💠حجت الاسلام پناهیان در تحلیل وصیت نامه این جوان ۲۳ ساله
( شهید حسین معز غلامی ):
🌷اول اینکه، حسین تاکید داشته در شهادتش هیچ نهاد و ارگانی را مقصر ندانیم
و این یعنی او صرفا برای ایران و مردمش و جمهوریت و اسلامیت ایران به دستور ولایت رفته است.
🌷دوم اینکه ،می نویسد در شرایط بد اجتماعی و اقتصادی نیز رهبر عزیزمان را تنها نگذارید
که این نشان دهنده دلواپسی شهید برای ولایت، مردم و انقلابش است.
عنوان سال با سفارش شهید که از مدت ها پیش نوشته شده، شباهت عجیبی دارد.
☘38☘
بسم رب الشهدا و الصدیقین
با یاری خدا و توسل به اهل بیت(ع) این وصیت نامه را می نویسم، ان شاالله که بعد از مرگم باز و خوانده شود.
سلام بر آنهایی که رفتند و مثل ارباب بی کفن جان دادند. من خاک پای شهدا هستم، شهدایی که برای دفاع از اسلام رفتند و جان عزیز خود را سر اخلاص نهادند. خدا کند به مدد شهدا و دعای دوستانم مرگ من نیز شهادت قرار گیرد که بهترین مرگهاست.
بعد از مرگم به پدرم توصیه می کنم که مانند اربابم حسین(ع) صبر کند و بی تابی نکند و خوشحال باشد که در راه خدا جان دادم. و همینطوری مادرم به مدد اسوه صبر و استقامت در کربلا حضرت زینب(س) صبور باشد چون با گریه هایش مرا شرمنده می کند.
اگر به فیض شهادت رسیدم، خدای ناکرده هیچ سازمان یا ارگانی را مقصر ندانید.
هروقت به سر قبرم آمدید یک روضه از حضرت علی اکبر(ع) و یا حضرت زهرا(س) بخوانید و مرا به فیض بالای گریه برسانید.
هروقت قصد داشتید خیری به بنده برسانید آنرا به هیئات مذهبی به عنوان کمک بدهید.
از خواهران و خانواده آنها طلب حلالیت می کنم اگر نتوانستم نقش برادری خوب را ایفا کنم.
در کفنم یک سربند یاحسین(ع) و تربت کربلا قرار بدهید.
تا می توانید برای ظهور حضرت حجت(عج) دعا کنید که بهترین دعاهاست.
هم به خانواده و هم به دوستانم بگویم که در بدترین شرایط اجتماعی، اقتصادی و… پیرو ولایت فقیه باشید و هیچگاه این سید مظلوم آسید علی آقا را تنها نگذارید.
امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید و نگذارید خون شهدا پایمال شود.
این شعر بر روی سنگ قبرم حکاکی شود ان شاالله:
مرد غسال به جسم و سر من خرده مگیر/ چند سالیست که از داغ حسین لطمه زنم
سر قبرم چو بخوانند دمی روضه شام/ سر خود با لبه سنگ لحد می شکنم
اللهم الرزقنا شفاعت الحسین یوم الورود و یثب لی قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین
نام: حسین
نام خانوادگی: معز غلامی
نام پدر: علی اکبر
#وصيت_نامه
#شهيد_حسين_معز_غلامي
#ذاکرالحسين
☘37☘
#خاطره ❤️❤️❤️
روز اول بود که همه ورودی های دانشگاه امام حسین (ع) دور هم جمع شده بودیم،
دوری از خانواده و محیط جدید باعث شده بود اضطراب و استرس تو چشمای اکثر بچه ها نمایان بشه .
نگاهم که به چشمای حسین افتاد یه آرامش خاصی دیدم .
هیچ استرسی نداشت .
از همون روز اول قدمشو محکم برداشته بود .
بعد از اتمام مراسمات که لباس سبز پاسداری رو به همه دانشجو ها تقدیم کردن ؛ حسین سریع سمت چپ لباس ، روی سینه اش پارچه ی کوچیکی نصب کرد ،
روش نوشته بود ( السلام علیک یا شیب الخضیب )
دائم ذکر میگفت ؛ آرامشی که داشت فراموش نشدنی بود ...
خاطره از همرزمان شهید
☘47☘