eitaa logo
[شهیدجاویدالاثر غلامحسین اکبری]
1.3هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
11.2هزار ویدیو
60 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزشماراربعین ۱۲ روز مانده به اربعین الإمام الحسين عليه السلام : مَن أحَبَّنا لِلدُّنيا فَإِنَّ صاحِبَ الدُّنيا يُحِبُّهُ البَرُّ وَالفاجِرُ ، ومَن أحَبَّنا للّه ِِ كُنّا نَحنُ وهُوَ يَومَ القِيامَةِ كَهاتَينِ ـ وأشارَ بِالسَّبّابَةِ وَالوُسطى ـ امام حسين عليه السلام : هر كه ما را به خاطر دنيا دوست بدارد، [بايد بداند كه ]دنيادار را خوب وبد دوست دارند و هركس ما را براى خدا دوست بدارد، ما و او در روز قيامت مانند اين دو خواهيم بود ـ وانگشت اشاره وميانه خود را نشان داد ـ . المعجم الكبير : 3 / 125 / 2880 عن بشر بن غالب
🌷خبر شهادت🌷 ❣شبش رفته بودم خانه مادر شوهرم. گفتم: مامان خیلی حالم بده.حس می‌کنم فرق سرم دارم می‌شکافد. گویا چند روز قبلش مهدی تیری خورده بود به دستش و به من نگفته بودند. انشب ابوالفضل هم تا صبح فقط ناله کرد. صبح گفتم: مامان می‌روم خانه پدرم تا با آنها بچه را ببریم دکتر شایدمریض شده. وقتی رفتیم دکتر، گفت: نه بچه کاملاً سالم است.  ❣نزدیک ظهر شوهرخواهر مهدی تماس گرفت و گفت: یکی از دوستانم تصادف کرده می‌خواهم ببینم پدر شما در نیروی انتظامی آشنا ندارد؟ گوشی را دادم پدرم. همینطور که صحبت می‌کرد رفت سمت اتاق. وقتی برگشت دیدم قرمز شده. گفتم: بابا من می‌دانم مهدی شهید شده، راستش را به من بگویید. باور کنید آن همه استرسی که داشتم انگار حقیقتا تمام شده بود. یک یا حسین(ع) گفتم و نه گریه‌ای کردم نه چیزی. به پدرم گفتم: دوست ندارم لباس مشکی بپوشید. خودم هم یک لباس نو خریده بودم از مشهد، همان را پوشیدم و رفتیم منزل مادر شوهرم. او وقتی آرامش مرا دید گفت: همه‌اش فکر می‌کردم به تو با آن همه استرس چطور بگویم.  ❣من همه را آرام می‌کردم. می‌گفتم: مهدی به چیزی که می‌خواست رسید. خودم هنوز حال آن وقت را درک نکردم. اما حس می‌کردم حضرت زینب(س) کنارم هست. بقیه فکر می‌کردند من شوکه شدم اما واقعاً حالم عادی بود و راضی بودم. انگار آمپول صبر به من زده بودند. چند روز بعد پیکر همسرم آمد و ما رفتیم معراج شهدای مشهد تا مهدی را ببینیم. من این چند سال اصلاً جلوی کسی گریه نکردم و دوست هم ندارم این کار را بکنم. انگار خودشان هم مرا آرام می‌کنند. اما روز معراج خیلی سخت بود....
شور: نمی دونم تا به کی باید آقا بمونم - سید رضا نریمانی.mp3
13.52M
نمی دونی تا به کی باید آقا بمونم رفیقان شهید بشن ولی من جا بمونم دنبال شهادتم ولی عرضه ندارم یه نگاه به من بکن میدونم گنه کارم😭 🎙با نوای
1_12783674788.mp3
9.72M
نمیشه انگار امسال اربعین کربلا باشم ..
زنان،‌شهیدساز‌ هستند کہ‌ده‌برابر‌شهادت‌ارزش‌دارد.. 🪴🕊:)!'
