فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواهر شهید زاهد از اشتیاقش برای مشارکت در جهاد برادر چنین میگوید: من همیشه به او میگفتم: "من را با خودت ببر." او میگفت: "میخواهی بیایی آنجا چه کار انجام دهی؟" گفتم: "بالاخره از بچههای یتیم آنجا که میتوانم مراقبت کنم. در خانه هایی که آنجا هست بچهها را جمع کرده و کمک کنیم." میگفت: "من برایت پیگیر میشوم اگر چنین چیزی آنجا وجود داشت به تو میگویم." وقتی سوریه بود با شبکههای اجتماعی با هم در ارتباط بودیم. همیشه سعی میکردم با الفاظی مثل: دلاور، یاور امام زمان(عج)، خداقوت و این چیزها با او حرف بزنم و اینگونه سعی میکردم مشوقش باشم.
@shahidhojajjy
سلام به اعضآے جان♥️
رفقا امروز سالگرد شهادت سه شهید بزرگوار هست...
🌹۱-شهیدبابکنوریهریس
🌹۲-شهیدزینالدین
🌹۳-شهیدرسولخلیلی
✨✨✨✨✨✨✨✨✨
شما دوست دارین امروز کدوم شهید از این سه شهید بزرگوار رو به طور کامل براتون معرفی کنیم؟
EitaaBot.ir/poll/izbtp
خواهشمندیم که در این نظر سنجی شرکت کنید.
لازم به ذکر هستش که مهلت نظر سنجی تا ساعت ۲۰ هست.🌿
رفقا حتما در این نظر سنجی شرکت کنید.🌸
با تشکر از همه شما عزیزان🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقا رسول بگوشی!!!!
یادت نره ماهارو
سالگرد شهادت جاودانه شهید مدافع حرم شهید رسول خلیلی
😔😔
@shahidhojajjy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 قهرمان من به روایت قهرمان من
به مناسبت سالگرد شهادت شهید مهدی زین الدین
@shahidhojajjy
💠عشق در خون مینویسد
سورهی اخلاص را ...
از بسیجیانِ فعال مشهد بود ...
مدت طولانی برای اعزام به سوریه
به هر دری زد و به هر مقام نظامی
که می شناخت متوسل شده و حتی
التماس کرد اما به جایی نرسید ...
در نهایت با اصرار و پافشاری عجیب
توانست خودش را از طریق فاطمیون
به سوریه برساند ، نکتهی تکان دهنده
این است که محمد فقط "سه روز" در
میدان نبرد سوریه بود و این بسیجیِ
"از دنـیا دل کنده " روز ۲۵ آبان ۱۳۹۴
با آتش مزدوران سعودی تکفیری داعش
بال در بال ملائک گشود.
« روحش شاد با ذکر صلوات »
#شهید_محمد_سخندان
@shahidhojajjy
عاشقانه با شهدا🌷
🌾 براستی کدام یک از ما دیگری را پیدا میکند⁉️ما شما را ...
یا شما ما را ؟...اصلا کداممان گم شده ایم ؟ ما یا شما ⁉️میپندارم...
ما روح گم کرده ایم و شما جسم...
روح مان #تلنگر میخواهد و جسمتان #تفحص ....
🌾ما محو در زمانیم و شما محو در زمین. شما در افلاک و ما در پی پلاک
پس ای #شهید... قرارمان باشد :
#تفحص از ما #تلنگر از شما
ما بر جسم تان شما با روح مان ...
@shahidhojajjy
🔰 توفیق شهادتی که امام رضا علیه السلام به شهید مدافع حرم داد؛
🔹برادر شهید:
شهید صمدی در حرم مطهر امام رضا (ع) و سید الشهداء (ع) امضای شهادتش را خواسته بود که امیدوارم شهادت نصیب ما نیز شود.
آرزوی شهید صمدی شهادت بود اما از هر فرصتی برای انجام تکلیف و وظیفه استفاده می کرد.
🔹طلب شهادت شهید خیرالله صمدی از محضر حضرت امام رضا (ع) بی جواب نماند و درست یک سال بعد، صبح روز ۲۷ صفر، یک روز مانده روز شهادت امام رضا(ع) ۲۵ آبان سال ۱۳۹۶ آسمانی شد.
