرت افزایی و... #‌شهیدگمنام #حاج_‌قاسم_سلیمانی کپی پست با ذکر صلوات آزاداست تبادل باکانالهای 2k+ تبادل: @gomnam_14
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ شهیدگمنام ❤️
#بدون_تو_هرگز #قسمت_هجدم تازه اون موقع بود که فهميدم کار با سلاح رو عالي بلده! توي مسجد به جوانها،
صداش رو آورد پايين تر، هنوز مي خنديد... - قسم خوردن که خوب نيست؛ ولي بخواي قسمم مي خورم نيازي به ذهن خوني نيست... روي پيشونيت نوشته... رفت توي حال و همون جا ولو شد... - ديگه جون ندارم روي پا بايستم. با چايي رفتم کنارش نشستم... - راستش امروز هر کار کردم نتونستم رگ پيدا کنم. آخر سر، گريه همه در اومد. ديگه هيچکي نذاشت ازش رگ بگيرم، تا بهشون نگاه مي کردم مثل صاعقه در مي رفتن. - اينکه ناراحتي نداره... بيا روي رگ هاي من تمرين کن... - جدي؟ الي چشمش رو باز کرد. - رگ مفته... جايي هم که براي در رفتن ندارم... و دوباره خنديد. منم با خنده سرم رو بردم دم گوشش... - پيشنهاد خودت بود ها وسط کار جا زدي، نزدي. و با خنده مرموزانه اي رفتم توي اتاق و وسايلم رو آوردم. بيچاره نمي دونست... بنده چند عدد سوزن و آمپول در سايزهاي مختلف توي خونه داشتم. با ديدن من و وسايلم، خنده مظلومانه اي کرد و بلند شد، نشست. از حالتش خنده ام گرفت، - بذار اول بهت شام بدم وسط کار غش نکني مجبور بشم بهت سرم هم بزنم،کارم رو شروع کردم. يا رگ پيدا نمي کردم يا تا سوزن رو مي کردم توي دستش، رگ گم مي شد... هي سوزن رو مي کردم و در مي آوردم، مي انداختم دور و بعدي رو برمي داشتم. نزديک ساعت 3 صبح بود که بالاخره تونستم رگش رو پيدا کنم... ناخودآگاه و بي هوا، از خوشحالي داد زدم... - آخ جون... بالاخره خونت در اومد. يهو ديدم زينب توي در اتاق ايستاده زل زده بود به ما! با چشم هاي متعجب و وحشت زده بهمون نگاه مي کرد! خنديدم و گفتم... - مامان برو بخواب... چيزي نيست... انگار با جمله من تازه به خودش اومده بود. - چيزي نيست؟ بابام رو تيکه تيکه کردي... اون وقت ميگي چيزي نيست؟ تو جلادی يا مامان مايي؟ و حمله کرد سمت من... ادامه دارد.... 🌷 به ما بپیوندید👇 🌷 @shahidegomnam14 🌷
شهید محمد حسن هدایت.mp3
20.35M
🌸🌿روایت جالب و زیبا از رزمنده‌ای که شهید تورجی‌زاده شیفته‌ی او بود و ایشان را استاد اخلاق خود می‌دانست... 😔مخصوصا خاطره ی جالب و زیبای آخر صوت رو از دست ندین 🎙راوی: 🌷 @shahidegomnam14 🌷
☺️ ✅ 😂 به سلامتی فرمانده🕵 دستور بود هیچ کس بالای ٨٠ کیلومتر سرعت🚖، حق ندارد رانندگی کند! یک شب داشتم می‌آمدم كه یکی کنار جاده🛣، دست تکان داد نگه داشتم كه شد، گاز دادم و راه افتادم من با می‌راندم و با هم حرف می‌زديم! گفت: می‌گن لشکرتون دستور داده تند نرید! راست می‌گن؟! گفتم: گفته! زدم دنده چهار و ادامه دادم: اینم به سلامتی باحالمان!!! مسیرمان تا نزدیکی واحد ما، یکی بود؛ پیاده که شد، دیدم خیلی تحویلش می‌گيرند!! پرسيدم: کی هستی تو مگه؟! گفت: همون که به افتخارش زدی دنده چهار...😶😰😨😱😂 🌷 @shahidegomnam14 🌷
