شب جمعه است بیاد تمام شهدا و کسانی که دستشان از این دنیا کوتاه ست.
شهید محمد حسین حدادیان وسه پرسنل مظلوم ناجا در شب و سحر شهادت خانم حضرت زهراس توسط داعش های وطنی بشهادت رسیدن.
لذا روز شنبه ویکشنبه از ساعت ۱۶ ال ۱۸ درمحل شهادت این عزیزان ایستگاه صلواتی فرهنگی برقرار میباشد.
عکس های آماده سازی ایستگاه صلواتی شهدای فاطمیه.
May 11
هدایت شده از فعلِ خوبان❣
13.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #انتشار_ویژه | به مناسبت شبِ شهادت حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها؛
🌷تقدیم به شهدای فاطمی
🦋 شهدایی که در سال ۱۳۹۶ و در شب شهادت حضرت فاطمه ی زهراء (س) در کفِ خیابانِ #گلستان_هفتمِ تهران، زیر ارابه های #دراویش_داعشیِ منتصب به فرقه ی ضالّه ی نعمت اللهی #سلطانعلیشاهی، مظلومانه به شهادت رسیدند.
🦋یاد بسیجی عزیز، شهید محمد حسین حدادیان گرامی باد.🌷
•┈┈••✾••┈┈•
#گلستان_هفتم
#دراویش_داعشی
#شهدای_فاطمی
•┈┈••✾••┈┈•
🙏لطفاً نشر دهید...
┄•❁#فعل_خوبان❁•┄
🇮🇷 @fealekhooban
با مِهر حضرت فاطمه ى زهرا(سلام الله عليها) كه بزرگ شوى.. آب را كه با يادِ حسينش بنوشى و نذرِ على اكبر او شده باشى؛ هيأت به هيأت زير لب خوانده باشى ما بچه هاى مادر پهلو شكسته ايم و أَأَدخُلُ يا زهرا را با سينه ى سوخته در حسرتِ "و مِنهم مَن قضى نَحبَه" سر داده باشى، مى رسد روزى كه زمانه، سربند يا زهرا بر پيشانى ات بنشاند و نشان از مِهر مادر، بر جان و تنت بنَهد. يك جا ميانِ كوچه ى بنى هاشم، يك جا زمينِ كربلا، و حالا اينجا، حوالىِ عصر غيبت و غربتِ گريه بر على(عليه السلام)، آنان كه كينه ى على بر دل داشتند، هروله كنان سمتِ روشنىِ ايمان و قلبى آكنده از مِهر على و آل او رفتند و داغ روضه هاى نديده را، مُصوّر بر پيكر خادم الحُسين(ع)، شهيد محمّدحسين حدّاديان، بر دلهايمان نشاندند. اين چنين است كه هر كه براى خدا باشد، خدا براى اوست و تقدير، او را چنان بر سينه ى جويندگانِ روشنايى قاب مى كند كه نامشان تا هميشه، نه بر سر كوچه هاى بُن بست، كه بر صراط منتهى به "فَادخُلى في عِبادى و ادخلى جَنّتى" نوشته خواهد شد.
♦️شهید محمد حسین حدادیان توسط فرقه ضاله دراویش سحر شهادت خانمحضرت زهراس داعشی وار بشهادت رسیدن.
"
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سرّ المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک
آن روز که صدای حمایتتان از ولی و امامِ زمانتان در کوچه پیچید و چادرتان، غبارهای نشسته بر تنِ سست و پر رخوتِ مردمِ شهر را جارو کرد. آن روز که آتش هم شرم کرده بود که دامانِ نورانی و تابانِ زهرای زمین و آسمان(س) را بسوزاند، آن روز که کوچه، تبدیل شد به بغض تنهایی و از چشمهاتان جوشیدن گرفت و آخرش هم همین بغض نشسته در گلوی زمانه شما را به شهادت رساند، شاید هیچ کس فکر نمیکرد این صحنه ممکن است ۱۴۰۰ سال بعد در کوچهای فرسنگ ها دورتر از مدینه باز هم تکرار شود.
همان روزهایی که گلستان هفتم پر از التهاب دراویشِ فتنهگر شد و کوچه، فریاد تنهایی مردمانی بود که در چنگال این کرکسها اسیر شده بودند، همان کرکسهایی که اهانت به ساحت نورانی شما (س) را طعمهی آن شبشان کردند.
امّا بصیرت، چیزی بود که کوچه را گلستان کرد! بصیرت، در چشمهای محمدحسین، نور شد و تمام همت و عزمش را جزم کرد تا نگذارد حادثهی کوچه باز تکرار شود و شما چه مادرانه و مهربانانه او را در آغوش کشیدید و حمایتش را پاسخ گفتید که احسان کارِ طایفهی کریمان است.
حالا رایحهی حضورِ شما؛ حضرت مادر! نه تنها کوچه ای در مدینه بلکه گلستان هفتم را هم پر از یاس کرده و خونِ شهید همچنان در آن میجوشد انگار کن کوچه، معجزهی زنده ای است برای آنکه ثابت کند " آنها خواستند نور خدا را خاموش کنند، اما خودشان خاموش شدند!"
شهادت محمدحسین آنقدر سفت و سخت به شهادت شما(س) گره خورده که هربار سالگرد شهادتش که میشود، انگار دستهای شماست که گندمهای نذریها را الک میکند و ابتدای کوچه را حجله می بندد...
و گلستان کردنِ کوچههای عالم، کار شماست حضرت مادر(س)...