🔹شهید صمدی بر اثر اصابت ترکش خمپاره در محور بوکمال مجروح شد و در حین انتقال به پشت جبهه به فیض شهادت رسید.🌷
@shahidhojajjy
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
سلام به اعضآے جان♥️ رفقا امروز سالگرد شهادت سه شهید بزرگوار هست... 🌹۱-شهیدبابکنوریهریس 🌹۲-شهیدزین
البته لازم به ذکر است ک امروز سالگرد #شهید مرتضی ابراهیمی❤️ هم هست ک در فتنه ابان ماه 1398 به شهادت رسیدند
چندتا پست زیر رو اختصاص دادیم به این شهید😇
امیدوارم استفاده کنید
شهدا رو یاد کنید با ذکر صلوات☘
".🦋."
شهیدی🍃 که مظلومانه همانند حضرت علی اکبر با بدنی ارباً ارباً
در فتنه آبان ماه گذشته فدایی حق شد !. 🕊
💛.🇮🇷قهرمان وطنم🇮🇷.💛
#شهید_مرتضی_ابراهیمی🥀
@shahidhojajjy
'♥️!.
«مادرشهیدمرتضیابراهیمی»:
قاتل پسرم یک نفر نبود !.
یک لشکر او را دوره کردند و به #شهادت رساندند ....
مرتضی برای خودش یلی بود و به تنهایی کسی تمیتوانست حریفش باشد !!
قد و قامت بلندی داشت و تابوتی اندازه اش نمیشد ..
برای او جداگانه تابوت ساختند !.
[•••]
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
چقدر شبیه روضه آقامون عباسه :)!💔
#ارباً_اربا••
#مدافع_امنیت🇮🇷
#شهید_مرتضی_ابراهیمی🕊
🕊🇮🇷•.°
بغضی از جنس مردانگی ...:)
فرزند #شهید_مرتضی_ابراهیمی بر تابوت پدر 💔!.
{به هر که !
هرچه داشتی ،
بخشیدی ،!
حتی تیرها هم ،
از پیکرت
خون نوشیدند !..}
"یادمان نرود امنیت امروزمان را مدیون چه کسانی هستیم"🌿
#امنیت_اتفاقی_نیست!.'✌️🏼
@shahidhojajjy
🕊°•.
شهادت؛ عشق به وصال محبوب و معشوق ، در زیباترین شکل است !.✨
#شهید_مرتضی_ابراهیمی
🦋.•^^
هر چہ امروز ڪشور ما دارد و
هرچه در آینده بدست بیاورد
به برکت خون این جوانان #شہید است .
[♥️امامخامنہاے♥️]
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
🗓| ۲۷آبان ماه سال ۱۳۹۸ سالروز شهادت جوانی که مظلومانه ، در راه دفاع از کشورمان فدایی حق شد !
#شهید_مرتضی_ابراهیمی🇮🇷🕊
@shahidhojajjy
26.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#بدون_تعارف 🎥
[پدر/مادر/همسر/فرزندان شهید]
#دانلود_احتیاط_واجب 👌🏼
#شهید_مرتضی_ابراهیمی💔🕊
@shahidhojajjy
#پیشنهاد_پروفایل 📸
♨️ ... نگذارید که دشمن چه از راه جنگ سخت⚔️ چه راه جنگ نرم📱، دین و کشورتان را از شما بگیرد !.
#شهید_مرتضی_ابراهیمی ↑.
