#شهید_محسن_حججی بسیار به ابراهیم هادی علاقه داشت. در مراسم عقد به همسرش یڪ بسته ڪتاب هدیه داد ڪه یڪی از آنها سلام بر ابراهیم بود. بارها ڪتاب شهید هادی را میخرید و به جوانان نجف آباد هدیه می داد.
✨ابراهیم الگوی محسن بود. شهید محسن حججی خالصانه و بدون سر و صدا برای خدا زحمت ڪشید، اما خداوند نام او را همچون ابراهیم بلند آوازه کرد...
📚 برگرفته از ڪتاب حجت خدا. داستان هایی از زندگی
🖤❤️🌱
#اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
#شهیدانہ
#زندگی_به_سبک_شهدا عضو شوید👇
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
╭┅─────────┅╮
🌺https://eitaa.com/shahidez
╰┅─────────┅╯
🌱 فرهنگ ناب بسیج، حماسهسازیها و فداکاریهای بسیجیان غیرتمند و مخلص تنها محدود به دوران دفاع مقدس نبوده است.
شجره طیبه بسیج و تفکر بسیجی، نمادی زلال از حقایق ، مجموعهای برخاسته از مردم،برای مردم و یادگار ارزشمند حضرت امام خمینی(ره) در راستای آسیبناپذیر شدن کشور، ملّت و انقلاب است.
امروز بسیج با اقتدار و درایتی فراتر از دهههای پیشین ، جهاد تبیین را سرلوحه کار خود قرار داده وروز به روز در حال پیشرفت و نوشوندگی است.
🖤❤️🌱
#اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
#شهیدانہ
#زندگی_به_سبک_شهدا عضو شوید👇
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
╭┅─────────┅╮
🌺https://eitaa.com/shahidez
╰┅─────────┅╯
✍️مینویسم تا یادم نره...
شهــدا اسم نداشتن ، رسـم داشتن !
بیاداون بچہ هایی ڪہ
بہ خاطر ما شبها میجنگیدن
وروزها توگرمای طاقت فرساے
جنوب رو خاڪ
بدون هیچی میخوابیدن
مـردان بی ادعا
چقدر مظلوم خوابیدند ورفتند
زندگی کنیم به سبک شهدا ❤️
شبتون شهــدایی 🕊
🖤❤️🌱
#اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
#شهیدانہ
#زندگی_به_سبک_شهدا عضو شوید👇
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
╭┅─────────┅╮
🌺https://eitaa.com/shahidez
╰┅─────────┅╯
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷
سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ
از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ
و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀
#سلامبـــَرشُهَـدآ... ✋💔
یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️
به نیابت از شهید#رضا_برزگر
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن
#صبحتون_شهدایی📿
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
╭┅─────────┅╮
🌺https://eitaa.com/shahidez
╰┅─────────┅╯
#سلام_مولاجانم
🌱شوقِ دیدارِ تو سر رفت زِ پیمانه ما
کِی قدم مینهی ای شاه به ویرانه ما؟!
🌱ما هنوز ای نفست گرم، پر از تاب و تبیم
سر و سامان بده بر این دلِ دیوانه ما
#العجلمولایغریبم
🖤❤️🌱
#اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
#شهیدانہ
#زندگی_به_سبک_شهدا عضو شوید👇
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
╭┅─────────┅╮
🌺https://eitaa.com/shahidez
╰┅─────────┅╯
🥀 شهدا بدون دلبستگی به دنیا زندگی میکردند
طلبکاریهایم را بخشیدم
از مالِ دنیا یک تیشه و ماله دارم
آن را هم به جهاد سازندگی بدهید.
#شهید نبیالله کریمی
🖤❤️🌱
#اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
#شهیدانہ
#زندگی_به_سبک_شهدا عضو شوید👇
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
╭┅─────────┅╮
🌺https://eitaa.com/shahidez
╰┅─────────┅╯
🥀 شهید سید مهدی اعتصامی
📝 مادرم و پدرم، ای امت و ملت ایران، اگر سعادت دو دنیا را می خواهید و اگر رضای خداوند را می خواهید و همچنین اگر می خواهید كه زیر سایه اسلام بمانید و زیر یوغ استعمار و زیر بار ستمكاران شرق و غرب نروید (همچنان كه بودیم) باید از ولایت فقیه و رهبر انقلاب پیروی كنید.