💠 مقایسه قیمت برخی اقلام بین سال‌های ۸۹ تا سال ۹۹: دلار سال ۸۹ : ۱۱۰۰ تومان دلار سال ۹۹ : ۱۶۱۰۰ تومان سکه تمام سال ۸۹ : ۳۸۰ هزار تومان سکه تمام سال ۹۹: ۶/۳۸۰ میلیون پراید سال ۸۹ : ۸ میلیون پراید سال ۹۹: ۶۸ میلیون برنج ایرانی سال ۸۹ : ۳ هزار تومان برنج ایرانی سال ۹۹ : ۲۳ هزار تومان بنزین سال ۸۹ : ۴۰۰ و ۷۰۰ تومان بنزین سال ۹۹ : ۱۵۰۰ و ۳۰۰۰ تومان سانتافه سال ۸۹ : زیر ۵۰ میلیون سانتافه سال ۹۹ : ۱ میلیارد 📌 و اما یارانه سال ۸۹ : ۴۵۰۰۰ تومان معادل ۴۰ دلار و یارانه سال ۹۹ : ۴۵۰۰۰ تومان معادل کمتر از ۳ دلار 🌷 @shahidegomnam14 🌷
به دنبالِ ســـرت سنـــگر به سنـــگر دلِ من نیــز مفقـــود الاثر شد ... 🌷 @shahidegomnam14 🌷
وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَے الارض و بندگان خداۍ رحمان ڪسانۍاند ڪه روۍ زمين بۍتڪبر راه مۍروند... ۶۳ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
🌱 اعتقاد دارم بعد از جنگ جای رفیقان ما با نسل جدید پر شد و همیشه به نسل جدید و می‌گویم خدا خیلی ما را دوست داشت که بعد از جنگ شما را به ما داد و جای رفقای جنگ را اینها پر می‌کنند ... 🌷 @shahidegomnam14 🌷
💢تـو چه کرده ای؟ که خدا همه ات را بـرای خـودش خواست و نصیب مـا چیزی نگذاشت! حتی نـامی، نـشـانـی... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ التماس دعا 🌷 @shahidegomnam14 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥یه جوون بوشهری یه عصر جدید دیگه رو با حاج قاسم رقم زده ... 🌷 @shahidegomnam14 🌷
ای انسان هایی که خالق خود را فراموش نموده اید اگر میزان اشتیاق خداوند متعال را نسبت به خود می دانستید همان دم از شوق دیدار حق جان می دادید. بیچاره هایی که به خدا پشت کرده اید، برگردید، برگردید که خداوند منتظر شماست، خداوند منتظر است که انسان شوید و به جوار او در آیید و به او نظر کنید. ای انسانهای به خواب رفته بیدار شوید دیگر وقت هوشیاری است. نکند که خواب مرگ، گریبان شما را بگیرد. زنده شدن شما بستگی به لبیک گفتن به ندای حق دارد. 🌷 🌷 @shahidegomnam14 🌷
میبینم بدجوری از این همه تدبیر و پیشرفت کف بر شدین که امسال بجای آخر پاییز، آخر فروردین میتونین جوجه ها رو بشمرین! 🌷 @shahidegomnam14 🌷
- مسافرت‌ها رو کنترل نکردیم، به دستور العمل‌های وزرات بهداشت توجه نکردیم، حمل و نقل عمومی رو کنترل نکردیم، فاصله‌گذاری اجتماعی رو جدی نگرفتیم ولی هنوز مردم رعایت میکنن، چیکار کنیم!؟ + وام یک میلیونی بده بگو هر کی میخواد باید سیم‌کارت به نام خودش باشه - ایول، همین مسیر رو ادامه میدیم 🌷 @shahidegomnam14 🌷
گاهے اوقاٺ ما یڪ غصه‌هایے داریم ڪھ منشا آن معلوم نیسٺ و فرد نمیداند ڪھ چھ اتفاقے افٺاده اسٺ ڪھ دلش گرفٺھ ... در این مواقع باید گفٺ: ان‌شاءالله ڪھ خیر اسٺ... گاهے دل‌گرفتنے‌هاے اسٺ ڪھ هیچ منشایے ندارد و فرد به سبب آنها غصه میخورد. در حدیث داریم ڪھ این غصه خوردن‌هاے بدون منشا سبب آمرزش گناهان مےشود... آیٺ ‌الله‌فاطمے‌نیا 🌷 @shahidegomnam14 🌷
