#سلام_امام_زمانم♥️
سلام سایه ی سرم،
در گذار این عُمر، یاد تو
همچون خورشیدی به سینه ی
روزهای زندگی ام سنجاق است
و نامت، معطر و دلنشین،
لحظه هایم را پر از حس بهار می کند
من به مهر و عشق توست که زنده ام
و در پناه کرامت توست که جان دارم ...
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج🌤
➖➖➖➖➖➖➖
@shahidehhashemi
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
#دلنوشته
مولایم !
دلم هر لحظه برای ورود تو لحظه شماری می کند و حنجره ام تو را فریاد می زند، تو که تجلی عشقی.
قنوتم را طولانی می کنم تا تو نیمه شبی برای آن دعا کنی. کوچه های غریب بی کسی را آب و جارو می کنم تا تو صبحی زود از آن کوچه عبور کنی.
هر روز چراغ دلم را با «جامعه الکبیره» روشن می کنم و سفره افطارم را با «آل یاسین»و «عهد» تزیین می کنم، برای ظهور تو هر روز پای درد «کمیل» می نشینم.
نمی دانم آخرین ایستگاه «توسل» چه هیجانی دارد که مرا با خود تا آن سوی فاصله ها می برد و صبح آدینه چه صفایی دارد، که صبح آسمانش پراز «ندبه» است.
مولایم …!
بی تو دفتر دلمان پر است از مشق های انتظار و من با دلم می خواهم آن روز که می آیی زیباترین مدال ایثار را تقدیم نگاه تو کنم.
«جمعه ها بی توفقط این دل من می گرید *** ازفراق توهمه کوی ومکان میگرید»
✨اللهم عجل لولیک الفرج✨
➖➖➖➖➖➖➖
@shahidehhashemi
جز2.mp3
3.97M
📖 تندخوانی جزء دوم قرآن کریم
🎙 قاری محترم: استاد معتز آقایی
💢 حجم: ۳.۹ مگابایت
⏰ زمان: ۳۴:۲۳
📚 @shahidehhashemi
✦🍀✦༻﷽༺✦🍀✦
🌙شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن 🌙
🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ
✨ بمناسبت فرارسیدن ماه بندگی ماه مبارک رمضان همه روزه قرائت جزء خوانی، همراه با تفسیر آیات نورانی قرآن کریم
☘ توسط استاد ارجمند سرکارخانم: محمدی
❤همه شما دعوتید❤
مکان: فازصفر مجتمع کیسون ایستا۱🔴
🌹پایگاه شهیده طاهره هاشمی 🌹
🛑🛑ازساعت15الی 17 بعدازظهر🛑🛑
🌹 منتظر قدم های سبزتان هستیم🌹
خییییییییلی قشنگه حتماً بخونید
🌹بسیار زیبا و آموزنده
پیرمردی در دامنه ی کوه های دمشق هیزم جمع می کرد ودر بازار می فروخت تا ضروریات خویش را رفع کند .
یک روز حضرت سلیمان (ع) پیر مرد را درحالت جمع آوری هیزم دید دلش برایش بسیار سوخت
تصمیم گرفت زندگی پیرمرد را تغییر دهد یک نگین قیمتی به پیرمرد داد که بفروشد تا زندگی اش بهبود یابد .
پیرمرد ازحضرت سلیمان (ع) تشکر کرد وبسوی خانه روان شد .
و نگین قیمتی را به همسرش نشان داد همسرش بسیار خوشحال شد ونگین را در نمکدانی گذاشت یک ساعت بعد بکلی فراموشش شد که نگین را کجا گذاشته بود .
زن همسایه نمک نیاز داشت به خانه ی آنها رفت و زن نمکدان را به او داد ،
زن همسایه همینکه چشمش به نگین افتاد نگین را پیش خود مخفی کرد.
پیر مرد بسیار مایوس شد و از دست همسرش بسیار ناراحت و عصبانی
وخانم پیرمرد هم گریه میکرد که چرا نگین را گم کرده است .
چند روز بعد پیرمرد به طرف کوه رفت درآنجا با حضرت سلیمان (ع) روبرو شد جریان گم شدن نگین را به حضرت سلیمان (ع) گفت . حضرت
سلیمان (ع) یک نگین دیگری به او داد و گفت احتیاط کن که این را گم نکنی .
پیرمرد ازحضرت سلیمان (ع) تشکری کرد و خوشحال بسوی خانه روان شد در مسیر راه نگین را ازجیب خود بیرون کشید و بالای سنگ گذاشت و خودش چند قدم دور نشست تا نگین را خوب ببیند ولذت ببرد ،
دراین وقت ناگهان پرنده ای نگین را در نوکش گرفت وپرید
پیرمرد هرچه که دوید وهیاهو کرد فایده نداشت .
پیرمرد چند روز از خانه بیرون نرفت همسرش گفت برای خوراک چیزی نداریم تا کی در خانه مینشینی ؟
پیرمرد دوباره به طرف کوه رفت هیزم را جمع آوری کرد که صدای حضرت سلیمان (ع) را شنید ، دید که حضرت سلیمان (ع) ایستاده است و به حیرت بسوی او می نگرد .
پیر مرد باز قصه نگین را تعریف کرد که پرنده آن را ربود. حضرت سلیمان (ع) گفت : میدانم که تو به من دروغ نمی گویی این نگین از هر دو نگین قبلی گرانبهاتر است بگیر و مراقب باش که این را گم نکنی ،
و حتما بفروش که در حال زندگیت تغییری آید .
