زندگینامه شهید: نام عادل، نام خانوادگی سعد، فرزند علوان، تاریخ تولد ۱/۳/۱۳۵۲، متأهل، دارای یک فرزند پسر به نام احمد و دو دختر به نامهای سمانه و آتنا ، تاریخ شهادت ۱۵/۶/۱۳۹۵ ساعت ۳۰/۱۳ ظهر، محل شهادت جنوب حلب – راموسه- تل کتیبه، شهیدعادل در سال ۱۳۵۲ هجری شمسی، در خانوادهای مذهبی، دیده به جهان گشود، و در فضای معنوی خانواده رشد کرد. ایشان از خاندان بزرگ سعد است که به علم و فضیلت و جهاد شهرهاند، و برادر زاده مرحوم علامه آیتالله طعیمه سعد و پسر عموی شهیدان عبدالزهرا و علی و صالح که در جبهههای دفاع مقدس به شهادت رسیده بودند.
@shahidhojajjy
فضاي منطقه طوري بود كه بعضي افراد كمتر به نماز جماعت صبح و جلسات قرائت قرآن اهميت مي دادند و به صورت منظم و دايمي و باانگيزه در اين گونه مراسم ها شركت نمي كردند. اين شهيد بزرگوار هيچ وقت به كسي مستقيم نگفت: بياييد نماز جماعت يا كلاس قرآن. ايشان وقت نماز كه مي شد، خودش وضو مي گرفت و به طرف مسجد مي رفت و بعد از نماز هم شروع به قرائت قرآن مي كرد. به گونه اي شده بود كه بچه ها به محض اينكه مي ديدند علي آقا وضو مي گيرد، مي فهميدند وقت نماز است و آنها نيز بدون تذكردادن وضو مي گرفتند و به طرف مسجد مي رفتند. اين حركت شهيد به اندازه اي در نيروها تأثير كرده بود كه همه قبل از اذان در مسجد مي نشستند».
@shahidhojajjy
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مصاحبہ بـا همـسر شهـید نـوید صفـری🖤🚶🏻♂
در #ملازمان_حـرمـ
بخشے از وصیتـ نـامہ صـوتـے📲🎥
@shahidhojajjy
#خاطره🍃
🍃خاطره ای از مادر شهید
اوایل محرم سال94 به سوریه رفت. یک شال عزا داشت که از 12 سالگی همراهش بود اما با خود به سوریه نبرد در آن روزها از من خواست با خودم به هیئت امامزاده علیاکبر ببرم و گفت به یاد من برو هیئت به این شال احتیاج دارم. فکر می کردیم محمدرضا تا اربعین بر می گردد. به من گفت "امسال محرم زیر علم حضرت زینب(س) سینه می زنم ولی به اربعینش نمی رسم". در ذهنم این بود تا اربعین بر می گردد که باهم به پیاده روی اربعین برویم می گفت شما از ایران بروید من از این طرف خودم میآیم و زمانی که این حرف محمدرضا را به همسرم گفتم همسرم گفت ممکن نیست و منظورش چیز دیگری بوده است.
•|---------------★--★---------------|•
@shahidhojajjy
•|---------------★--★---------------|•
دو سه روزی بود می دیدم توی خودش است. پرسیدم « چته تو؟ چرا این قدر توهمی؟ » گفت « دلم گرفته. از خودم دل خورم. اصلا حالم خوش نیست. » گفتم » همین جوری ؟ » گفت » نه. با حسن باقری بحثم شد. داغ کردم. چه می دونم ؟ شاید بهاش بلندحرف زدم. نمی دونم. عصبانی بودم. حرف که تموم شد فقط بهم گفت مهدی من با فرمانده هام این جوری حرف نمی زنم که تو با من حرف می زنی. دیدم راست می گه. الان د و سه روزه کلافم. یادم نمی ره.»
@shahidhojajjy
میگفتحرمامامرضاجاییهکههرچیبخوایروبرات خیرمیکنن
حتیاگهخیرنباشه
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
@shahidhojajjy
{🌱•🕊}
#شہیدانہ✨
دݪاسـٺدیگࢪ
گاهےبہوسعٺآسمانے؛
تنـگ #شہـღـادٺ مےشود...
#اللہمالࢪزقناشہـادٺ🕊
🥀 #یاد_شهیدان
•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.
🦋°•@shahidhojajjy•°🦋
•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.•.
💢و چه زیبا گفت شهید #مرتضی _آوینی که
🥀 " #خون دادن برای امام خمینی زیباست اما #خون_دل خوردن برای امام خامنه ای ازآن هم زیباتر است."🥀
@shahidhojajjy