📸 تصويری کمتر دیده‌شده از رهبر معظم انقلاب و سردار قاآنی در دوران دفاع مقدس 🌷 @shahidegomnam14 🌷
این روزها یادی کنیم از بهبهانی، "داوود دانایی" که در ۲۰بهمن ۶۵، زمانی که بمب شیمیایی☠ به خط اصابت می‌کند، را به رزمنده‌ای که ماسک ندارد می‌دهد و را به دیگری و خودش بی‌دفاع در معرض گاز خردل😔 قرار گرفته و به شدت شیمیایی می‌شود و به می‌رسد🕊 روحش شاد و یادش گرامی باد 🌷 ‌ ‎‌‌‌‎🌷 @shahidegomnam14 🌷
❤️ شهیدگمنام ❤️
#بدون_تو_هرگز #قسمت_نوزدهم صداش رو آورد پايين تر، هنوز مي خنديد... - قسم خوردن که خوب نيست؛ ولي ب
علي پريد و بين زمين و آسمون گرفتش.محکم بغلش کرد... - چيزي نشده زينب گلم. بابايي َمرده، مردها راحت دردشون نمياد... سعي ميکرد آرومش کنه اما فايده اي نداشت. محکم علي رو بغل کرده و براي باباش گريه مي کرد؛ حتی نگذاشت بهش دست بزنم. اون لحظه تازه به خودم اومدم... اونقدر محو کار شده بودم که اصلا نفهميدم هر دو دست علي... سوراخ سوراخ... کبود و قلوه کن شده بود. تا روز خداحافظي، هنوز زينب باهام سرسنگين بود. تلاشهاي بي وقفه من و علي هم فايده اي نداشت. علي رفت و منم چند روز بعد دنبالش تا جايي که مي شد سعي کردم بهش نزديک باشم. ليلي و مجنون شده بوديم. اون ليلی من... منم مجنون اون... روزهاي سخت توي بيمارستان صحرايي يکي پس از ديگري ميگذشت. مجروح پشت مجروح، کم خوابي و پر کاري، تازه حس اون روزهاي علي رو ميفهميدم که نشسته خوابش مي برد. من گاهي به خاطر بچه ها برمي گشتم؛ اما براي علي برگشتي نبود. اون مي موند و من باز دنبالش بو مي کشيدم کجاست! تنها خوشحاليم اين بود که بين مجروح ها، علي رو نمي ديدم. هر شب با خودم مي گفتم خدا رو شکر! امروز هم علي من سالمه، همه اش نگران بودم با اون تن رنجور و داغون از شکنجه، مجروح هم بشه... بيش از يه سال از شروع جنگ مي گذشت. داشتم توي بيمارستان، پانسمان زخم يه مجروح رو عوض مي کردم که يهو بند دلم پاره شد. حس کردم يکي داره جانم رو از بدنم بيرون مي کشه... زمان زيادي نگذشته بود که شروع کردن به مجروح آوردن، اين وضع تا نزديک غروب ادامه داشت و من با همون شرايط به مجروح ها مي رسيدم. تعداد ما کم بود و تعداد اونها هر لحظه بيشتر مي شد. تو اون اوضاع يهو چشمم به علي افتاد! يه گوشه روي زمين... تمام پيراهن و شلوارش غرق خون بود... با عجله رفتم سمتش... خيلي بي حال شده بود. يه نفر، عمامه علي رو بسته بود دور شکمش تا دست به عمامه اش زدم، دستم پر خون شد. عمامه سياهش اصال نشون نمي داد؛ اما فقط خون بود... چشمهاي بيرمقش رو باز کرد، تا نگاهش بهم افتاد... دستم رو پس زد. زبانش به سختي کار مي کرد... - برو بگو يکي ديگه بياد... بي توجه به حرفش دوباره دستم رو جلو بردم که بازش کنم دوباره پسش زد. قدرت حرف زدن نداشت... سرش داد زدم... - ميذاري کارم رو بکنم يا نه؟ ادامه دارد... 🌷 به ما بپیوندید👇 🌷 @shahidegomnam14 🌷
❤️ شهیدگمنام ❤️
#بدون_تو_هرگز #قسمت_بیستم علي پريد و بين زمين و آسمون گرفتش.محکم بغلش کرد... - چيزي نشده زينب گلم.
