eitaa logo
شهدا زنده اند
271 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
163 ویدیو
15 فایل
اݪسݪآم عݪے ساڪݩ قلݕمْ❥ اینجآ همہ چے دلیہ ღ واسھ همیݩ ازتھ دݪ بھ همگے خۅش آمَدْ میگم🌸͜͡❥• فرماندھ https://eitaa.com/Sahhideh84 اכميݩ تَبادُݪ https://eitaa.com/Sahhideh84 شُࢪۅطْ @shorot3 التماس د؏ــا ازتہ دل مومن خدا😉
مشاهده در ایتا
دانلود
شادی روح شهدا صلوات
📑 +سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید:🤔 +این روزها شهدای زیادی رو پیدا میکنن و میارن ایران...😐 +به نظرنتون کارخوبیه⁉️🤔 +کیا موافقن؟؟؟ ✅ +کیامخالف؟؟؟؟ ❌ _اکثر دانشجویان مخالف بودن❕❌😡 _بعضی ها میگفتن: کارناپسندیه....نباید بیارن...😏 _بعضی ها میگفتن: ولمون نمیکنن ...گیر دادن به چهار تا استخوووون... ملت دیوونن❕"😤 _بعضی ها میگفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته❕😰 +تا اینکه استاد درس رو شروع کرد ولی خبری از برگه های امتحان جلسه ی قبل نبود...📄 _همه ی سراغ برگه ها رو می گرفتند.🤔 +ولی استاد جواب نمیداد...😐 _یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت:استاد برگه هامون رو چیکار کردی❓ _ شما مسئول برگه های ما بودی❓😡😤 +استاد روی تخته ی کلاس نوشت: من مسئول برگه های شما هستم...🤔📝 +استاد گفت: من برگه هاتون رو گم کردم و نمیدونم کجا گذاشتم؟🤔⁉️ _همه ی دانشجویان شاکی شدن. استاد گفت: چرا برگه هاتون رو میخواین⁉️⁉️ _گفتند: چون واسشون زحمت کشیدیم😓 _درس خوندیم📚📖🖊 _هزینه دادیم💵💶💷 _زمان صرف کردیم...🕒 +هر چی که دانشجویان میگفتند استاد روی تخته مینوشت...📝 +استاد گفت: برگه های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم هرکی میتونه بره پیداشون کنه❓ _یکی از دانشجویان رفت و بعداز چند دقیقه با برگه ها برگشت ...📄📄📄 +استاد برگه ها رو گرفت و تیکه تیکه کرد. _صدای دانشجویان بلند شد.😱😱😱 +استاد گفت: الان دیگه برگه هاتون رو نمیخواین! چون تیکه تیکه شدن!😌 _دانشجویان گفتن: استاد برگه ها رو میچسبونیم. +برگه ها رو به دانشجویان داد و گفت:شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید،پس چطور توقع دارید مادری که بچه اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ؛ الان منتظره همین چهارتا استخونش نباشه⁉️🤔 +بچه اش رو میخواد، حتی اگه خاکستر شده باشه.😔 _+چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد! و همه ازحرفی که زده بودن پشیمون شدن!!😔😔😔 💔تنها کسی که موافق بود .... 💔فرزند شهیدی بود که سالها منتظر باباش بود... 😔😔😔 اللهم عجل لولیک الفرج