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای امام رضا میشه شاهی کنی ؛ یه نگاهی کنی من نرفتم کربلا . . .🥺 اربعین🖤
🔴 اگر مدیران هرعرصه از جنس همان عرصه و از خوب‌ها و رتبه اول‌های همان عرصه باشند و مشکلات و مسائل آن عرصه را بدانند و وفادار و متعهد هم باشند قطعاً موفق خواهند شد. و خود از جنس تکواندو و کشتی بوده و خود مدال المپیک داشتند. خداقوت به پهلوانان عزیز ایران ✌️ ✅ 🔮 🪩
ماهــنوزشهادتے‌بے‌دردمے‌‌طلبیم، غافل‌از‌اینڪہ‌شهادت‌راجزبہ‌اهــل‌ درد‌نمے‌دهند... شهیدآرمان‌‌علے‌وردے‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم‌رب‌الش🚫🚫ه داوالصدیقین یکی از خطرات زیبا و معنوی که من در این 30 سال و 4 ماه خدمتم دارم در رابطه با توفیقی بود که خدا به من داد و شه🚫ید سید احمد پلارک را درک کردم. چون این شه🚫ید بزرگوار به قدری نورانی بود که حتی جنازه اش هم مکتب درس و معرفت بود. شه🚫ید پلارک را من شستم و غسل دادم. وقتی او را آوردند من به عنوان ناظر غسالخانه خدمت می کردم و خودم کمتر می شد جنازه ای را غسل کنم. ولی وقتی جن🚫ازه این ش🚫هید عزیز را آوردند خودم دست به کار شدم. نه اینکه فکر کنید من می خواستم. خیلی از زمانها کار در دست ما نبود. یک نیرویی تو را می کشد به سمت ج🚫نازه؛ یعنی تو را هدایت می کند. وقتی ج🚫نازه مطهرش را آوردند، بوی عطر خوش تمام فضا را بوی عطر و گلاب می داد؛ حتی پس از دفن کردن او هم از قبرش و اطراف قبر بوی خوش و گلاب می داد و فضا را عطرآگین کرده بود. این روز و این لحظات ارادی نبود. فقط خاطرات و تصویرهایی در ذهنم مانده که گفتن و وصف آن لحظات تا حدودی ممکن است. در حال شستن و غسل شه🚫ید پلارک گریه می کردم. به خدا که ارادی نبود!! نگاه کردم دیدم همه گریه می کنند و کسی حال خودش را نداره. چند وقت گذشت روایت بوی خوش و معطر شه🚫ید بزرگوار پلارک همه جا دهان به دهان گشت. همه برای زیارت ق🚫بر ایشان می آمدند به بهشت زهرا(س) و از نزدیک می دیدند و می شنیدند یک روز چند کارشناس به همراه پدر و مادر شه🚫ید پلارک به سازمان آمدند تا تحقیق کنند در رابطه با چگونگی غسل دادن شه🚫ید پلارک و اینکه چه کسی او را شسته و ق🚫بر را بازدید کنند و در مورد این موضوع اطلاعات جمع آوری کنند. در روز غسل و کفن و دفن شه🚫ید پلارک عکسی از او مانده بود. آن زمانی که من چهره او را باز کرده بودم تا به مادر و پدر شهی🚫د نشان بدهم، تصویر مرا گرفته بودند و بر اساس آن عکس آمدند سراغ من و در مورد چگونگی شستن شه🚫ید پلارک از من سئوال کردند. من تمام آنچه دیده بودم و حس کرده بودم را برای آنها گفتم، یادم هست حتی قب🚫ر شه🚫ید پلارک را با مواد شوینده شستند تا شاید اگر عطر و بویی غیر طبیعی باشد، برود. ولی باز هم معطر و خوشبو بود. بعد از این ماجرا سالها گذشت و گذشت، جنگ تمام شد. صدام به سزای عمل خود رسید و راه کربلا باز شد و ایرانی های تشنه زیارت حضرت امام حسین(ع) و حضرت ابوالفضل العباس(ع) برای دیدار یار روزشماری می کردند. من هم از این طرف شهر، در کنار مرقد مطهر شه🚫دا دلم برای زیارت سرور و سالار شهی🚫دان می تپید و ترس داشتم که آرزویش بر دلم بماند. شبی شه🚫ید سید احمد پلارک را در خواب دیدم، ادامه کام.نت #عش
غریب کیست؟! 🥀برای غریب سه معنی ذکر شده است: ▫️کسی که از وطنش دور است. ▫️فردتنهایی که هیچکدام ازخانواده ودوستانش نزد او نیستند. ▫️کسی که یار و یاوری ندارد. همه ی معصومین غریب هستند؛ اما بین آنها سه امام به صفت غریب توصیف شده اند: ❤️امام حسین علیه السلام ❤️امام رضا علیه السلام 💔امام زمان علیه السلام از بین سه امام غریب هم حضرت مهدی صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه) به خاطر طولانی بودن دوران غربت؛زندگی مخفیانه؛کمی یاران و تقسیم میراثش درحالی که زنده هستند از همه غریب تر هستند. تا جایی که امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده اند: مهدی آواره،رانده شده و بی کس و تنهاست.💔 ٨ص١٢
