قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
#رمان_بدون_تو_هرگـز ♥️ #پارت_23 نه دلي براي برگشتن داشتم... نه قدرتي، همون جا توي منطقه موندم...🥀
#رمان_بدون_تو_هرگـز ♥️
#پارت_24
دست کشيدم روي سرش...
- زينبم... دخترم...💔
هيچ واکنشي نداشت.
- تو رو قرآن نگام کن! ببين مامان اومده پيشت... زينب مامان، تو رو قرآن...😭
دکترش، من رو کشيد کنار... توي وجودم قيامت بود. با زبان بي زباني بهم فهموند...
کار زينبم به امروز و فرداست...😖
دو روز ديگه هم توي اون شرايط بود. من با همون لباس منطقه، بدون اينکه لحظه اي
چشم روي هم بذارم يا استراحت کنم، پرستار زينبم شدم. اون تشنج مي کرد من باهاش جون ميدادم. ديگه طاقت نداشتم... زنگ زدم به نغمه بياد جاي من... اون که
رسيد از بيمارستان زدم بيرون. رفتم خونه وضو گرفتم و ايستادم به نماز. دو رکعت نماز خوندم... سالم که دادم... همون طور نشسته اشک بي اختيار از چشمهام فرو مي ريخت...
- علي جان! هيچوقت توي زندگي نگفتم خسته شدم. هيچ وقت ازت چيزي
نخواستم... هيچوقت، حتي زير شکنجه شکايت نکردم؛ اما ديگه طاقت ندارم! زجرکش شدن بچهام رو نميتونم ببينم... يا تا امروز ظهر، مياي زينب رو با خودت ميبري يا کامل شفاش ميدي و الا به والي علي شکايتت رو به جدت، پسر فاطمه زهرا مي کنم...💔
زينب، از اول هم فقط بچه تو بود. روزوشبش تو بودي، نفس و شاهرگش تو بودي، چه ببريش، چه بذاريش ديگه مسئوليتش با من نيست.🥀
اشکم ديگه اشک نبود... ناله و درد از چشمهام پايين مي اومد. تمام سجاده و لباسم خيس شده بود😭.
برگشتم بيمارستان وارد بخش که شدم، حالت نگاه همه عوض شده بود. چشمهاي سرخ و صورت هاي پف کرده... مثل مرده ها همه وجودم يخ کرد...😰
شقيقه هام شروع کرد به گزگز کردن. با هر قدم، ضربانم کندتر ميشد...
- بردي علي جان؟ دخترت رو بردي؟😞
هر قدم که به اتاق زينب نزديکتر مي شدم التهاب همه بيشتر مي شد. حس مي کردم
روي يه پل معلق راه ميرم... زمين زير پام، بالا و پايين مي شد. ميرفت و برميگشت... مثل گهواره بچگيهاي زينب. به در اتاق که رسيدم بغضها ترکيد😭.
مثل
مادري رو به موت ثانيه ها براي من متوقف شد. رفتم توي اتاق...
زينب نشسته بود داشت با خوشحالي با نغمه حرف مي زد. تا چشمش بهم افتاد از جا
بلند شد و از روي تخت، پريد توي بغلم...😇 بي حس تر از اون بودم که بتونم واکنشي
نشون بدم. هنوز باورم نمي شد؛ فقط محکم بغلش کردم، اونقدر محکم که ضربان قلب
و نفس کشيدنش رو حس کنم. ديگه چشمهام رو باور نميکردم...
نغمه به سختي بغضش رو کنترل مي کرد.
- حدود دو ساعت بعد از رفتنت يهو پاشد نشست! حالش خوب شده بود...
ديگه قدرت نگه داشتنش رو نداشتم... نشوندمش روي تخت...
- مامان هر چي ميگم امروز بابا اومد اينجا هيچ کي باور نمي کنه. بابا با يه لباس خيلي
قشنگ که همه اش نور بود اومد بالاي سرم، من رو بوسيد و روي سرم دست کشيد...😄❤️
بعد هم بهم گفت به مادرت بگو چشم هانيه جان اينکه شکايت نمي خواد! ما رو
شرمنده فاطمه زهرا نکن.مسئوليتش تا آخر با من؛🙃 اما زينب فقط چهره اش شبيه منه... اون مثل تو مي مونه... محکم و صبور... براي همينم من هميشه، اينقدر
دوستش داشتم...