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
وشہادٺرحمٺخاصِخداسٺڪھ
بࢪهرڪسےنمیبارد(:🕊🌿
{شهیدی که در فتنه و اغتشاش آبان ماه سال گذشته فدایی حق ولایت شد🕊🍃}
#شهید_مدافع_امنیت •🇮🇷•
@shahidhojajjy
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
سلام به اعضآے جان♥️ رفقا امروز سالگرد شهادت سه شهید بزرگوار هست... 🌹۱-شهیدبابکنوریهریس 🌹۲-شهیدزین
رفقا مهلت نظر سنجی به اتمام رسید.🌹
انشاءالله ساعت ۲۱ منتظر ما باشید برای اینکه میخوایم شهید مهدی زین الدین رو براتون معرفی کنیم☺️
البته یه سری مطلب هم دربارهی شهید رسول خلیلی هم براتون آماده کردیم.🌿
پس منتظرمون باشید با کلی مطالب خوب به خدمتتون میرسیم.✨
ممنونم از کسانی که در نظر سنجی امروزمون شرکت کردن.🌷🌷
#معرفیشهید:
🎀به مناسبت سالگرد شهادت
نام و نام خانوادگی:شهید مهدی زین الدین
تاریخ تولد: ۱۳۳۸
محل تولد:تهران
تاریخ کشته شدن: ۲۷ آبان ۱۳۶۳
محل کشته شدن سردشت
محل دفن: قم
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
اطلاعات نظامی:
فرماندهی: فرمانده لشکر علیابنابیطالب
نشانهای لیاقت: نشان فتح
عملیاتهای مهم:
عملیات فتحالمبین
عملیات بیتالمقدس
عملیات رمضان
عملیات محرم
عملیات والفجر مقدماتی
عملیات والفجر ۳
عملیات والفجر ۴
🦋مهدی زینالدین در سال ۱۳۳۸ در تهران زاده شد. پدر مهدی زینالدین کتابفروشی داشت و او بیشتر اوقات فراغت خود را در دوران نوجوانی به فروشکتاب و کار در کتابفروشی میگذراند. وی در دوراندبیرستان گرایشهای سیاسی پیدا کرد و با سید اسدالله مدنی روابط نزدیکی داشت. در این دوره زینالدین به همراه خانوادهاش در شهر خرمآبادساکن بودند، که به دلیل فعالیت سیاسی پدرش، به شهر سقز تبعید شدند و در این شهر نیز فعالیتهای سیاسی وی باعث شد که از دبیرستان اخراج شود. پس از اخراج از دبیرستان، وی با تغییر رشته ازریاضی به علوم تجربی موفق به دریافت مدرکدیپلم تجربی گردید. در سال ۱۳۵۶ در کنکور سراسری دانشگاهها شرکت کرد و موفق شد رتبه چهارم را در میان پذیرفتهشدگان در دانشگاه شیراز، بدست آورد، اما همزمان با قبولی وی در دانشگاه، پدرش بار دیگر از خرمآباد به سقز تبعید و این امر باعث شد، که زینالدین از ادامه تحصیل انصراف دهد. پس از مدتی پدرش این بار از سقز به اقلیدتبعید شد و در این فرصت خانواده وی نیز ازخرمآباد به قم مهاجرت کردند و او نیز همراه با خانواده به قم نقل مکان کرد.🌼
@shahidhojajjy
🌼پس از انقلاب ۵۷ مهدی زینالدین به واحد اطلاعاتسپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیوست و در سرکوب مخالفان جمهوری اسلامی در شهرهای تبریزو قم نقش داشت.🍂
@shahidhojajjy
✨با آغاز جنگ ایران و عراق، وی به همراه یک گروه ۱۰۰ نفره با گذراندن آموزشهای کوتاه، به جبهه رفتند. وی پس از مدتی مسئول واحد شناسایی و بعد از آن مسئول واحد اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دزفول و سوسنگرد شد و پس از مدتی نیز به سمت فرماندهی تیپ علیابنابیطالب منصوب گردید.[۶] در ۲۷ آبان ۱۳۶۳ زینالدین همراه با برادرش، به منظور شناسایی منطقه از کرمانشاه به سوی سردشت در حال حرکت بودند، که با گروههای مسلح جداییطلب درگیر شدند، که این درگیری به کشته شدن وی انجامید.🥀
@shahidhojajjy
همسر شهید:
🌹از همان کلاسهای حزب پاسدارها برای ما موجوداتی از دنیای دیگر بودند. برای ما حکم قهرمان داشتند. حالا یکی از همانها به خواستگاری ام آمده بود. جلسه اول توانستم دزدکی نگاهش کنم. مخصوصاً که او هم سرش را زیر انداخته بود. با همان لباس فرم سپاه آمده بود. خیلی مرتب و تمیز بود. فهمیدم که باید در زندگیاش ادم منظم و دقیقی باشد. از چهره گشاده اش هم میشد حدس زد شوخ است. از سوالاتی که می پرسید، فهمیدم آدم ریزبینی است و همه جنبههای زندگی را می بیند.