عشق من! ابوالفضل آمد😍 💟روزی که ابوالفضل متولد شد، مهدی تازه از مأموریت آمده بود. چند روز قبل به او گفتم خودت را برسان. گفت اجازه بده مأموریتم تمام شود بعد می‌آیم. با ناراحتی گفتم: اگر خودت را موقع به دنیا آمدن بچه نرسانی دیگر حرفی با تو ندارم. خندید گفت: باشه می‌آیم. وقتی رسید بچه را محکم بغل کرد و در گروه‌هایش نوشته بود: عشق من! ابوالفضل آمد. با ذوق به مادرش می‌گفت: فکر می‌کردی بچه مرا ببینی؟ رفت و پنج شاخه گل از دست فروش جلوی بیمارستان خرید. یکی داد به من، یکی به مادرش، یکی به پرستاری که پیش من بود و ... 💟مهدی خیلی ابوالفضل را دوست داشت. خصوصاً اینکه به سختی خدا به ما بچه داده بود. آخرین بار برای آن که منصرفش کنم از رفتن، گفتم مهدی لااقل چند ماه بمان بگذار طعم پدر شدن را بچشی بعد برو.گفت: اعظم! زمان خیلی مهم است. حضرت علی(ع) هم فرمودند: نوع مرگ آدم‌ها تغییر می‌کند اما زمان مرگشان  نه. یعنی اگر اینجا در حال خواب هم باشم ممکن است سکته کنم اما آنجا در جنگ با تیر شهیدم کنند. بعدم این حرف تو یعنی اینکه: امام حسین(ع) از من کمک خواسته اما بگویم اجازه بدید بچه‌ام بزرگتر شود بعد می‌آیم. مثل فیلم روز واقعه. پس باید در زمان خودش لبیک بگویم. اگر می‌گویید نرو باشه می‌نشینم اما جوابش با خودتان. دیگر حرفی نزدم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
معجزه ای از یک شهید👌👌👌👌👌🌺🌺🌺😭😭😭😭 وقتی در اتاق نشسته بوده و ناگهان صدای شهید در اتاق میپیچد که روایت زندگیش را بنویسد ...و خودکار نویسنده خود به خود به حرکت در می آید و چند خط از زبان شهید مینویسد......😭😭😭 بشنوید......... روایت بسیار بسیار بسیار شنیدنی از شهید یونس زنگی آبادی
اهل رفاقت بود. با آدم های زیادی رفیق بود. هوای رفقایش را داشت. تا جایی که می‌توانست کمکشان می‌کرد و نسبت به حرمتی که بین رفقایش بود، حساسیت نشان می‌داد و با‌ معرفت بود. حتی نسبت به دوستان دوستانش ارزش و احترام قائل بود. ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
4_435750524105523510.mp3
5.16M
بارانی و دلگیر هوایِ بی تو محزون و غم انگیز نوای بی تو برگرد که بیقرارم و بیتابم بیزارم از این سه شنبه هایِ بی تو! 🎤 حاج مهدی میرداماد تعجیل درظهور مولاعج
31.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍روایت شهید حاج قاسم سلیمانی از عهد و قرار شهید مسعود زکی زاده و شهید ماشاءالله رشیدی... 🔹شهید ماشاءالله رشیدی شب عملیات کربلای پنج می‌خواست وارد عملیات شود دم خط به سنگر من آمد گردان هنوز نرسیده بود او موضوعی تعریف کرد. 🔸رشیدی فرمانده گروهانی به نام زکی‌زاده داشت که دو روز پیش شهید شده بود. 🔹رشیدی می‌گفت من و زکی‌زاده با هم عهد بستیم که هر کدام از ما زودتر شهید شد وارد بهشت نشود تا دیگری بیاید دیشب زکی‌زاده را خواب دیدم که به من می‌گفت ماشاءالله مرا دم در نگه داشتی چرا نمی‌آیی... 🔸وقتی رشیدی این موضوع را تعریف کرد فهمیدم که به زودی شهید می‌شود او را نگه داشتم اما رفت و درگیر خط شد بلافاصله هم شهید شد.
دسته گلےبراےقدردانے🌺🍃 تقدیــــم به شما دوستان وهمراهان همیشگی وفعالان گروه. مرسی ڪ هستید🌺🍃
<دلالان حجاب> دارن با کلمه حجاب دلالی میکنن،لایک جمع میکنن،پول درمیارن!!!🚶🏿‍♂🕳 حجاب استایل ها چیزی جزء ضربه به دین نمیزنن !!💔✨ اون حجاب استایل هیچ فرقی با اون بدحجابه نمیکنه🤷‍♀❤️‍🩹 🤲
چادر‌یعنے: داشٺن‌آ‌رامش‌یعنۍ‌بدانے‌یڪ‌سپر‌داری کھ‌ازجنس‌فاطمہ‌اسٺ😌🖐🏻 تانپوشے‌اش‌نمیفهمۍ‌حرفم‌را... 🤲