#ادامه_دارد...
⛔️کپیبدونلینڪکانالحراماست⛔️
ʝoɨŋ👇
https://eitaa.com/joinchat/923729942Cb2a8af8cf7
#پروفایل
#استوری💪
#حاجقاسم❤️
#قــدس آزادخواهدشد🇯🇴😎
@shahidhojajjy
•|🌖🌸|•
•| #روزبیستوهشتمماهرمضآن🌙~
اللَّهُمَّوَفِّرْحَظِّيفِيهِمِنَالنَّوَافِلِ،وَ
أَكْرِمْنِيفِيهِبِإِحْضَارِالْمَسَائِلِ،وَ
قَرِّبْفِيهِوَسِيلَتِيإِلَيْكَمِنْبَيْنِ
الْوَسَائِلِ،يَامَنْلايَشْغَلُهُإِلْحَاحُ
الْمُلِحِّينَ❀
خدایابهرهامرادراینماهاز
مستحباتفراوانڪن،ومرا
باتحققدرخواستهااڪرامفرما
وازمیانوسایلوسیلهامرابه
سویتنزدیکڪن،اۍڪه
پافشاریاصرارورزانمشغولش
نسازد♡
joze28.mp3
3.99M
♥️🖇
بسماللهرفقا:)
{ختمقرآنڪریم📖}
#جزءبیستوهشتمقرآنڪریم🌱
باصداےدلنشین:استادمعتزآقایے🎙
زمان:۳۲دقیقہ🕜
[هروزیڪجزءعشق^ـ^🌈]
#التماسدعا🤲🏻
#جزءخوانی
┅═══✼❤️✼═══┅┄
@shahidhojajjy
┅═══✼❤️✼═══┅┄
دوستان عزیز سلام✋☺️
لطفا به مطالبی که هم اکنون میفرستم توجه کنید و متنها رو کامل مطالعه کنید...🌷
وتا جایی،که میتوانید نشر بدید..
یاحق🍃
#خادمنوشـتـ✍🏻
#نشـرحداکثری✌️🏼
#پستویژه🌻
#هولوکاست_ایرانے 🍀
#هولوکاست_یهودے🌸
#پارت_یک🌹
بعضے ها باور نمیکنند ، میگویند:مگر میشود علیه صیهونیستها صحبت کرد؟!😳
درحالے که ادعا میشود جهانے آرام داریم فقط کافیست کوچکترین حرفے درباره منافع صهیونیسم بزنید..بلا استثنا دو روز بعد شما مقابل رســانه ها میگویید:اشتباه کردم!
در حقیقت حرفشان این است :شما میتوانید به همه چیز شک کنید ، به خدا به پیامبر! حتی میتوانید کاریکاتور رسول خدا را بکشید!!
اما نمیتوانید ذره ای به صهیونیسم (یهودیت تحریف شده) شک کنید!😯
...
خواهشا این قسمت را با دقت مطالعه کنید👇👀
درسال ۱۹۱۴ جمعیت ایران ۲۰ میلیون نفر بود
واما درسال ۱۹۱۹ در حالے نفت کشف شده بود و بهداشت رشد کرده بود مرگ و میر کم شده و زاد و ولد زیاد شده بود
ما با یک جهــش منفی جمعیت مواجهیم نه رشد جمعیت!!
به یکباره کمتراز ۵سال جمعیت ایران معادل ۲۰میلیون نفر، در سال ۱۹۱۹ به ۱۱میلیون کاهش پیدا میکند!
اما اکنون سوال این است این ۹میلیون جمعیت کجا رفتہ؟ کسے میداند؟!
@shahidhojajjy
#هولوکاست_ایرانے 🍀
#هولوکاست_یهودے🌸
#پارت_دو🌹
خیر، اما چرا بیشتر ایرانیها از این قضیه بی اطلاع هستند؟!🤔
جواب اینجاست..چون ۹۵درصد رسانه هاے دنـیا در دست ۴کمپانے صیونیسمیست..!😶
روپِرت مورداک رئیس ۱۶۰کانال ماهواره اے از جمله فارسی وان میگوید: آنچه را ما بخواهیم شما میدانید!
