eitaa logo
زندگی به سبک شهدا
227 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
3 فایل
برای شهید شدن باید رنگ و بوی شهدا را داشته باشیم جهت‌تبلیغات و انتقادات به‌آیدی زیر مراجعه‌فرمایید:👇 @MohamadJD313
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🕊🌷 شهدا با هر دردی جا نمی‌زدن؛ می‌گفتن فدایِ سر حضرت زهرا! شهید زندگی کردن، یعنی همه‌یِ سختی‌هارو به جون خریدن برایِ فَدا شدن :) [این‌گونه ایستادند!] عضو شوید👇 ‌┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈  اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺https://eitaa.com/shahidez ╰┅─────────┅╯
. 🥀 پاسدار شهید رجبعلی صادقی تولد ۱۰ دی ۱۳۳۲ تاکستان استان قزوین شهادت ۲۳ اسفند ۱۳۶۳ جزیره مجنون عراق امروز سالگرد شهادت این شهید هست. ✍ فرازی از وصیتنامه شهید خدایا! به من توفیق عنایت فرما تا در این راه قدم بردارم و راه شهدا را ادامه دهم و در این راه ثابت قدم باشم؛ امید که خون شهدا راهنمایى روشن براى ما باشد. به هرحال، این سفر سفرى است که باید رفت؛ پس چه بهتر در حال خدمت به اسلام و ملت شریف باشد. آن چه در دنیا است فانى و آن چه براى خدا تقدیم مى‏ شود، باقى و اَبدى است و این شهدا زنده هستند و «عند ربهم یرزقون» شامل حال شان مى‏ شود. اى مردم! بدانید اگر انقلاب شکست بخورد، اسلام شکست خورده است؛ پس آگاه باشید و این قدر بى‏ تفاوت نباشید. . عضو شوید👇 ‌┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈  اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺https://eitaa.com/shahidez ╰┅─────────┅╯
. سردار شهید عبدالحسین برونسی در سوم شهریور سال ۱۳۲۱ در روستای "گلبوی کدکن" از توابع شهرستان تربت‌حیدریه به دنیا آمد و در تاریخ ۲۳ اسفند سال ۱۳۶۳ در شرق رودخانه دجله (هورالعظیم) به درج رفیع شهادت نایل آمد. عضو شوید👇 ‌┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈  اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺https://eitaa.com/shahidez ╰┅─────────┅╯
1.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. اوستا عبدالحسین 😍 عضو شوید👇 ‌┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈  اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺https://eitaa.com/shahidez ╰┅─────────┅╯
. 🌹شهید عبدالحسین برونسی؛ ابرمرد جبهه‌های نور 🌹 در کویر سوزانِ حماسه‌ها، نام تو همچون آبی زلال جاریست؛ ای شهید برونسی، ای سردار دلاور دشت‌های فتح! از دیار سرفراز هَرسین برخاستی تا تاریخ را به تماشای ایستادگیِ مردان خدا بنشانی. خاطره‌ات را بادهای کوه‌های زاگرس با خود می‌برند، و خاکِ عملیات‌های «خیبر» و «بدر»، هنوز گرمای قدم‌های استوارت را به یاد دارد. تو که در تاریک‌ترین شب‌ها، مشعلِ راه رزمندگان بودی، و در دل هر خطر، شعله‌ای از امید برافروختی. وصیت تو چه ساده و چه عمیق بود: «اگر شهید شدم، مرا در همین جبهه به خاک بسپارید، تا نفس‌هایم بوی خاکِ وطن شود و قلبم نبضِ زمینِ آزادگان بماند.» و تو در خاکِ طلایی فکه آرمیدی، اما روحِ بی‌قرارت، هنوز بر بلندای میدان‌های نبرد پرواز می‌کند؛ همچون عقابی که آسمان را قلمرو خود می‌داند. سالگرد شهادتت، یادآور عهدی است که با خونِ تو بر سنگِ تاریخ حک شد: «جنگ تا پیروزی، مقاومت تا آخرین نفس». امروز، نسلِ ما در سایه‌ی آرمان‌های تو ایستاده است، تا فریاد بزند که راهت ادامه دارد... از کرخه‌ی نور تا همیشه‌ی تاریخ. عضو شوید👇 ‌┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈  اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺https://eitaa.com/shahidez ╰┅─────────┅╯
. •از شهدا یاد گرفتیم: از ابراهیم هادی، پهلوانی را... از حاج همت، اخلاص را... از باکری ها، گمنامی را... از علی خلیلی، امر به معروف را... از مجید بقایی، فداکاری را‌‌... از حاجی برونسی، توسل را... از مهدی زین الدین، سادگی را... از حسين همدانى، جوانمردى و اخلاق را... از حاج قاسم سلیمانی، ولایت مداری را... از شهید رئیسی، صبر در مقابل تلخی‌ها را... . ... عضو شوید👇 ‌┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈  اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺https://eitaa.com/shahidez ╰┅─────────┅╯