رانندگی مقام معظم رهبری😍!!!! محافظ آقا(مقام معظم رهبری) تعریف میکرد؛میگفت رفته بودیم مناطق جنگی برای بازدید... توی مسیر خلوت آقا گفتن اگه امکان داره بگذارید کمی هم من رانندگی کنم. من هم از ماشین پیاده شدم و حضرت آقا پشت ماشین نشستند و شروع به رانندگی کردند. میگفت بعد چند کیلومتر رسیدیم به یک دژبانی که یک سرباز آنجا بود و تا آقا رو دید هل شد.😃 زنگ زد مرکزشون گفت: قربان یه شخصیت اومده اینجا... از مرکز گفتن که کدوم شخصیت؟ !! گفت نمیدونم کیه اما خیلی آدم مهمی هست خیلیییی گفتن:چه شخصیت مهمی هست که نمیدونی کیه؟؟؟ سرباز گفت:نمیدونم؛ولی گویا که آدم خیلی مهمیه که حضرت آقا رانندشه!!😂😂😂 این لطیفه رو حضرت آقا توجمعی بیان کردند و گفتند که ببینید میشه لطیفه ای رو گفت بدون اینکه به قومی توهین شود. "برگرفته از خاطرات مقام معظم رهبرى مجله لثارات الحسین علیه السلام" علمدار انقـلاب❤️ 😂 🌺کنیززهرا🌺 کپی باذکرصلوات
.. بچہ‌بازیسټ مڱر عشق جڱــر مےخواهد ..: ✔️#توصیه_هاے_امام‌رضا(ع) براے روزهاے پایانے #ماه_شعبان 💜✨ #امام_رضا(ع) به اباصلت فرمود : بیشتر #ماه_شعبان گذشت ، پس تلافے ڪن در انجام آنچه از این ماه باقے مانده و ڪوتاهے هایے ڪه در گذشته این ماه ڪردے... 1⃣. بسیار #دعا و #استغفار ڪرده و #قرآن تلاوت ڪن.. 2⃣. از گناهان #توبه ڪن تا در #ماه_رمضان خود را براے خدا #خالص ڪرده باشے.. 3⃣. نگذار #امانت و #حق ڪسے بر عهده تو باقے بماند.. 4⃣. اگر از مومنے #ڪینه دارے آن را از دلت بیرون ڪن.. 5⃣. #تقوا_پیشه_ڪن و از ڪار هاے زشت گذشته ات فاصله بگیر.. 6⃣. در امور پنهان و آشڪار #بر_خدا_توڪل_ڪن.. 💠ڪاناݪ شهدا زنده اند🌺
حاج اسماعیل دولابی ✍اگر یڪ شخص غنے ڪہ بہ او اطمینان و اعتماد دارے ، بہ تو بگوید نگـران نباش وغصّـہ ے بدهـے هـایت را نخور، خیالت راحت باشد، من هـستم؛ ببین این حرف او چقدر بہ تو آرامش مے بخشد و راحت مے شوی! خداے مهـربان ڪہ غنے و تواناست ♥️ بہ تو گفتہ است: ألَیسَ اللهـُ بِِڪافٍ عَبدَهـُ، آیا خداوند براے ڪفایت امور بندہ اش بس نیست؟یعنے اے بندہ ے من ، بـراے هـمہ ے ڪسرے و ڪمبودهـاے دنیوے و اخروے ات من هـستم. این سخن خدا چقدر انسان را راحت مے ڪند و بہ او آرامش مے بخشد؟! لذاست ڪہ فرمود: «ألا بِذِڪرِ اللهـِ تَطمَئِنُّ القُلوبُ،» دلهـا با یاد خدا آرام میگیرد.
.. بچہ‌بازیسټ مڱر عشق جڱــر مےخواهد ..: 👌#ټݪنگر ✔️#حاݪ_ندارے_ثواب_ڪنے_گناه_نڪݧ در جاده انقݪاب روے یڪے از ټابݪو ها نوشټہ شده بود ✍ ⛔️جاده ݪغزنده اسټ ، دشمناݧ مشغوݪ ڪارند ، #با_احټیاط_برانید... ⛔️سبقټ ممنوع ، دیر رسیدݧ بہ پسټ و مقام بہټر از #هرگز_نرسیدݧ_بہ_امام اسټ... ⛔️حداڪثر سرعټ بیشټر از #وݪے_فقیہ نباشد... ⛔️اگر پشټیباݧ وݪایټ فقیہ نیسټید ، ݪااقݪ #ڪمربند_دشمݧ_را_نبندید... ⛔️با دنده ݪج حرڪټ نڪنید ، با #وضو وارد شوید ، ایݧ جاده #مطہر_بہ_خوݧ_شہداسټ...
