eitaa logo
شفعا
160 دنبال‌کننده
10هزار عکس
6.1هزار ویدیو
88 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج کانال رسمی پایگاه شهید فریادرس مدیر کانال: @jalalialii تبادل: @abbi313
مشاهده در ایتا
دانلود
حضور پر شور بچه های پایگاه در حلقات صالحین
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷 ✫⇠ قسمت:8⃣1⃣ ✍دفاع مقدس 🍁سال 59 بود . با بمبارانهای فرود گاههاي کشور جنگ تحميلي عراق عليه ايران شــروع شــد . در مسجد نشسته بودیم همه مانده بودیم چه بکنیم که يکي از بچه ها از در وارد شد و شاهرخ را صدا کرد . نامه ایی را به او داد و گفت : از طرف دفتر وزارت دفاع ارسال شده از سوي دکتر چمران براي تمام نيروهائي که در کردستان حضور داشتند . 🍁شاهرخ به ســراغ تمامي رفقاي قديم و جديد رفت . صبح روز يازدهم مهر با دو دستگاه اتوبوس و حدود هفتاد نفر نيرو راهي جنوب شديم . وقتي وارد اهواز شــديم همه چيز به هم ريخته بود . رزمندگان هم ازشهرهاي مختلف مي آمدند و ... همه به ســراغ استانداري و محل اســتقرار دکتر چمران ميرفتند . 🍁بعد از سه روز به همراه دکتر چمران و برای عمليات راهي منطقه سوسنگرد شديم . بعــد از اين حمله شــهيد چمران براي نيروها صحبت كــرد و گفت: اگر مي خواهيد کاري انجام دهيد ، اينجا نمانيد ، برويد خرمشهر . 🍁بہ دستور شہید چمران تا آخر تصرف خرمشہر در آنجا ماندیم . حالا دیگر گروه ما زیر نظر فرماندهے ســيد مجتبے هاشمے قرار داشت . بیشتر افرادے کہ از مراکز دیگر رانده میشدند جذب سید مجتبے مے شدند . او فرماندهے بســيار خوش برخوردے بود . ســيد با شــناختے که از شاهرخ داشــت. بيشــتر اين افراد را به گروه او يعنے "آدمخوارها" مے فرستاد . ادامه دارد منبع: 🔹کتاب شاهرخ ,حر انقلاب اسلامی 🔹کتابخانه (مجمع جهانی خادمین شهدا) @shahidfaryadras
شهید شاهرخ ضرغام
تعجب نکنید اگر #روح_الله_زم رو با چنین ریخت و قیافه ای در #دادگاه ببینید!
عزیزان مسئولین پایگاه به همراه چندتا از رفقا که درعکس نیستند!! هرکی نیومد ضرر کرد😜 @shahidfaryadras
حضور بچه های پایگاه در سالن فوتسال
باسلام پیاده روی فردا از درب مسجد به سمت گلزار شهدای گمنام (بام نهاوند ) ساعت ۵:۳۰ دقیقه صبحانه مختصر یادتون نره🍞🧀🧀🧀
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷 ✫⇠ قسمت:9⃣1⃣ ✍گـروه آدم خوارها 🍁در آبادان شــخصے بود کہ بہ مجيد گاوے مشــهور بود . مے گفتند گنده لات اينجا بوده . تمام بدنش جاے چاقو و شکسـتگے بود . شــاهرخ وقتے مجید را دید با همان زبان عاميانہ گفت : ببينم ، ميگن يہ روزے گنده لات آبادان بودے . ميگن خيلے هم جيگر دارے ، درســتہ !؟ اما امشب معلوم ميشہ ، با هم ميريم جلو ببينم چيکاره اے ! 🍁شــب بہ سنگرهاے عراقيہـا نزديک شديم . شاهرخ بہ مجيد گفت : ميرے تو سنگراشون ، يہ افسر عراقے رو ميکشے و اســلحہ اش رو ميارے . اگہ ديدم دل و جرأت دارے ميارمت تو گروه آدم خوارها . مجيد يہ چاقو از تو کيفش برداشت و حرکت کرد . دو ساعت بعد اومد . 🍁مجید يک دفعہ دستش رو داخل كوله پشتے کرد و چيزے شبيہ توپ را آورد جلو . يک دفعہ داد زدم : واے !! ســر بريده يک عراقے در دسـتش بود . شاهرخ که خيلے عادے به مجيد نگاه مےکرد گفت : سر کدوم سرباز بدبخت رو بريدے ؟ مجيد کہ عصبانے شــده بود گفت : به خدا سرباز نبود ، بيا اين هم درجہ هاش ، کندم . شــاهرخ سرے بہ علامت تائيد تکان داد و گفت : حالا شد ، تو ديگہ نيروے ما هستے. 