🖤❤️🌱
#اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
#شهیدانہ
#زندگی_به_سبک_شهدا عضو شوید👇
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
╭┅─────────┅╮
🌺https://eitaa.com/shahidez
╰┅─────────┅╯
زندگی به سبک شهدا
#رفاقت به سبک تانک رزمنده رشوه اى (۱) با تعجب نیم خیز شد.😳سرش را از دریچه اى که وسط در طوسى رن
#رفاقت به سبک تانک
رزمنده رشوه ای (۲)
چند روز بعد دوباره فیلم یاد هندوستان کرد و کشیده شدم طرف اعزام نیرو . 😊
نرسیده به آن جا یک هو چشمم افتاد به یک پیرمرد که سر و وضعش به کارگرهاى ساختمان مى رفت.
یک هو فکرى به ذهنم تلنگر زد ورفتم جلو.🤓
سلام کردم.
پیرمرد نگاهم کرد و جواب داد.
حتماً فکر مى کرد از آن بچه هایی هستم که ننه باباش توصیه مى کردند باادب باش و به بزرگتر سلام کن. 😌
اما وقتى دید هنوز تو کوکش هستم و به چشم خریدار نگاهش مى کنم گفت :«هی بچه، کارى دارى؟»🤔 مِن و مِن کنان گفتم:«اینجا چه کار می کنید؟براق شد که :«فضولُ بردند جهنم گفت هیزمش تره، تو را سننه!»🤨قصد فضولى ندارم. 😥
منظورم این است که...
و خلاصه شروع کردم به زبان ریختن☺️ و مخ تیلیت کردن تا این که با خوشحالى فهمیدم که حدسم درست بوده و کارگر است و سن و
سالى گذرانده و دیگر کمتر استادکارى، او را سرکار مى برد و حالا بیکار است و تو جیبش، شپش پشتک وارو مى زند. 🥴
آخر سر گفتم :« چقدر مى گیرى براى یک امر خیر کمک کنى؟🤩» چشمانش گرد شد. 😳
بنده خدا منظورم را اشتباه متوجه شد و فکر کرد لات و بى سروپا هستم و مى خواهم نامه عاشقانه به او بدهم تا دست کسى برساند.😰
با هزار مصیبت آرامش کردم و به او گفتم که باید جاى پدرم در پایگاه اعزام نیرو، رضایت نامه ام را امضا کند. 😇
اول کمى فکر کرد و بعد سر بالا انداخت که نه! افتادم به خواهش و تمنا 🥺و چهل، پنجاه تومنى که تو جیبم بود را به زور کردم تو جیبش.
بعد سر قیمت چانه زدیم و من جیبهای خالى ام را 😐 نشان دادم تا راضى شد، همراه من آمد.
کارى ندارم که بنده خدا چند بار بین راه و تو پایگاه ترسید و مى خواست عقب گرد کند و من با هزار مکافات دوباره دلش را نرم کردم.
رسیدیم به اتاق دریچه دار.
پیرمرد را به مسئول اعزام 👨✈️ نشان دادم و گفتم که ایشان پدرم هستند. 🥸
تا چشم پیرمرد به جوان افتاد نیشش باز شد و هر دو شروع کردند به چاق سلامتى و قربان صدقه رفتن وسراغ فک وفامیل را گرفتن.🥴😬
شَستم خبردار شد که پیرمرد خان دایی مسئول اعزام است.
آسمان به سرم سقوط آزاد کرد.😞
داشتم دست از پا درازتر برمى گشتم که پیرمرد متوجه شد و رو به جوان گفت :«حسین جان قربان قد و بالات کار این پسرك را جور کن🤩
ثواب دارد. 😇
نفرستیتش جبهه وا. 😒
بگذار پیش خودت سرش گرم بشه فوقش بفرست آشپزخانه🧑🍳 کمک حال آشپزها بشه. بچه خوبیه.
بخشنده و باادب است.»حسابى هم هندوانه🍉 زیر بغلم گذاشت و هم حالم را گرفت.
فهمیدم از این حرف ها واسه سر کچل من نمدى کلاه 💂♂نمى شود.
دوباره قصد رفتن داشتم که حسین جان! صدایم کرد و خنده خنده 😁فرمى طرفم دراز کرد و گفت:« بیا شازده پسر. 👦
به خاطر گل روى خان دایی ام.» از خوشحالى میخواستم سر به سقف بکوبم.
بله، من با دادن چهل پنجاه تومان رشوه رزمنده شدم. 😎
🖤❤️🌱
#زندگی_به_سبک_شهدا عضو شوید👇
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
╭┅─────────┅╮
🌺https://eitaa.com/shahidez
╰┅─────────┅╯