#سلام_منجی_دلها
🍂ای يادگار عترت طاها، بيا بيا
ای نور چشم حضرت زهرا، بيا بيا...
🍂ای مونس شكسته دلان كن عنايتی
از بهر دل نوازی دلها، بيا بيا...
#اللهم_عجلـــ_لولیک_الفرجـ 🤲🌷
🍃🌺🍃
2.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#تلاوت 🎤
※ بِسْــمِ اللهِ الرَّحْــمٰنِ الرَّحیـــمْ ※
⚜️ سلام و نور⚜️
🔅تلاوتـــــے زیبا تقدیم به پیشگاه نورانـــــے حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام و حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام 🦋《سَیِّدَانِشَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ》
قرانآرامِجانهاست
6.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من به خواب کربلا
هم راضیام...
عشق یعنی به تو رسیدن
یعنی نفس کشیدن
تو خاک سرزمینت
عشق یعنی تموم سالو
همیشه بی قرارم
برای اربعینت
صلی الله علیک یا ابا عبدالله
7.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🖤😭💔
الْسَلاٰمُ عَلَيْكَ يَا أبا عَبْدِ اللهِ وعلَى الأرواحِ الّتي حَلّتْ بِفِنائِكَ ، عَلَيْكَ مِنِّي سَلامُ اللهِ أبَداً مَا بَقِيتُ وَبَقِيَ الليْلُ وَالنَّهارُ 🏴🖤😭💔
وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهْدِ مِنِّي لِزِيَارَتِكُمْ ،السَّلام عَلَى الحُسَيْن 🏴🖤😭💔
وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ 🏴🖤😭💔
وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ.🏴🖤😭💔
اگهشَهادتمیخوای؛
یادبگیرفقطبرایِخدازندگیکنی❤️🩹.
#شهیدمصطفیصدرزاده
3.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آرزومه راهی مشایه شم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـ#محرم_۱۴۰۳
#اربعین
#گ
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
🔆#رفتارشهیدبروجردی #با_یکسرباز...
✍خودش را برای رفتن به ماموریت آماده میکرد که یک «#سرباز» وارد اتاق شد و به مسئول دفتر فرمانده گفت که مرخصی لازم دارد و وقتی با جواب منفی روبرو شد، با ناراحتی پرسید :
بروجردی کجاست؟
می خواهم با خودش صحبت کنم.
🔹محمد رو کرد به سرباز و گفت :
فرض کن که الان داری با بروجردی صحبت میکنی و او هم به تو میگوید که نمیشود به مرخصی بروی. شما سرباز اسلام هستید و به خاطر عدم موافقت با یک مرخصی که نباید اینطور عصبانی بشوید.
🔸این حرف انگار بنزینی بود که بر آتش درون سرباز ریخته شد و او را شعله ورتر کرد و ناگهان سیلی محکمی به گوش محمد زد و گفت :
اصلا به شما چه ربطی دارد که دخالت میکنی و با همان عصبانیت هر چه از دهانش در آمد نثار محمد کرد.
🔹محمد به او نزدیک شد و خواست بغلش کند، سرباز گمان کرد میخواهد او را کتک بزند؛ مقاومت کرد و خواست از خودش دفاع کند،
محمد بوسهای بر پیشانی سرباز زد و گفت بیا داخل دفتر بنشینیم و با هم صحبت کنیم.
🔸اما سرباز که هنوز نمیدانست با چه کسی طرف است، با همان عصبانیت گفت:
اصلا تو چه کارهای که دخالت میکنی؟! من با بروجردی کار دارم.
محمد لبخندی زد و گفت خب بابا جان بروجردی خودم هستم.
🔹سرباز جا خورد و زد زیر گریه.
گفت هر کاری کنی حق با توست و اگر میخواهی تبعیدم کن یا برایم قرار زندان بنویس.
اما بروجردی نه تبعیدش کرد و نه برایش زندان برید و به سرباز گفت :
🔸حالا برو مرخصی، وقتی برگشتی بیا تا بیشتر با هم صحبت کنیم تا ببینیم میشود این عصبانیتت را فرو نشاند.
از آن روز به بعد سرباز عصبانی شد مرید محمد.
وقتی که از مرخصی برگشت، به خط مقدم رفت و #عاقبتشختمبهشهادتشد.