eitaa logo
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
224 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
509 ویدیو
43 فایل
دِل شِکَسـتِه ی عَــٰاشِق💔 بـَـرای پَــروٰاز🍃 نیٰـازی بِه‍ بٰــال نَدارَد ....💕 .•°{شهید آوینی}°•. تـودعـوت‌شـده‌ےشهــدایے🙃♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
#شهید_پلارک #بہ_شیوه_حــــر ●شب عاشورا، سید احمد همه بچه ها رو جمع کرد. شروع کرد براشون به حرف زدن. گفت:« حر، شب عاشورا توبه کرد. امام هم بخشیدش و به جمع خودشون راهش دادند. بیایید ما هم امشب حر امام حسین عليه السلام بشیم.» ●نصف شب که شد. گفت: پوتین هاتون رو در بیارین بندهای پوتین ها رو به هم گره زد. بعد توی پوتین ها خاک ریخت و انداختشون روی دوشمون.گفت: «حالا بریم» چند ساعت توی بیابون های کوزران پیاده رفتیم و عزاداری کردیم اون شب احمد چیزهایی رو زمزمه می کرد که تا اون موقع نشنیده بودم. ✍راوی: همرزم_شهید #شهید_سید_احمد_پلارک🌷 @shahidhojajjy
⚘پدرشهید: «وقتی بابڪ می خواست بره سوریہ ، من گفتم که بابڪ دیگه بر نمی گرده.. بابک شهید میشه... او می گوید: موقع خداحافظے نای بلند شدن نداشتم.. منو و بابڪ با چشم هایمان از همدیگر خداحافظے ڪردیم ومن از پشت سر پسرم را یڪ دل سیر نگاه ڪردم...🌿 خواهرش می گوید: وقتے بابڪ سوار ماشین شد و رفت من و مادرم خیلے گریہ می کردیم ڪہ دیدیم بابڪ برگشت و گفت: خواهش می کنم گریہ نکنید این جورے اشک ها تون همیشہ جلوے چشمامہ..🥀 بابڪ‌سہ بار و رفت و برگشت و دفعہ چهارم ما رو خنداند و رفت»❤ #شهید_بابک_نوری♥️ @shahidhojajjy
علی زیاد #ســـــجده میکرد و می گریست در شبانه روز ۵ بار #زیارت_عاشـــورا میخواند همیشه میگفت من در ســــجده به #شهادت می رسم در کربلای ۵ بود که شنیدیم #علی در حال سجده به شهادت رسیده @shahidhojajjy
_ روح الله به نظرت چیکار کنم که اراده ام زیاد بشه؟ + این لباسای خوشگل رو دربیار،یه لباس پارچه ای ارزون و گشاد بپوش،متوجه بشی هیچی نیستی و باید همه چی رو بسازی،درست میشه! این راهکاری بود که خودش بهش عمل کرده بود #شهیدروح_الله_قربانی #یادش_باصلوات @shahidhojajjy
#پروف.رهبرے ♥️ @shahidhojajjy
#پروف.دخترونه 🌹 @shahidhojajjy
#پروف.پسرونه 🌹 @shahidhojajjy
#پروف.سردارحاج‌قاسم ♥️ @shahidhojajjy
‌ ■ شهدای غواص🖇❤️ ______________ بدن های مطهرشان را آب برد😔 تا دنـیـــا مـا را بــا خــود نـَبــَرَد کجـاے کــاریم رفیـــق شـُهــداء شــرمــنـده ایــمــ یاد شهدای مظلوم غواص با ذکر صلوات @shahidhojajjy
شهید #محمد_جواد_قربانی همسر شهید: با خانواده ام به زیارت حضرت زینب (س) رفته بودیم. روبروی گنبد حضرت زینب(س) ایستادم؛ شروع کردم با بی بی درد دل کردن. گفتم: از خدا بخواه همسری به من بدهد که به انتخاب خودت باشد. نمی دانستم که هدیه ای ویژه در انتظار من است. نمی دانستم قرار است همسر من سرباز خود حضرت زینب(س) شود. محمد جواد دوست عمویم بود. زیاد با هم رفت و آمد داشتند. در شب عروسی عمویم، محمدجواد مرا می بیند و روز بعد مادرش را برای خواستگاری می فرستد. اولین برخورد ما شب خواستگاری بود. محمد جواد به قدری خجالتی بود که صورتش را پشت گل خواستگاری اش پنهان کرده بود.تأکید داشت که در مراسم عروسی کاری نکنیم که خلاف دستور خدا و اهل بیت(س) باشد. می گفت: «راضی نیستم که به خاطر خوشحالی شما، دل امام زمانم را خون کنم.» @shahidhojajjy
🔖 ‌#گذرے_بر_سیره_شهید ✍ همیشه نمازهای شبش را با گریه می‌خواند. در مأموریت و پادگان هم که مسئول شب بود نماز شبش را می‌خواند. هیچ موقع ندیدم نماز شبش ترک شود. همیشه با وضو بود. به من هم می‌گفت داری دستت را می‌شوری وضو بگیر و همیشه با وضو باش. آب وضویش را خشک نمی‌کرد. در کمک کردن به دیگران هم نمونه بود. حتی اگر دستش خیلی خالی بود و به او رو می‌زدند نه نمی‌گفت.🍃🌹 ✍ گاهی اوقات نمی‌گذاشت من متوجه کمک‌هایش شوم ولی به فکر همه بود. احترام زیادی به خانواده و پدر و مادرش می‌گذاشت. پدر و مادر خودش با پدر و مادر من از لحاظ احترام گذاشتن برایش یکی بودند.👌 شدت احترام گذاشتن به من و دخترمان به حدی بود که در جمع‌های خانوادگی می‌گفتند مسلم خیلی به زن و بچه‌اش می‌رسد. 😊اگر مبینا گریه می‌کرد تا نیمه شب بغلش می‌کرد و راه می‌رفت تا خوابش ببرد. هیچ موقع نمی‌گفت من خسته هستم. خیلی صبور بود.🔅 🎙‌ راوے: همسر #شهید_مسلم_نصر🌹 @shahidhojajjy