🍁هر کدام از کسانے کہ بہ گروه آدم خوارها ملحق مےشدند ماجراهائے داشــتند . مثلا علے ترياکے قبل از انقلاب هم دانشجو بود و بہ زبان انگليسے مسلط بود . علے جذب سید مجتبے هاشمے شده بود . بعدها مواد را ترك كرد و بہ يكے از رزمندگان خوب و شــجاع تبديل شد . علے در عمليات كربلاے پنج به شهادت رسيد . 🍁شــخص ديگرے بود كه براے دزدے از خانہ هاے مردم راهے خرمشــهر شده بود . او با ســيد آشنا مےشود و رفاقت او با سيد به جائے رسيد كہ همہ كارهاے گذشتہ را كنار گذاشت . او به يكي از رزمنده هاے خوب گروه شاهرخ تبديل شد . در گروه شاهرخ همہ جور آدمی بود . مثلا شخصے بود کہ فارغ التحصيل از آمريکا بود . افراد بے نمازے بودند که در همان گروه بہ تبعیت از شاهرخ نماز خوان شدند تا افراد نماز شب خوان. ادامه دارد منبع: 🔹کتاب شاهرخ ,حر انقلاب اسلامی 🔹کتابخانه (مجمع جهانی خادمین شهدا) @shahidfaryadras
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷 ✫⇠ قسمت:0⃣2⃣ ✍پسر پانزده ساله 🍁اکثر نيروهایے کہ جذب گروہ فداییان اسلام مےشدند وارد گروه آدم خوارها مےشدند . وقتے شــاهرخ براے نماز جماعت ميرفت همه ے بچہ ها بہ دنبالش بودند . سيد مجتبے امام جماعت ما بود . دعاے توسل ودعاے کميل را از حفظ مےخواند و حال معنوے خوبے داشت. در شرايطے که کسے از اون بچہ ها بہ فکر معنویات نبودند ، ســيد به دنبال اين فعاليتہا بود و خوب نتيجہ ميگرفت . 🍁دومین روز حضور من در جبهه بود. تا ظهر در مقر بچه ها در هتل کاروانسرا بودم ،پسرکی حدود پانزده سال همیشه همراه شاهرخ بود . مثل فرزندی که همواره با پدر است. تعجب من از رفتار آنها وقتی بیشتر شد که گفتند:این پسر، رضا فرزند شاهرخ است!! اما من که برادرش بودم خبر نداشتم . 🍁عصر بود که دیدم شاهرخ در گوشه ای تنها نشسته. رفتم و در کنارش نشستم. بی مقدمه و با تعجب گفتم: این آقا رضا پسر شماست!؟ خندید و گفت: نه ،مادرش اون رو به من سپرده . گفته مثل پسر خودت مواظب رضا باش . گفتم مادرش دیگه کیه؟ گفت:مهین همون خانمی که تو کاباره بود. آخرین باری که براش خرجی بردم گفت: رضا خیلی دوست داره بره جبهه.من هم آوردمش اینجا. ماجرای مهین را میدانستم ،برای همین دیگر حرفی نزدم.... ادامه دارد منبع: 🔹کتاب شاهرخ ,حر انقلاب اسلامی 🔹کتابخانه (مجمع جهانی خادمین شهدا) @shahidfaryadras
وقتی که ترکمانان حمله کردند، جمعیت آنها 3 برابر قشون اسلام بود؛ فرماندهی لشکر مسلمین گفت: آب بیاورید من وضو بگیرم، من باید نماز شب بخوانم، گفتند امیر! فردا شما باید در میدان مبارزه کنید؛ خوب است استراحت بفرمایید. گفت: عقل شما نمی‌رسد، من امروز باید با خدای خودم معاهده بکنم، فردا نوبت پروردگار است، آب آورد و امیر وضو گرفت و نماز خواند، فردا به قلب ترکمانان زدند و آنها را از بین بردند، آیا کفایت می‌کند کسی بگوید من علی را دوست دارم، اما اهل عمل نباشد، فعال نباشد؟ ثم لا یکون مع ذلک فعالاً؟ منبع: مواعظ جلد اول
زیارت# اربعین التماس دعا
عکس هایی از مراسم سینه زنی و روضه خوانی در مسجد
هدایت شده از کانال
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 من زائر حسینم ... 🔻اگه خودتو تحویل نگیرى، به امام حسین(ع) بی‌احترامى کردى!
هدایت شده از کانال
❗️ ✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: زمانی مرحوم شیخ ابراهیم حائری در مسجد کوفه معتکف بود، حضرت غائب علیه‌السلام را در خواب دید، حضرت به او فرمود: اینها که در اینجا معتکفند، از خوبان و صلحا هستند، ولی هر کدام حاجتی دارد: مال، عیال، خانه، قضای دین، رفع کسالت و مرض و…، ولی هیچ‌کس به فکر من نیست و برای ظهور و فرج من به‌طور جدی دعا نمی‌کند! 📚 در محضر بهجت، ج٣، ص٢۴٨ 👈 کمی تا بهجت🌷