پیر مرد وعده کرد که به قیمت خوب میفروشد . پشتاره خود را گرفت بسوی خانه حرکت کرد . خانه پیر مرد کنار دریا بود ،
هنگامی که به لب دریا رسید خواست که کمی نفس بگیرد ونگین را از جیب خود کشید که در آب بشوید نگین از دستش خطا رفت و به دریا افتاد
هرچه که کوشش کرد و شنا کرد، چیزی بدستش نیآمد .
با ناراحتی و عجز تمام به خانه برگشت از ترس سلیمان (ع) به کوه نمی رفت .
همسرش به او اطمینان داد که صاحب نگین هر کسی که هست ترا بسیار دوست دارد اگر دوباره اورا دیدی تمام قصه برایش بگو من مطمئن هستم به تو چیزی نمیگوید .
پیرمرد با ترس به طرف کوه رفت ، هیزم را جمع آوری کرد به طرف خانه روان شد که باز حضرت سلیمان (ع) را دید ، پشتاره را به زمین گذاشت ، دویدو گریخت .
حضرت سلیمان (ع) میخواست مانعش شود که فرستاده خدا جبرئیل امین آمد که ای سلیمان خداوند میگوید : که تو چه کسی هستی که حال بنده مرا تغییر دهی ومرا فراموش کرده ای ! سلیمان (ع) باسرعت به سجده رفت واز اشتباه خود مغفرت خواست .
خداوند بواسطه جبرئیل به حضرت سلیمان گفت : که تو حال بنده مرا نتوانستی تغییر دهی ، حال ببین که من چگونه تغییر میدهم .
پیرمرد که به سرعت بسوی قریه روان بود با ماهی گیری روبرو شد ،
ماهی گیر به او گفت : ای پیر مرد من امروز بسیار ماهی گرفتم بیا چند ماهی به تو بدهم ،
پیرمرد ماهی ها را گرفت وبرایش دعای خیر کرد وبه خانه رفت .
همسر ش شکم ماهی ها را پاره کرد که در شکم یکی از ماهی ها نگین را یافت وبه شوهرش مژده داد ،
شوهرش با خوشحالی به او گفت : توماهی را نمک بزن من به کوه میروم تا هیزم بیاورم .
هنگامیکه زن پیرمرد نام نمک را شنید ، نگین اول به یادش آمد که در نمکدانی گذاشته بود ، سریع به خانه همسایه رفت . وقتی که زن همسایه زن پیرمرد را دید ملتمسانه عذر خواهی کرد و به او گفت : نگینت را بگیر، من خطا کردم از تو خواهش میکنم به شوهرم چیزی نگویی چون شخص پاک نفسی است و اگر خبردار شود من را از خانه بیرون خواهد کرد.
پیرمرد در جنگل بالای درختی رفت که شاخه خشک را قطع کند ،
چشمش به نگین قیمتی سوم درآشیانه پرنده خورد .
نگین را برداشت و به خانه آمد . زنش ماهی ها را پخت و شکمی سیر ماهی ها را خوردند .
فردا پیرمرد به بازار رفت هر سه نگین را به قیمت گزاف فروخت .حضرت سلیمان (ع) تمام جریان را به چشم دید و یقین یافت که 👈🏻بنده حالت بنده را نمیتواند تغییر دهد تا که خداوند نخواهد .
به خداوند یقین و باور داشته باشید.
آنچه خودم خواستم نه آن شد
آنچه خداوند خواست همان شد
منْ یتَوَکلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا (3)
☘️و هر کس بر خدا توکل کند پس او برایش کافی است؛ در حقیقت خدا کارش را (به انجام) می رسا
📿اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذى اَنْزَلْتَ فيهِ الْقُرْآنَ وَافْتَرَضْتَ على عِبادِكَ فيهِ الصِّيامَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ📿
🌙 شبهای بندگی 🌙
سخنرانان:
حجت الاسلام والمسلمین دکتر مرتضی آقا تهرانی
حجت الاسلام والمسلمین سید حسین مومنی
حجت الاسلام والمسلمین سید احمد دارستانی
حجت الاسلام والمسلمین دکتر علیرضا جوادی
حجت الاسلام والمسلمین مهدی شریف
حجت الاسلام والمسلمین مهدوی ارفع
حجت الاسلام والمسلمین اسماعیل کاظمی
مناجات خوانی:
حاج محمد جواد فارسی
با مداحی ذاکرین اهل بیت (علیهم السلام) شهر پرند
🔴از شب اول ماه مبارک رمضان به مدت ۳۰ شب
📌مکان برگزاری مراسم: مسجد جامع امام علی (علیه السلام)
⌚ ساعت برگزاری مراسم:۲۲:۰۰
ستاد برگزاری مراسم شبهای بندگی،شهر جدید پرند
سلام حضرت مهدی جان❣️
سلام عزیز دلم امام زمانم❣️
سلام ای همه هَستیَم، تمام دلم
سلام ای که به نامت،سرشته آب و گلم
سلام حضرت دل❤️بر، بیا و رحمی کن
به پاسخے بنوازی تو قلب مشتعلم
امام خوب زمانم هر کجا هستید
با هزاران عشق و ارادت سلام
السّلامُ عَلَيْكَ یا صاحِبَ الزَّمانِ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ،
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ،
اَلسَّلامُ عَلَیْک یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ
اللهم عجل لولیک الفرج
➖➖➖➖➖➖➖
@shahidehhashemi