مجروحي که کمي با فاصله از علي روي زمين خوابيده بود. سرش رو بلند کرد و گفت: - خواهر، مراعات برادر ما رو بکن. روحانيه؛ شايد با شما معذبه... با عصبانيت بهش چشم غره رفتم... - برادرتون غلط کرده! من زنشم، دردش اينجاست که نميخواد من زخمش رو ببينم... محکم دست علي رو پس زدم و عمامه اش رو با قيچي پاره کردم. تازه فهميدم چرا نمي خواست زخمش رو ببينم... علي رو بردن اتاق عمل و من هزار نماز شب نذر موندنش کردم. مجروح هايي با وضع بهتر از اون، شهيد شدن؛ اما علي با اولين هلي کوپتر انتقال مجروح، برگشت عقب... دلم با اون بود؛ اما توي بيمارستان موندم. از نظر من، همه اونها براي يه پدرومادر يا همسر و فرزندشون بودن، يه علي بودن... جبهه پر از علي بود. بيست و شش روز بعد از مجروحيت علي، بالاخره تونستم برگردم... دل توي دلم نبود. توي اين مدت، تلفني احوالش رو مي پرسيدم؛ اما تماسها به سختي برقرار مي شد. کيفيت صداي بد و کوتاه... برگشتم... از بيمارستان مستقيم به بيمارستان. علي حالش خيلي بهتر شده بود؛ اما خشم نگاه زينب رو نمي شد کنترل کرد. به شدت از نبود من کنار پدرش ناراحت بود... - فقط وقتي مي خواي بابا رو سوراخ سوراخ کني و روش تمرين کني، مياي؛ اما وقتي بايد ازش مراقبت کني نيستي. خودش شده بود پرستار علي، نمي گذاشت حتي به علي نزديک بشم... چند روز طول کشيد تا باهام حرف بزنه... تازه اونم از اين مدل جمالت... همونم با وساطت علي بود. خيلي لجم گرفت... آخر به روي علي آوردم... - تو چطور اين بچه رو طلسم کردي؟ من نگهش داشتم، تنهايي بزرگش کردم، ناله هاي بابا، باباش رو تحمل کردم! باز به خاطر تو هم داره باهام دعوا مي کنه... و علي باز هم خنديد. اعتراض احمقانه اي بود وقتي خودم هم، طلسم همين اخلاق با محبت و آرامش علي شده بودم... بعد از مدتها پدرومادرم قرار بود بيان خونه مون! علي هم تازه راه افتاده بود و ديگه ميتونست بدون کمک ديگران راه بره؛ اما نمي تونست بيکار توي خونه بشينه... منم براي اينکه مجبورش کنم استراحت کنه، نه ميگذاشتم دست به چيزي بزنه و نه جايي بره... باالخره با هزار بهانه زد بيرون و رفت س*پ*ا*ه ديدن دوستاش، قول داد تا پدرومادرم نيومدن برگرده! همه چيز تا اين بخشش خوب بود؛ اما هم پدرومادرم زودتر اومدن... هم ناغافلي سر و کله چند تا از رفقاي جبهه اش پيدا شد. پدرم که دل چندان..... ادامه دارد... به ما بپیوندید👇 🌷 @shahidegomnam14 🌷
❤️ إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَیْکَ خدایا به من انقطاع کمال از دنیا بسوی خودت عطا فرما ... 🌷 @shahidegomnam14 🌷
🌷۳۱ فروردین ماه سالروز شهادت هفت شهید مدافع حرم گرامی باد. 🕊شهید مدافع حرم حسین بادپا 🕊شهید مدافع حرم روزبه هلیسایی 🕊شهید مدافع حرم صادق شیبک 🕊شهید مدافع حرم هادی کجباف 🕊شهید مدافع حرم حسین همتی 🕊شهید مدافع حرم سیدجلال حبیب‌الله پور 🕊شهید مدافع حرم محمد مهدی مالامیری کجوری 🌷 @shahidegomnam14 🌷
❣عشقند آن عاشقانی که پلاکشان را از گردنشان کندند... تا گمنام بمانند اما عکس امامشان را از سینه نکندند... 🌷نثار ارواح مطهرشان صلوات 🌷 @shahidegomnam14 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 / تصاویر رهگیری ناو آمریکایی در توسط نیروی دریایی سپاه پاسداران درود بر این شیربچه های غیور راستی شما تا به حال دیدین که این برعندازان وطن فروش در رسانه هایشان از خلیج فارس دفاع کنند؟ این دروغگویی در وطن پرستیشون هم به سایر دروغ هایشان اضافه کنید 🌷 @shahidegomnam14 🌷
شاید شهادت آرزوۍ همہ باشد اما یقیناً جز مخلصین ڪسی بدان نخواهد رسید ... ڪاش بجای زبان با عملم ، طلب شهادت می ڪردم . سلام🌷 صبحتون مزین بہ نگاه پرمهر شهدا 🌷 @shahidegomnam14 🌷
... هر آنچه خواهم ، از کَرَم ات می دهی ، و هر آنچه خواهی ، از بنده ات نبینی ! . ... 🌷 @shahidegomnam14 🌷