eitaa logo
[شهیدجاویدالاثر غلامحسین اکبری]
1.5هزار دنبال‌کننده
16.1هزار عکس
13هزار ویدیو
73 فایل
رفیق شهیدم🌾📿 💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات @mostafaakbri1 https://eitaa.com/joinchat/1443824321C0bc24470f1
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 فــردا عصــر بچه‌هــاي گردانهــا آمــاده شــدند. از لشــکر 27 حضرت رسول‌صلی‌الله‌علیه‌واله‌وصلم‌‌يازده گردان آخرين جيره جنگي خودشان را تحويل گرفتند. همه آماده حركت به سمت فكه بودند. از دور ابراهيــم را ديدم. با ديدن چهره ابراهيــم دلم لرزيد. جمال زيباي او ملكوتي شده بود!صورتش ســفيدتر از هميشــه بود. چفيهاي عربي انداخته و اوركت زيبائي پوشــيده بود. به ســمت ما آمد و با همه بچه ها دســت داد. كشيدمش كنار و گفتم: داش ابرام خيلي نوراني شدي! نفس عميقي كشــيد و با حســرت گفت: روزي كه بهشتي شهيد شد خيلي ناراحت بودم. اما باخودم گفتم: خوش به حالش كه با شــهادت رفت، حيف بود با مرگ طبيعي از دنيا بره.اصغر وصالي، علي قرباني، قاســم تشــكري و خيلي از رفقاي ما هم رفتند، طوري شده كه توي بهشت زهرا سلام الله علیها بيشتر از تهران رفيق داريم.مكثي كرد و ادامه داد: خرمشهر هم كه آزاد شد، من ميترسم جنگ تمام بشه و شهادت را از دست بدهم، هرچند توكل ما به خداست.بعــد نفس عميقي كشــيد وگفت: خيلي دوســت دارم شــهيد بشــم. اما،خوشگل‌ترين شهادت رو ميخوام!بــا تعجب نگاهش كــردم. منتظر ادامه صحبت بودم که قطرات اشــك از گوشه چشمش جاري شد.ابراهيم ادامه داد: اگه جائي بماني كه دســت احدي به تو نرســه، كسي هم تو رو نشناســه، خودت باشي وآقا، مولا هم بياد سرت رو به دامن بگيره، اين‌خوشگل ترين شهادته. ...
شهید ابراهیم هادی🌷 اگرانسان‌سرش‌رابه‌سمت‌آسمان‌ بالابیاوردوکارهایش‌رافقط‌برای‌ رضای‌خداانجام‌دهدمطمئن‌باش‌زندگیش‌ عوض‌می‌شودوتازه‌معنی‌زندگی‌ڪردن‌را می‌فھمد'!:) °•🌱
از وقتی فهمیدم حضرت زهرا به خواب شهید ابراهیم هادی اومده بودن و به شهید گفته بودن ما تو رو دوست داریم.. با خودم میگم ای کاش همه ما یک شهید ابراهیم هادی بودیم.. تا می‌رفتیم تو لیستِ مورد علاقه های حضرت زهرا :)♥️
برابراهیم گفتم: داش ابرام تو رو خدا اين طوري حرف نزن. بعد بحث را عوض كردم و گفتم: بيا با گروه فرماندهي بريم جلو، اين طوري خيلي بهتره. هر جا هم كه‌احتياج شد كمك ميكني. گفت: نه، من ميخوام با بسيجيها باشم. بعد با هم حركت كرديم و آمديم سمت گردانهاي خط شكن. آنها مشغول آخرين آرايش نظامي بودند.گفتم: داش ابرام، مهمات برات چي بگيرم؟ گفت: فقط دو تا نارنجك، اسلحه هم اگه احتياج شد از عراقيها ميگيريم!حاج حسين از دور خيره شده بود به ابراهيم! رفتيم به طرفش. حاجي محو چهره ابراهيم بود.بي اختيار ابراهيــم را در آغوش گرفت. چند لحظه‌اي در اين حالت بودند.گويي ميدانستند كه اين آخرين ديدار است. بعد ابراهيم ســاعت مچی اش را باز كرد و گفت: حســين، اين هم يادگاربراي شما!چشــمان حاج حسين پر از اشك شــد، گفت: نه ابرام جون، پيش خودت باشه، احتياجت ميشه.ابراهيم با آرامش خاصي گفت: نه من بهش احتياج ندارم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مراقب‌باشید‌جدول‌دشمن‌را‌کامل‌نکنید اگر‌دیدید‌راهی‌که‌میروید‌کفار‌را‌خوشحال‌میکند یعنی‌همراه‌پیغمبر‌نیستید ❤️
آفریدندتورا،نام‌نهادند"حسین"، تاکه‌جانسوزترین‌واژه‌دنيا‌باشی!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- الهی‌؛داراتراَزمن‌کیست؟ که‌تو‌دارایی‌منی!🫀
1_1000781574.mp3
1.81M
روانہ شدم به سویِ ضریح.. :)❤️‍🩹