*سفارش شهید* ▫️بِسمِ‌رَبِّ‌الشُّهَداءِ‌وَالصِّدیقین▫️ ▫️{انَّ‌اللهَ‌یُحِبُّ‌الَّذینَ‌‌یُقاتِلونَ‌فی سَبیلِهِ‌صَفَّاً‌کَاَنَّهُم‌بُنیانُُ‌مَرصُوص} قرآن کریم ▫️با سلام و درود به پیامبران الهی از حضرت آدم (ع) تا خاتم ، محمد مصطفی (ص) و با سلام و درود بر امامان معصوم و درود بیکران بر روان شهدای جلیل القدر اسلام از صدر تا جنگ تحمیلی و سلام و درود به رهبر عظیم‌الشان انقلاب اسلامی و امت ایثار گران ایران …… ▫️حال که جهت ادامه عملیات کربلای ۵ آماده شده‌ایم اینجانب یوسف دشتی فرزند حسن ساکن گناوه مطالبی را بعنوان وصیتنامه می‌نویسم. ▫️خدایا تو را سپاس میگویم که بهترین راه را برای رسیدن به خودت به این بنده حقیر و گنهکار ارزانی نمودی . ▫️پروردگارا مرگم را شهادت در راهت و زیر پرچم پر افتخار اسلام همراه اولیاء و اوصیاء درگاهت مقرر فرما . ▫️خداوندا اگر خونم ریخته شود بواسطه آن پرده های ظلمانی را از قلبم بردار . امت شهید پرور و شجاع ایران در تمام اوقات و لحظات زندگی خدا را یاد کنید که یاد خدا انسان را از معاصی و اخلاق ناپسند دور میکند.. 💭گوش به فرمان و پشتیبان امام امت باشد که اطاعت از ولی فقیه واجب است همیشه در صحنه انقلاب باشید و در پایگاه عبادی سیاسی نماز جمعه و مساجد و نماز جماعت و جماعات باشید که ثواب و فضیلت آن را فقط خداوند می تواند به انسان عطا کند.. 💭پس هنگام نماز جمعه بشتابید به سوی میعادگاه و کسب کار خودتان را ترک نمایید . 💭از برادران عزیزم می خواهم مرا ببخشند و همچنانکه تاکنون به اسلام و قرآن پای بند هستند تا آخر حیات باشند و همیشه از اوامر امام عظیم‌الشان در تمام ابعاد پیروی نمایند . 💭امیدوارم پدر بزرگوارم که زحمات بسیاری برایم کشیده و مرا به اینجا رسانده و هدیه به اسلام عزیز نموده به شهادتم افتخار نماید و مرا حلال کند. 💭مادر دلبند و عزیزم نمی‌دانم از زحمات شما به چه زبانی تشکر نمایم از خداوند صبر و استقامت در راهش برایتان مسئلت مینمایم... 💭زینب وار باشید و حق زحمتتان را که بر‌ گردن من دارید حلال کنید و مرا ببخشید . 💭از تمام عزیزان و خویشاوندان و دوستان اگر کوچکترین گناه و اذیتی از من نسبت به آنها سرزده است معذرت میخواهم و امیدوارم که به بزرگی خودشان و به خاطر رضای خداوند مرا ببخشید و حلالم کنند . 🤍به امید پیروزی نهایی اسلام و رسیدن به کربلای حسینی دعای همیشگیتان به رهبری انقلاب فراموش نشود .🤍 ” والسلام “✋🏻 🤍 _یوسف دشتی_ 🤍 تاریخ‌ ۶۵/۱۰/۲۷▫️
🍃✨ قرار بود اولین تفحصی که انجام شد یک کاروان هزار نفری از شھدا را بفرستیم مشهد.. سیزده تا شهید کم بود تا بشود هزار تا.. رفت شلمچه بالای یکی از کانال ها، ایستاد به گریه و زاری . گفت:شهدا داریم کاروان میبریم مشهد .١٣ تا جای خالی هم داریم . هر کس می آید بسم الله... آمد توی کانال ، صد متری کند . یکهو صدایمان کرد . رفتیم توی کانال . پس فردا کاروانی با هزار شھید راهی مشهد شد. ✨سردار تفحص مجید پازوکی
⚡ _برخی اصطلاحات طنز شهدا_ پا لگدکن = نماز شب خوان📖 بی ترمز = بسیجی عاشق💔 خاکریز اول= (حکایت از شجاعت و به کام خطر رفتن) آدمکش گردان = امدادگر (کنایه از ناشی بودن نیروهای امدادرسان خصوصا در شرایط عملیاتی)🕴🏻 برمی‌گردم، یا با رخت؛ یا با تخت یا با یخ = یا زنده می مانم، یا مجروح می شوم، یا شهید می شوم👑 بوی چلوکباب = بوی شب عملیات🍗 ترکش اِوا خواهری = ترکش فوق العاده ریز و ناچیز که بدن را گویی ناز می داد و اصابت آن اسباب خجالت بود!🔫 💫در زندگی به دنبال کسانی حرکت کنید که هر چه به جنبه های خصوصی تر زندگی ایشان نزدیک شوید ، تجلی ایمان را بیشتر میبینید 💫 💫 شهیدآیت الله بهشتی(ره)
شبتون شهدایی یاعلی مدد دعای فراوان