خب این یعنی چه؟!
یعنی "هیپنوتیزم رسانه ای" درحقیقت آنها نمیخواهند ما بدانیم نزدیک ۵۰درصد،جمعیت ایران کجا رفته!؟🤔
جان داناهو نماینده انگلستان درغرب اعلام میکند*۱ در سال ۱۹۱۹ در ایران نفت پیدا شده؛ وضعیت بهداشت بهبود پیدا کرده؛زاد و ولد زیاد شده و مرگ و میر کم شده ..پس باهمه اینها بازهم نتیجه جهش منفی جمعیت میشود!😨
چگونه؟!
درخاطرات داناهو*۲ آمده است:
ازآنجا که غالب جمعیت ایران مسلمان وشیعه اند به نفع دولت بریتانیای کبیـر نیست..
فلذا تنگه هرمز را بستیم و از امریکا و هندوستان خواستیم تا از دادن غلات به ایران خودداری کنند..
در این مدت غله داخل ایران ۱۰برابر قیمت خریداری شده و از استر داد پول نفت به ایران خودداری میشد!
(یعنی گرفتن نفت ما بدون دادن پول!!)
ــــــــــــــــ🌿ــــــــــــ
*۱ کتاب قحطی بزرگ
نویسنده:محمدقلے مجد
ترجمه:محمد کریمے
*۲همان
@shahidhojajjy
#هولوکاست_ایرانے 🍀
#هولوکاست_یهودے🌸
#پارت_سه🌹
چند مورد از گزارشـهاے داناهو در همان کتاب :
★اجســاد چروکیده زنان ومردان پشته شده در معابر ایرانے افتاده اند!*۱
★درمیان انگشتان چروکیده آنان علفهایی که از کنار جاده کنده بودند و ریشه های گیاهانی که از مزارع کنده بودند همچنان به چشم میخورد با این علفها میخواستند رنج ناشی از قحطی و مرگ را تاب بیاورند!
و دراین اتفاق نزدیک به ۹تا۱۰میلیون ایرانی بر اثر گرسنگی، طاعون ، وبا قتل عام میشوند!
حال سوال این است ؟
آیا این یک هولوکاست ایرانی نیست؟
چه کسی جوابگوی ۹میلیون ایرانیست که ما پاسخگوی ۶میلیون یهودی باشیم؟!🤔
اکنون، شاید خیلی از شما با این سوال روبرو شده باشید که هولوکاست چیست؟🧐
هولوکاست (Holocaust)، به معنای «سوزاندن با آتش است که به طور کامل از میان برود» و واژه ای است یونانی که درلغت، به معنای «همه سوزی» است
و در اصطلاح، به نظریه ای اطلاق می شود که ادعا دارد شش میلیون یهودی در طول جنگ جهانی دوم، بر اثر اعمالی از قبیل اعدام در اتاق های گاز و سوزانده شدن در کوره های آدم سوزی اردوگاه های کار اجباری نازی ها، کشته شده اند..
ـــــــــــــــــ🌿ــــــــــــ
پ ن:
*۱یعنی کار به جایی رسیده بوده که ایرانیان مسلمانے که دفن کردن میت را از اوجب واجبات میدانند اینقدر کشتار زیاد بوده که اجساد را تپه شده روی هم میگذاشتند!
