رمان بچه مثبت
#پارت_صد_بیست_چهار
.
ریحان:
دیدمش. روی یک نیمکت نشسته بود.دستانش را باز کرده بود و سرش را به بالا یعنی روبه آسمان گرفته بود. نمیدانم چند دقیقه ایستادم و نگاهش کردم تا اینکه سنگینی نگاهم را خس کرد و به طرفم چرخید. خودش را جمع کرد و بلند شد. منم به سمتش رفتم و گفتم:
_سلام آقای محمدی.
متین:
سلام خانوم احمدی.
_خوب هستید؟
متین:
ممنون.
_مائده جون و مادرتون چطورن؟
متین:
همه خوبن .سلام میرسونن.
_داییتون چطوره؟؟
متین:
نگید که من را تا اینجا کشیدید تا فقط احوالپرسی کنید. بخدا همه خوب خوبن.
ریحان:
خب نه. راستش مائده یه چند وقتی هست که توی خودشه و هرچی ازش میپرسم که چی شده فقط یک کلام میگه هیچی.
میخواستم از شما....
متین:
اجازه ندادم حرفش و تکمیل کنه و بی اختیار به چشماش ذل زدم و گفتم:
مائده مشکلی نداره.
ریحان:
شما مطمعنید؟؟
متین:
بله.
ریحان:
پس چرا اینطوریه؟؟
آهی کشید و نگاهش را به آسمان دوخت .
افکار ریحان:(ای بمیری/ نه/ نه آرشام بمیره که تو اصلا حرف نمیزنی)
ریحان:
.....
✍ادامه دارد.....✍
نویسنده: الف ستاری
....
@shahidhojajjy
رمان بچه مثبت
#پارت_صد_بیست_شش
آتوسا:
خب.... خب من میدونم تو آرشام را دوست نداری ولی من....
افکار ریحان:
خواستم حال آتوسا را بگیرم برای همین الکی گفتم.
ریحان:
کی گفته من ....
آتوسا:
ریحانه ولی من دوسش دارم.
ریحان:
خب داشته باشی. من و آرشام همدیگه ....
با صدای افتادن چیزی گوشی را قطع کردم و برگشتم.
متین و با دوتا ظرف پخش در زمین دیدم.
ریحان:
متین من....
متین:
خانوم احمدی میشه به من و مائده کاری نداشته باشین. مشکلمون برادر خواهریه.
امیدوارم خوشبخت باشید. خداحافظ.
ریحان:
آنقدر سریع دور شد که اصلا نفهمیدم کی رفت. توی شک بودم. اومدم مثلا حال آتوسا را بگیرم حال خودم گرفته شد. خدایا غلط کردم. ببخشید .قول میدم دیگه حال کسی و نگیرم.
خدایا چرا این آرشام همیشه سایه ی نحسش روی زندگیمه.
خدایا.....
خدایا یادم بده🥀
یاد بگیرم....🥀
یادم نره...🥀
یادت کنم.....🥀🥀
افکار ریحان:
اه . چرا من مثل این بچه مثبت ها دارم اینطوری حرف میزنم با خدا.
******
✍ادامه دارد.....✍
نویسنده: الف ستاری.
+++++++++
@shahidhojajjy
رمان بچه مثبت
#پارت_صد_بیست_پنج
.
ریحان:
من امروز به مادرتون زنگ زدم تا جویای حال مائده بشم که گفتن : چند وقت هست که هم شما و هم مائده اینطوری هستین و حالتون خوب نیست.
ازجاش بلند شد و گفت:
من میرم دوتا ذرت میکزیکی بگیرم . الان برمیگردم.
ریحان:
فهمیدم که میخواد تنها باشه . برای همین چیزی نگفتم و اونم ازمن دور شد.
مبایلم زنگ خورد.
ریحان:
از الو گفتنش فهمیدم که آتوساس(کسی که خیلی آرشام و دوست داشت)
آتوسا:
به به ریحانه خانوم. پارسال دوست و امسال آشنا.
ریحان:
سلام آتوسا جون . خوبی؟ مامانت چطوره؟؟
آتوسا:
خوبم همه خوبیم.
الان کجایی؟؟
ریحان:
بیرونم.
آتوسا:
میشه قرار بزاریم ببینمت؟؟
ریحان:
نه.... وقت ندارم.
افکار ریحان:
کی حوصله داره اینو ببینه . با اون همه آرایش.
🌹سه دقیقه بعد🌹
آتوسا:
ریحانه تو واقعا قصد ازدواج با آرشام را داری؟؟
ریحان:
الان یعنی رفتی سر اصل مطلب؟؟؟
......
✍ادامه دارد.....✍
نویسنده: الف ستاری.
.......
@shahidhojajjy
رمان بچه مثبت
#پارت_صد_بیست_هفت
.
ریحان:
تنها کاری که به ذهنم رسید تا این گندکاریم را جمع کنم مائده بود.
