eitaa logo
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
223 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
509 ویدیو
43 فایل
دِل شِکَسـتِه ی عَــٰاشِق💔 بـَـرای پَــروٰاز🍃 نیٰـازی بِه‍ بٰــال نَدارَد ....💕 .•°{شهید آوینی}°•. تـودعـوت‌شـده‌ےشهــدایے🙃♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
💚 بھ قول ؛ قبلا بوۍِایمان مےدادیم الآن [ ایمانمون بو میدھ..! ] قبلا دنبالِ گمنامے بودیم الان دنبال اینیم اِسممون گُم نشـھ :)🌸 +خیلے ࢪاسـت میگفت" @shahidhojajjy
📌شهید ابراهیم هادی هرگز فراموش نکنید تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم جامعه ساخته نمی شود. 🍁 @shahidhojajjy
⋆ ⋆ و همه چـ ـشم هایۍ .. ڪھ تـ♡ـو را مےبیننـد↯ کاش ؛ چشم هاے ''من'' بــودنٖـد . . .♥️🖇 ⋆ ⋆ :) @shahidhojajjy
زمین گیر شد. چند نفر رفتن معبر باز کنند، 15 ساله بود. چند قدم که رفت، برگشت، گفتند ترسیده! هاشو داد به یکی از بچه ها و گفت: تازه از گردان گرفتم، ! بیت الماله! و پا رفت... @shahidjojajjy
✍ فاصلھ‌حُریت‌وخَریت ، همہ‌اش‌یھ‌نقطہ‌است ... ندیدۍونـشنیدۍڪھ‌ خیلےازمجیدبدتراش‌یہ‌شبھ‌حُرشدن خیلےازمن‌وتوبھتراش یہ‌شبھ خَر‌‌! @shahidhojajjy
7.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 | انتشار برای نخستین بار 💠رجز خوانی و سینه زنی مدافعان حرم در اولین روز حضور در دمشق (۹۵/۱/۱۶) با حضور شهدای خانطومان شهید عابدینی شهید بلباسی شهید رجایی فر شهید کابلی شهید سالخورده شهید مشتاقی، شهید کمالی و... @shahidhojajjy
بعضیا اَصلا ''آسمونے‌اَن'' موقتاً چند روزی پیش‌مٰان زندگے رو برای نوکـَرے، مرگ رو برای ''شھید'' شدن میخوان♥️ 🕊 🌱 @shahidhojajjy
به همین سادگی زندگی می‌کردند! امّا چون سد آهنین در مقابل دشمن می‌ایستادند .... @shahidhojajjy
°هـمسࢪشہید‌حمیدسیاهڪالے: ↓ اگـه‌یه وقت‌مهمون داشتیم‌ونزدیڪ تࢪین مغازه به‌خونه بسته بود،جای دیگه‌نمےࢪفت بࢪای‌خرید،میگفت این بنده‌خدابه‌گࢪدن‌ماحق‌ داࢪھ حق همسایه‌ࢪو بایدبجا‌بیاریم و ازایشون وسیله‌بخریم‌چون‌نزدیڪ‌ منزل‌ ما هستن...🌿 بعدازشهادتش‌هروقت‌بخوام‌بࢪاۍ نذࢪی‌چیزی‌بخࢪم‌نگاه‌میکنم‌ونزدیک‌ترین مغازه‌ࢪو به‌مزاࢪشهداانتخاب‌میڪنم‌که حق‌همسایگےهمسࢪموبه‌جابیاږم... @shahidhojajjy
🌱 : در زندگی،آدمی موفق تر است که دربرابر عصبانیت دیگران صبور باشد و کار بی منطق انجام ندهد... @shahidhojajjy
💠نمازشب ●شاگرد مغازه ی کتاب فروشی بودم حاج آقاگفت:می خواهیم بریم سفر، توشب بیاخونه مون بخواب. بدزمستانی بود. سردبود. زودخوابیدم. ساعت حدودا 2 بود، در زدند، فکرکردم خیالاتی شده ام. درراکه بازکردم دیدم آقامهدی وچندتا از دوستانش ازجبهه آمده اند. ●آنقدرخسته بودندکه نرسیده خوابشان برد. هواهنوزتاریک بودکه باز صدایی شنیدم، انگار کسی ناله می کرد. ازپنجره که نگاه کردم دیدم آقامهدی توی آن سرمای دم صبح، سجاده انداخته توی ایوان ورفته به سجده... @shahidhojajjy
🔻خاطرات یک شب سر نماز، خیلی طولانی شد و حسابی کرد. بلندش کردم. گفتم «مامان، تو را به خدا این همه گریه نکن. آخر تو چه ناراحتی داری؟» با مشکی و قشنگش که از شدت گریه شده بود. گفت: «مامان، برای خمینی گریه می‌کنم، امام . به امام خیلی فشار می‌آید. به خاطر جنگ، مملکت خیلی مشکل دارد. امام بیشتر از همه می‌خورد.» 🌹شهـــیده زیـــنب ڪــمایی🌹 🔗برگرفته از کتاب راز درخت کاج @shahidhojajjy