@shahidhojajjy
#هولوکاست_ایرانے ☘
#هولوکاست_یهودے🌸
#پارت_چهار🌹
واقعیت این است که افسانه هولوکاست، با فلسفه وجودی دولت اسرائیل و منافع
سازمان صهیونیسم، در شرایط جنگ جهانی،
اولین مرحله از پروژه تسلط بر جهان را کلید زد. این سازمان، چاره را در این دید که از هرج و مرج به وجود آمده در جنگ جهانی استفاده کند و با «مظلوم نمایی» هرچه تمام تر، چنین جلوه دهد که جهان مسیحیت به آنان حمله کرده و تعداد زیادی از آنان را کشته است؛ پس آنان ناچارند به جای دیگری بروند و کجا بهتر از خاورمیانه و آن هم فلسطین *۱
سیاستی که نه بر اساس اجبار، بلکه کاملاً مورد خواست و مطابق اهداف صهیونیسم بود. «هانا آرنت» معتقد است: «سیاست ناسیونال سوسیالیست ها در مورد یهودیان، سیاستی بود که کاملاً طرفدار صهیونیسم بود» *۲
🌱نقد هولوکاست صهیونیسم
★ اتاق های گاز
یکی از مهم ترین ادعاهای یهودیان و متفقین بعد از جنگ جهانی دوم، این بود که آلمان ها، یهودیان را در اتاق های گاز می کشتند.!
تحقیقات علمی ای که درباره مکان های مورد ادعا، انجام شده، عدم صحت آن را ثابت می کند.
پروفسور «روبر فوریسون»، نویسنده و محقق برجسته فرانسوی، متخصص و کارشناس عالی رتبه اسناد و مدارک تاریخی، می گوید: «من تا سال۱۹۶۰ به واقعیت کشتار بزرگ در اتاق های گاز اعتقاد داشتم. پس از چهارده سال اندیشه و مطالعه شخصی و آن گاه چهارسال تحقیق بی وقفه و خستگی ناپذیر، همانند بیست نفر از نویسندگان «رویزیونیست» (تجدیدنظرطلب) تاریخی، اطمینان یافتم که با یک دروغ بزرگ تاریخی مواجه هستم. از اردوگاه های «آشویتس» و «بیرکناو»، چندین مرتبه بازدید کردم. در اردوگاه های «اشتروتهوف» (در آلزاس فرانسه) و «مایدانک» (در لهستان)، مکان هایی را که به عنوان «اتاق گاز» معرفی می شدند، بررسی کردم.👀
ـــــــــــــــــ🌿ــــــــــــ
پ ن:
*۱ یوری ایوانف، صهیونیسم، ترجمه ابراهیم یونسی، ص ۱۲۹
*۲ محمدرضا واحدی، بوی خون، ص ۴۴-۴۵
@shahidhojajjy
#هولوکاست_ایرانے 🍀
#هولوکاست_یهودے🌸
#پارت_پنج🌹
در مرکز اطلاع رسانی یهود در پاریس، آرشیوها، دست نویس ها، شهادت های کتبی، اسناد مربوط به بازجویی محکومان جنگ جهانی دوم و دادگاه نورنبرگ و هزاران سند و مدرک دیگر
به جا مانده از آن دوران را
مطالعه کردم.📚
برای یافتن پاسخ سوال های خود، بی وقفه از متخصصان و تاریخ دانان پرسش کرده ام. سال ها، اما بیهوده به دنبال فقط یک بازمانده از بازماندگان جنگ بودم که به چشم خود اتاق های گاز را دیده باشد؛ به حتی یک مدرک، فقط یک مدرک راضی بودم؛ اما همین یک مدرک را هم نیافتم. 😞
در مقابل، آن چه یافتم، تعداد بی شماری مدارک مجهول بود. پس از آن، با سکوت، مزاحمت، دشمنی، توهین و بالاخره ضرب و جرح و محاکمه مواجه شدم»*۱
حال این نظریه ۶میلیون یهودی کشته شده تو سط هیتلر وارتش نازیها مطرح میشود؟!
۶میلیونی که در اسنادخودشان(یهودیان)*۲
اثبات میشود جمعیت آن روز یهود در اروپا هیچ وقت تا این حد نبوده!😠
بر اساس تحقیقات و مستندات تاریخی، چنین چیزی اصلاً واقعیت نداشته است. مارشالکو بر مبنای شواهد متعدد آماری نشان می دهد که تمام یهودیان اروپا در سال ۱۹۳۳م. بالغ بر ۵/۶۰۰/۰۰۰ نفر بوده اند و این رقم، مورد تأکید یهودیان امریکا نیز می باشد.