_✨ناگفته شهید حاج قاسم سلیمانی از شهید حاج احمد متوسلیان_ 🔸چند وقتی بود که شدیدا دنبال این بودم تا چند نفر که مطمئن بودم و هستم کامل ترین اطلاعات را از حاج احمد متوسلیان فقط آنها دارند، حضوری ببینم و در این رابطه سوال کنم تا اطمینانم از اطلاعاتی که تا امروز داشتم، کامل شود. 🔹حاج قاسم سلیمانی یکی از آنها بود که اطلاعات و نظرش خیلی برایم اهمیت داشت و به نوعی ختم کلام بود. 🔸دوست عزیزم "احسان محمدحسنی" - رئیس سازمان هنری رسانه اوج - با حاج قاسم ارتباط کاری زیادی داشت. یکی دو بار به او گفتم ترتیبی دهد با حاج قاسم جلسه ای کوتاه داشته باشم. 🔹یک بار قرار شد هنگامی که حاج قاسم به شهرک سینمایی دفاع مقدس برای بازدید از صحنه های فیلمبرداری "به وقت شام" می رود، برویم آن جا که به دلایلی جور نشد. 🔸گذشت تا اینکه بنده و خانواده ام برای جشن عروسی دختر آقا احسان که جمعه شب 24 اسفند 1397 در تالار طلائیه بود، دعوت شدیم. 🔹ساعت حدود 8 شب، دور میز کنار دوستان نشسته بودیم که ناگهان چشمانم از تعجب گرد شد. 🔸حاج قاسم سلیمانی، یکّه و تنها، با لباس شخصی و خیلی معمولی، وارد سالن شد. از همان اول به ذهنم رسید بروم سراغش، ولی مانده بودم چطور؟ نمی دانم چرا کم آوردم؟! 🔹احسان حسنی لطف کرد، دستم را گرفت و برد سر میزی که افرادی خاص نشسته بودند. مرا برد جلوی حاج قاسم. حاجی محترمانه و با ادب همیشگی، سریع از جا برخاست. تا احسان گفت: - ایشون آقای داودآبادی هستند که ... حاج قاسم لبخند زیبایی زد و گفت: - بله، ایشون رو که می شناسم ... قند در دلم آب شد. چه کیفی کردم از این حرف سردار. 🔸همین طور که روی صندلی سمت راستش می نشسستم، با خنده گفتم: - خب خدا رو شکر که بنده رو می شناسید، پس نیازی به معرفی نیست. و با خنده جوابم را داد. 🔹دور میز گرد، از سمت چپِ حاج قاسم، ابراهیم حاتمی کیا کارگردان، گلعلی بابایی نویسنده، مرتضی سرهنگی رئیس دفتر ادبیات و هنر مقاومت، و محسن مومنی رئیس حوزه هنری، که پهلوی من قرار داشت، نشسته بودند. 🔸حاجی داشت با آقای سرهنگی درباره نوشتن کتاب زندگی سردار شهید مهدی زین الدین فرمانده لشکر 17 علی بن ابی طالب (ع) صحبت می کرد که ظاهر برای این کار دو تن از نویسندگان معروف حوزه هنری را برده بودند پیش حاج قاسم. 🔹آقای سرهنگی که فهمید با حاجی کار دارم، لطف کرد، زود حرفش را تمام کرد و به صحبت با محسن مومنی مشغول شد. 🔸سعی کردم از فرصت پیش آمده که معلوم نبود مجددا نصیبم شود و نشد! در کمترین زمان، بیشترین و بهترین بهرۀ ممکن را ببرم! 🔹آرام دهانم را بردم دم گوشی حاجی و گفتم: - حاج آقا، من تقریبا 25 ساله که در ایران و لبنان پی گیر قضیه حاج احمد متوسلیان هستم ... 🔸نگاهش به روبه رو بود. همان طور حرف می زد. جرات نکردم به چشمانش نگاه کنم. با همان لبخند روی لبش، رو کرد به من و گفت: - خب، ببینم تو که 25 سال روی این پرونده کار کردی، به چه نتیجه ای رسیدی؟! آرام گفتم: "به این رسیدم که همون روز اول همشون شهید شده اند." با لحنی ملایم گفت: "درسته. دقیقا. تا همون شب اول همشون شهید شدند." 🔹با تعجب گفتم: "پس این حرفها که بعضیا می زنند که زنده اند و در زندان های اسرائیل هستند چیه؟" لبخند تلخی زد و گفت: "این حرف ها رو ول کن." 🔸و ادامه داد: خب دیگه به چی رسیدی؟ جرات نمی کردم بگویم. نه این که از حاج قاسم بترسم، نه اصلا. بلکه از ادعای خود هراس داشتم. دهانم را به گوشش نزدیک کردم تا آن که بغلش نشسته بود، نشنود. ... و صحبت ادامه داشت و من، ساکت، ولی مات و مبهوت، مانده بودم! حمید داودآبادی 2 بهمن
زیارتنامه "شهــــــداء" 💚بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰن الرَّحیم💚 اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَهُ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَهُ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم... 📎هدیه به ارواح طیبه شهدا صلوات 💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