842.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 ورود رئیس جمهور به کهگیلویه و بویراحمد
🔹در پنجمین سفر استانی حجت الاسلام رئیسی ، هواپیمای حامل رئیس جمهور و هیات همراه دقایقی پیش در فرودگاه یاسوج به زمین نشست
✍️بیداری ملت
@bidariymelat
هدایت شده از لبیک یا مهدی
🌿
👇حتما بخونید😭
استادظفری:
یا صاحب الزمان ادرکنی...
🏴بسیار زیباست بخونید🏴😭😭
اسمش عبدالله بود . .
تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه
همه میشناختنش!
مشکل ذهنی داشت
خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت
زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد
تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود
هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود
نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . .
یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه
دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت
نمیتونست درست صحبت کنه
به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔
مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن
گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی
هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !'
عبدالله دیوونه ناراحت شد
به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. .
خونه ما 💔💔
بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن
حسین حسین خونه عبدالله باشه . .
@labaikyamahdiii
اومد خونه
به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری
خونه هم که اجاره ست ... !!
چجوری حسین حسین خونه ما باشه
کتکش زد . .
گفت عبدالله من نمیدونم
تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . .
واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه
عبدالله قبول کرد
معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که
هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . .
روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر
خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی
تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . .
عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔
رفت ؛ از شهر خارج شد
بیرون از شهر یه آقایی رو دید
آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟!
عبدالله دیوونه گریش گرفت
تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . .
آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا
بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔😭
عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا
به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔
رسید به مغازه حاج اکبر
گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده !😭😭😭😭
حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت
گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!! 😭😭
امانتی یابن الحسن رو داد بهش
رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . .
با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔😭
رسید به خونه شب شده بود . .
دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن
خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت
چه هیئتی شد اون شب 💔
آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻♂
عبدالله خودش که متوجه نشد
ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد
آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍
میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود
حواست بود خرج هیئتت رو نداره
اینجوری هواشو داشتی
😭😭😭😭
آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ...
میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!🚶🏿♂
میشه درد منم دوا کنی بیام حرم💔😔
🦋@labaikyamahdiii🦋
😭😭😭😭😭😭
⁉️سئوال : اگر انسان نتواند وضو بگیرد و تیممم هم برای او امکان نداشته باشد چه وظیفه ای دارد؟
💬جواب: اگر انسان نتواند برای نماز وضو بگیرد وتیمم هم ممکن نباشد بنابر احتیاط باید نماز را در وقت بدون وضو و تیمم بخواند و سپس با وضو یا تیمم قضا کند
❣حضرت آیتالله العظمی خامنهای
🔮کانال مرجع گفتمان
#احکام
@goftemansazan
سلام
صبحتون منور به ذکرصلوات برمحمدوآل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم)🖤
به رسم ادب هرصبح:
السلام علی رسول الله وآل رسول الله🏴
السلام علیک یااباعبدالله الحسین🏴
السلام علیک یابقیة الله فی ارضه(عج)🏴
السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا المرتضی🏴
السلام علیکم جمیعاو رحمت الله و برکاته🏴
و لعن الله علی اعدائهم اجمعین...
⁉️سئوال : اگر انسان نتواند وضو بگیرد و تیممم هم برای او امکان نداشته باشد چه وظیفه ای دارد؟
💬جواب: اگر انسان نتواند برای نماز وضو بگیرد وتیمم هم ممکن نباشد بنابر احتیاط باید نماز را در وقت بدون وضو و تیمم بخواند و سپس با وضو یا تیمم قضا کند
❣حضرت آیتالله العظمی خامنهای
🔮کانال مرجع گفتمان
#احکام
@goftemansazan
🔴برای بازگشت بویایی ویتامین A را امتحان کنید
🔹نتایج یک بررسی جدید نشان میدهد، قطره بینی ویتامین A میتواند به بیماران مبتلا به کووید کمک کند تا حس بویایی خود را بازیابند.
🔹از دست رفتن حس بویایی و چشایی در برخی افراد مبتلا به کرونا گزارش و تقریباً از اردیبهشتماه به لیست علائم کرونا اضافه شد. میلیونها نفر درگیر این مساله هستند.