🦋از جایش بلند شد و سلام و احوالپرسی کرد. با چند متر فاصله کنارش نشستم. هر دو سرمان را زیر انداخته بودیم. بعد از سلام و علیک، اول همان حرفی را گفت که خانواده اش قبلا گفته بودند. گفت: «برنامه من این نیست که از جبهه برگردم. حتی ممکن است بعد از این جنگ بروم فلسطین یا هر جای دیگر که جنگ حق علیه باطل باشد» و بعد از هر دری حرف می زد. گفت: «به نظر شما اصلا لازم است خانم ها خیاطی بلد باشند؟» حتی حرف به اینجا کشید که بچه داری برای زن مهمتر است یا بهتر است برود بیرون سرکار.
🌱این را هم گفت که: «من به دلیل مجروحیت یکی از پاهایم مشکل دارد و اگر کسی دقت کند معلوم است که روی زمین کشیده می شود. لازم بود که این نکته را حتماً بگویم. کم کم ترسم ریخت بعد از این که حرف های او تمام شد برای اینکه حرفی زده باشم گفتم: «شما می دانید که من فقط دو سال از شما کوچکترم؟ مشکلی با این قضیه ندارید؟» گفت: «من همه چیز شما را از پسر عمه هایتان پرسیده ام و می دانم. مشکلی هم با سن شما ندارم. حتی قیافه هم آنقدر مهم نیست که بتواند سرنوشتمان را رقم بزند.»
@shahidhojajjy
🌿حرف هایمان در یک جلسه تمام نشد. قرار شد یک بار دیگر هم بیاید. دو روز بعد با همان لباس سپاه آمد. صحبتهای جلسه دوم کوتاه تر بود. نیم ساعت بیشتر نشد. اینکه چه جوری باید خانه بگیریم، مدت عقد، مهریه و این چیزها. آقا مهدی موافق مراسم گرفتن نبود. میگفت: «من اصلا وقت ندارم و الان هم موقعیت جنگ اجازه نمیدهد که مراسم بگیریم.» گمانم زمان عملیات رمضان بود. حالا که دلم گواهی میداد این آدم می تواند مرد زندگیم باشد، بقیه چیزها فرع قضیه بود.
🍁مادرم میگفت: «چطور میشود دو هفته منیر را بگذارید و بروید جبهه؟» مهدی میگفت: «حاج خانم ما سرباز امام زمانیم. صلوات بفرستید.» همه چیز حل میشد. مادرم می خندید و صلوات می فرستاد. داماد به دلش نشسته بود. کارها سریع و آسان پیش میرفت. من و آقا مهدی و خواهرشان با هم رفتیم برای من یک حلقه طلا خریدیم 900 تومان. که شد تنها خرید ازدواجمان. حلقه او هم انگشتر عقیقی بود که پدرم خریده بود. رفتیم به منزل آیت الله راستی و با مهریه یک جلد قرآن و 14 سکه طلا عقد کردیم. مراسمی در کار نبود. لباس عقدم را هم خواهرم آورد.
@shahidhojajjy
✨بعد از عقد رفتیم حرم زیارت کردیم و رفتیم گلزارشهدا سر مزار دوستان شهیدش. یادم نمی آید حرفی راجع به خودمان زده باشیم. یا سرمان را بالا آورده باشیم تا همدیگر را نگاه کنیم. بالای مزار آیتالله مدنی گفت: «من خیلی به ایشان مدیونم. خرم آباد که بودیم خیلی از ایشان چیزی یاد گرفتم.» آن شب یک مهمانی کوچک خانوادگی برای آشنایی دو فامیل بود. برای من آن روزها بهترین روزهای زندگیم بود. فردای همان روزی که عقد کردیم او رفت جبهه. دو ماه و نیم عقد کرده در خانه پدرم ماندم.
🌹یکی از دوستان هم دبیرستانیام که دانشگاه قبول شده بود، به مادرم گفته بود: «این منیر از همان اول میگفت من می خواهم به آدم ساده شوهر کنم. آخرش هم این کار را کرد. رفت به یک پاسدار شوهر کرد.» گفته بود: «مگر پاسداری هم شد شغل؟» من هم برایش پیغام فرستادم: «اینها با خدا معامله کرده اند و چی بهتر از این؟» از اینکه مراسم نگرفتیم خوشحال بودم. در ذهنم نبود که مثلاً با یک آدم شیک و آنچنانی ازدواج کنم. دوست داشتم ازدواجم رنگ ازدواج حضرت علی(ع) و حضرت فاطمه(س) داشته باشد.
@shahidhojajjy