. 🥀 بسیجی شهید سید سجاد خاضع تولد ۱۱ شهریور ۱۳۴۴ دهدشت استان کهگیلویه و بویراحمد شهادت ۲۴ اسفند ۱۳۶۳ منطقه عملیاتی شرق دجله عملیات بدر امروز سالگرد شهادت این شهید است. ✍ فرازی از وصیتنامه شهید ای ملت قهرمان ایران نکند خدای ناکرده شیطان فکر جدایی از نور، یعنی رهبر انقلاب را، بر شما غالب کند، که در اینصورت باید گفت: حقیقتاً ضرر کرده‌اید و پشیمان خواهید شد وصیتم این است که احترام روحانیت را داشته باشید و به آنها به عنوان آدم‌های معمولی ننگرید که آنها به درستی آیه و نشانه‌هایی از اسلامند چیزی جز حمایت از روح خدا، پیام رزمندگان اسلام نیست. عاشق او که عاشق خداست، باشیم که راه سعادت ما در این است . عضو شوید👇 ‌┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈  اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺https://eitaa.com/shahidez ╰┅─────────┅╯
سعے کنید که یکے از افرادے باشید که همیشه سعے در زمینه سازےبراے ظهور صاحب الامر دارند و بکوشید اول خود و بعد جامعه را پاک سازے کنید و دعا کنید که این انقلاب به انقلاب جهانے آقا امام زمان متصل شود. پس اگر مے خواهید دعاهایتان مستجاب شود به جهاد اکبر که همان خودسازےدرونے است بپردازید. 🌹شهید محمد رضا شفیعے عضو شوید👇 ‌┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈  اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺https://eitaa.com/shahidez ╰┅─────────┅╯
6.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ای شهیــــــد دستی برآر عضو شوید👇 ‌┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈  اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺https://eitaa.com/shahidez ╰┅─────────┅╯
. چقدر خوب است که بعضی ، بدون اینکه خودت بفهمی؛ بر سر راهت ظاهر می‌شوند و را تغییر می‌دهند... آن موقع است که می‌فهمی ، خیلی وقت است جواب را، بافرستادن بنده‌هایش داده است ؟ ❤️ عضو شوید👇 ‌┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈  اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺https://eitaa.com/shahidez ╰┅─────────┅╯
. غلتیده در خون به دیدار معشوق رفت شهید «جواد زرجام» در سومین روز خردادماه ۱۳۳۹ هم‌زمان به طراوت بهاری و به گل نشستن درختان و پیچیدن رایحه گل‌های سرخ محمدی پا بر خاک روستای کلره از توابع فعلی شهرستان آستانه‌اشرفیه نهاد. جواد در همان دوران نوجوانی در فعالیت‌های مذهبی حضور داشت و مگر می‌شود در زیر بیرق حسین (ع) سینه بزند؛ اما در مقابل یزید زمانه سکوت کند؛ بنابراین تصمیم گرفت در تظاهرات و راهپیمایی‌های دوران انقلاب شرکت فعالانه داشت. شهید جواد زرجام در همان حال موفق به دریافت مدرک دیپلم از شهرستان لاهیجان اخذ کرد و بعد از آن بود لباس مقدس دفاع از وطن را بر تن کرد و او دیگر در آن زمان سرباز میهن شده بود. شهید زرجام با گذراند دوران آموزشی در ساری به لویزان و از آنجا به اندیمشک منتقل شد و هنگامی که بجای باران نقره‌ای گیلان از اسمان جنوب ایران، باران گلوله می‌بارید در غرب پل کرخه شاعرانه‌ترین بیت خود را سرود و مستانه در خود غلتید تا به دیدار معشوق برود. آری جوان کلره‌ای در نهمین روز آبان‌ماه ۱۳۵۹ جاودانه شد تا اولین شهید دیار سید جلال‌الدین اشرف و دیار رود خروشان سپیدرود لقب بگیرد. عضو شوید👇 ‌┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈  اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺https://eitaa.com/shahidez ╰┅─────────┅╯
. انگار توانش دوبرابر شده بود. مادر از خبر جراحت پسرش روایت می‌کرد: "دست حسین در عملیات خیبر قطع شد؛ وقتی این خبر را شنیدم از هوش رفتم؛ توی بیمارستان یزد به دیدارش رفتم؛ گفتم «حسین، نکنه من بمیرم و تو را دیگر نبینم؟» و حسین گفت «نه مادر انشاءالله عمر طولانی داشته باشی». بعد گفت «مامان، طاقت داری دست مرا ببینی»؛ گفتم «مگه چی‌شده»؛ دکمه‌های پیراهنش را که باز کردم گفتم «حسین! پس دستت کجاست؟» و دوباره از هوش رفتم. فکر می‌کردم حالا که یک دست ندارد، دیگر نمی‌تواند هچ کاری انجام دهد؛ اما انگار توانش بعد از جانبازی دو برابر شده بود؛ همه کارهایش را خودش انجام می‌داد، کاری کرد که من هیچ وقت احساس نکردم او یک دست ندارد." عضو شوید👇 ‌┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈  اَلّلهُمـّ؏َجِّل‌لِوَلیِّڪَ‌الفَرَج ╭┅─────────┅╮ 🌺https://eitaa.com/shahidez ╰┅─────────┅╯