در مراسمی برای شهدا سردار سلیمانی رو کرد به خانوادهها و گفت: از همه تقاضا دارم دو دقیقه سقف را نگاه کنند.
دو دقیقه همه سقف را نگاه کردند و کم کم گردنها خسته شد. همان زمان سردار سلیمانی گفت: خسته شدید؟ برخی از رزمندگان ما بیش از 30 سال است که به دلیل مجروحیت فقط میتوانند سقف را نگاه کنند. 😔🥀
📚راوی: همسر شهید هادی کجباف
@shahidhojajjy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊#سردار_دلها
♦️نقل ماجرایی عجیب از اثر خون سردار سلیمانی
🌷 #ما_ملت_امام_حسینیم
🌷 #ما_ملت_شهادتیم
🌷 #مکتب_حاج_قاسم
🔹 #اثرخون
@shahidhojajjy
#وصیت_نامه_شهدا
📜 شهید حسن باقری🌹
♦️ در اين موقعيت زماني و مکاني ، جنگ ما جنگ کفر است و هر لحظه مسامحه و غفلت ، خيانت به پيامبر اکرم ( ص ) و امام زمان ( عج ) ، و پشت پازدن به خون شهداست . ملت ما بايد خودش را آمادة هر گونه فداکاري بکند ...
‹‹ ... در چنين ميدان وسيع واين هدف رفيع انساني و الهي جان دادن و مال دادن و فداکاري امري بسيار ساده و پيش پاافتاده است . و خدا کند که ما توفيق شهادت متعالي در راه اسلام را با خلوص نيت پيدا کنيم ...
#از_شهدا_بیاموزیم
@shahidhojajjy
|•💔•|
|•🖇•|
#میشہیہلحظہوقتتوبزارےاینجا..!
🖇خبرفیق..میگمهاا..! توهـمرفیقشہیددارےدرستہ؟!
🖇درمودرشهمتحقیقڪردےدرستہ؟!
حـالامیشہخصوصیاتشروبگۍ..!
بگـۍچہجور ادمےبوده..!
یہچنـدتاسوالدارم..
رفیقشہیدتاهلابجےوداداشمجازۍبوده؟!
رفیقشہیدتاهلچتبانامحرمبوده؟!
رفیقشہیدتاهلنمازنخوندنبوده؟!
رفیقشہیدتاهلحرفزدنبانامحرمبوده؟!
رفیقشہیدتاهلزلزدنبہنامحرمبوده؟!
رفیقشہیدتاهلتندحرفزدنبامادروپدرشبوده؟!
و...
خبتوچے؟! مگـررفیقشہیدتالگوتنیست؟! پسچرا ازشالگونمیگیرے؟! چرامثلخودشنیستے؟!
میشہ..همین..الان..مثل..رفیق..شہیدت..بشے..!
تا..مثل..اون..شہید..بشے..!
#موفقباشےرفیق..🙂
#یاعلے..👋
@shahidhojajjy
شایدخیلیابدونین...
شایدندونین...
یهروزیهپسر۱۹ساله...
کهخیلیمپاڪومومنبوده..
باموتورتویتهرانپارسبوده...
داشتهراهخودشومیرفته...
کهیهومیبینهیهماشینباچندتاپسر...
دارندوتادختروبهزورسوارماشینمیکنن...
توذهنشفقطیهچیزاومد...
ناموس...
ناموسکشورمایران...
میادپایین...
تنهاس...
درگیرمیشه..
چندنفربهیهنفر...
تویدرگیریدختراسریعفرارمیکنن
ودورمیشن...
میمونهعلیویهمشتبیغیرت..
تواوجدرگیریبودکهیه
چاقوصافمیشینهرو
شاهرگگردنش..
میوفتهزمین...
پیرهنسفیدشسرخهسرخه...
کلیخونازشرفته...
ریشقشنگشهمسرخه...
اماخدارحیمه...
یکیعلیروپیدامیکنهومیبرهبیمارستان...
اماهیچبیمارستانیقبولشنمیکنه...
البتهزمانیکهعلیباچاقومیزنن
یهپیرمردیصحنهرومیبینهو
میگهخوبشدهمینومیخواستی..
علیمیگهحاجآقافکرکردمدخترشماست
منازناموسشمادفاعکردم..
خلاصهاینکهبالاخره...
یکیقبولمیکنهو...
عملمیشه...
زندهمیمونه