🔹دانشمندان دانشگاه آنگلیای شرقی در آزمایشی به این نتیجه رسیدهاند که استفاده از آن در بازیابی موثر است.
🔮کانال مرجع گفتمان
#کرونا
@goftemansazan @basijhonarmandan
🔴 امروز در ویترین مغازه، فردا در خیابان؟!
❗️نمونه لباس هایی که در پاساژ کوروش (تهران) به فروش میرسد!
✖️اگر اسلام را هم کنار بگذاریم، اصالت و تمدن ایرانی چه میشود!؟
🔺آیا نباید جلوی فروش لباس های اینچنینی گرفته شود!؟
#تهاجم_فرهنگی
#فرهنگ_اصیل_ایرانی
🍃🌹ـــــــــــــــــــــ
صــراط
@roshangari_samen
🇮🇷🍃آقای جمهوری اسلامی دمتگرم
✅حواستون هست ارمنستان نه از آمریکا و غرب و نه از روسیه و شرق بلکه از ایرانِ قوی کمک خواسته برای حفظ امنیتش؟
🇮🇷🍃آقای جمهوری اسلامی دمت گرم ✌
🖌حسین زمانی میقان
🔮کانال مرجع گفتمان
#جمهوری_اسلامی_ایران
@goftemansazan
#مسابقه
مسابقه بزرگ کتابخوانی با محوریت کتاب محضر رئوف
◻در سه بخش:
▫️کودک
▫️نوجوان
▫️بزرگسال
🎁هدایا:
اسکان در زائر سرای رضوی و صدها بسته فرهنگی و متبرک
✅ لینک شرکت در مسابقه
Fatemi.amfm.ir
1.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 برخورد #رئیسی خطاب به راننده خودروی خود در جریان سفر به روستاهای کهگیلویه و بویراحمد:
چرا با مردم اینجور میکنید؟
یک بار دیگر با مردم اینجوری کنید، خودم پشت فرمان مینشینم!
🍃🌹ـــــــــــــــــــــ
صــراط
@roshangari_samen
قضاوت!
در نزدیکی ده ملا مکان مرتفعی بود که شبها باد می آمد و فوق العاده سرد میشد.دوستان ملا گفتند:
ملا اگر بتوانی یک شب تا صبح بدون آنکه از آتشی استفاده کنی در آن تپه بمانی ,ما یک سور به تو می دهیم و گرنه توباید یک مهمانی مفصل به همه ما بدهی.
ملا قبول کرد,شب در آنجا رفت وتا صبح به خود پیچید و سرما را تحمل کرد و صبح که آمد گفت:
من برنده... شدم و باید به من سور دهید.گفتند:
ملا از هیچ آتشی استفاده نکردی؟ملا گفت:
نه ,فقط در یکی از دهات اطراف یک پنجره روشن بود و معلوم بود شمعی در آنجا روشن است.دوستان گفتند:
همان آتش تورا گرم کرده و بنابراین شرط را باختی و باید مهمانی بدهی.
ملا قبول کردو گفت:
فلان روز ناهار به منزل ما بیایید.دوستان یکی یکی آمدند,اما نشانی از ناهار نبود گفتند ملا ,انگار نهاری در کار نیست.ملا گفت:
چرا ولی هنوز آماده نشده,دو سه ساعت دیگه هم گذشت باز ناهار حاضر نبود.ملا گفت:آب هنوز جوش نیامده که برنج را درونش بریزم. دوستان به آشبزخانه رفتند ببیننند چگونه آب به جوش نمی آید.دیدند ملا یک دیگ بزرگ به طاق آویزان کرده دو متر پایین تر یک شمع کوچک زیر دیگ نهاده.گفتند:
ملا این شمع کوچک نمی تواند از فاصله دو متری دیگ به این بزرگی را گرم کند .ملا گقت:
چطور از فاصله چند کیلومتری می توانست مرا روی تپه گرم کند؟شما بنشینید تا آب جوش بیاید و غذا آماده شود..
🔶با همان متری که دیگران را اندازه گیری میکنید اندازه گیری می شوید..