سریع بهش زنگ زدم و همه ی ماجرا رو گفتم.
میخواست خفم کنه. باهم قرار گذاشتیم که مائده به متین زنگ بزنه و براش توضیح بده و از دلش دربیاره و بعد به من شرح حال متین و حرف هایی که زدن را گزارش بده😌
ریحان:
تصمیم گرفتم یه سری به کوروش بزنم.
ریحان:
سلام کوروش کجایی؟؟ تعطیلات میچسبه . دانشگاه تعطیله و....
کوروش:
سلام . خونه ام.
ریحان:
من الان میام اونجا.
.......
ریحان:
کوروش تصمیمت را گرفتی؟ مطمعنی؟
کوروش :
تاحالا انقدر مطمعن نبودم. خوبه همه چیزش خوبه. به نظرم زندگی مذهبی خیلی بهتر از این زندگیه.
چند هفته اس که نمازم و میخونم و به لطف مامان جون( مامان بزرگش . البته زیاد پیر نیست)
میخوام کم کم قرائت قران را شروع کنم.
ریحان:
عجب. درسته. اونا حیلی بهترن..
.....
✍ادامه دارد....✍
نویسنده: الف ستاری.
@shahidhojajjy
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
یه پارت اضافه👆👆👆
تَشَکُر..:)💜
🦋 🦋 🦋 🦋 🦋
+این جا کجاس😮😯
🦋
_کانال اربعین کربلا 😋
🦋
+چیا داره🤔
🦋
_یه عالمه ویدیو ومداحی های قشنگ🤗
🦋
+واسه کیا؟👥
_واسه آدمای خوب اونایی که مدافع اسلامن
+پس چرا معطلی سریع عضو شو 🤓
🌸کسایی که عضو میشین انشاءالله اجرتون با سیدالشهدا🌸
☘ #کانال_اربعین_کربلا ☘
❄ @arbaeenkarbala1 ❄
|~|~|
دَرد
اینِه
کِه
هَمِه ے
پُل هآی
پُشت
سَرِمون
هَم
خَرآب
کَردیم...💔
|~|~|
#مَنجِلآبگُنآه
@shahidhojajjy💙
~°|^^|°~
دوښت دآرَم کِه یِک شَب جُمعِه
صُبح گَردَد بِه رَسم خُوش عَهدے
نآگَهآن بِشنَوَم زِ سَمتِ حِجآز
نَغمِه یِ دِلخُوشِ اَنآ المَهدے
😍💚✨
~°|^^|°~
#مَهدَوے
@shahidhojajjy💛
#نجوای_عاشقانه_منو_خدا 💞
مونس من❤️
مرادربرانگیختن وزنده شدنم رحم کن؛
ودران روزجایگاهم رابااولیایت،ومحل برامدن وحرکتم رادرمیان عاشقانت،
ومسکنم رادرجوارت قرارده،
ای پروردگارجهانیان
#صحیفه_عزیز_سجادیه
@shahidhojajjy
✊هستیم بر آن #عهد که بستیم...
#قسم به فیض #شهادت قسم به سرخی خون
به #خیبر و #نی و #هور و #جزیره_ے_مجنون
قسم به روح #خمینی قسم به #سید_علی
به امر رهبر و فرموده های شخص ولی
قسم به #عارف جبهه به #مصطفی_چمران
به گریه در دل سنگر ، تلاوت قرآن
قسم به ترکش و قطع نخاع و جانبازی
قنوت و دست جدای #حسین_خرازی
قسم به جوخه ی اعدام و سینه ی نواب
به عالمان شهیدِ فتاده در #محراب
به انتهای افق ، سرگذشت #حاج_احمد
خوراک کوسه شدن در تلاطم #اروند
قسم به پیکر بی سر ، قسم به حاج #همت
به چادر و به #حجاب زنان با عفت
به صبحگاه #دوکوهه ، به درد و صبر از رنج
غروب دشت #شلمچه ، به #کربلای_پنج
قسم به #سید_حسن شیرمرد #حزب_الله
به جنگ سی و سه روزه ، نبرد حزب الله
قسم به حنجر حجاج خونی مکه
به #رمل های روان و به #مقتل_فکه
قسم به #باکری و #باقری و #زین_الدین
به غرش #نهم_دی به فتنه ی رنگین
قسم به تنگه ی #مرصاد و عقده از #صیاد
به غربت اسرا و شکنجه و فریاد
قسم به روح هنر از نگاه #آوینی
به جنگ معتقدان ضد رنگ بی دینی
قسم به قدرت #خون در برابر #شمشیر
به یک #پدر که نیامد پسر ، و شد او پیر
@shahidhojajjy
Hamed Zamani - Jahaad (320).mp3
16.13M
#حامد_زمانی
#جهاد
پیشنهاد میکنم به مفهوم متن توجه کنید.
🌱🥀🌱
جهاد اسمش ...
جهاد رسمش....
جهاد اندیشه و رویا....
@shahidhojajjy