اگر از این تعداد، یک میلیون یهودی بیرون خط مولوتف - روبین تروپ، کسر شود و
اگر یهودیان ساکن در کشورهای بی طرف و متفقین را هم کسر کنیم، رقم ۲/۵۰۰/۰۰۰ باقی می ماند؛ در حالی که بنا به نظر کارشناسان، جمعیت یهودیان ساکن در قلمرو هیتلر و هیملر، به نیم میلیون هم نمی رسید.! *۳
وحالا این است چهره واقعی یهودیت مظلوم!
هولوکاست یهود افسانه بود اما هولوکاست ایرانی درسال۱۹۱۹ کاملا واقعی بود و چه کسے پاسخگو خواهد بود؟؟
لطفا در انتشار این مطلب کوتاهے نکنید🌷
ما عاشق مبارزه باصهیونیسم هستیم🍃
ــــــــــــــــ🌿ــــــــــــــــــ
پ ن:
*۱پروفسور روبر فوریسون، اتاق های گاز در جنگ جهانی دوم واقعیت یا افسانه؟ ترجمه دکتر سید ابوالفرید ضیاء الدینی.
*۲ افرادی همچون مارک وبر، روبرت فوریسون، فردریک توبن، روژه گارودی، دیوید ایروینگ، آرمان امادروس و داریوژ راتایژاک و... از این گروه متخصصان هستند که اغلب به «تجدیدنظر طلبان» مشهور می باشند
*۳ فاتحین جهانی، ص ۱۸۱-۱۸۲
@shahidhojajjy
خبرنگار:آیاواردقدسخواهیمشد؟!
سیدحسننصرالله:مندراینباره؛
یقیـندارم .. :)✌️🏻
#روز_قدس ✊🏻🇵🇸
[🔆🔍]
🖇مقامِمُـعظمِرهبرے :
روز جهانیِ قدس
روزِ فریاد و مقاومت اُمتِ اسـلام بر سرِ
آمریڪا و صهیونیزم
در مقابل سیاست هایِ تفرقه انگیز است...
#القدسُلنا🕶✌️🏻
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
#رمان_بدون_تو_هرگـز ♥️ #پارت_24 دست کشيدم روي سرش... - زينبم... دخترم...💔 هيچ واکنشي نداشت. - تو
#رمان_بدون_تو_هرگـز ♥️
#پارت_25
- مامان هر چي ميگم امروز بابا اومد اينجا هيچ کي باور نمي کنه. بابا با يه لباس خيلي
قشنگ که همه اش نور بود✨ اومد بالاي سرم، من رو بوسيد و روي سرم دست کشيد...😄❤️
بعد هم بهم گفت به مادرت بگو چشم هانيه جان اينکه شکايت نمي خواد! ما رو
شرمنده فاطمه زهرا نکن.مسئوليتش تا آخر با من؛🙃 اما زينب فقط چهره اش شبيه منه... اون مثل تو مي مونه... محکم و صبور... براي همينم من هميشه، اينقدر دوستش داشتم...😇
بابا ازم قول گرفت اگر دختر خوبي باشم و هر چي شما ميگي گوش کنم وقتش که بشه خودش مياد دنبالم...😇
زينب با ذوق و خوشحالي از اومدن پدرش تعريف مي کرد..😄
دکتر و پرستارها توي در ايستاده بودن و گريه مي کردن؛💔 اما من، ديگه صدايي رو نمي شنيدم... حرف هاي علي توي سرم مي پيچيد وجود خسته ام، کاملا سرد و بي حس شده بود... ديگه هيچي نفهميدم... افتادم روي زمين..😓
مادرم مدام بهم اصرار مي کرد که خونه رو پس بديم و بريم پيش اونها، مي گفت خونه شما براي شيش تا آدم کوچيکه... پسرها هم که بزرگ بشن، دست و پاتون تنگ ترميشه... اونجا که بريم، منم به شما ميرسم و توي نگهداري بچه ها کمک مي کنم.
مهمتر از همه ديگه لازم نبود اجاره بديم...
همه دوره ام کرده بودن... اصلا حوصله و توان حرف زدن نداشتم...
- چند ماه ديگه يازده سال ميشه! از اولين روزي که من، پام رو توي اين خونه گذاشتم.
بغضم ترکيد! اين خونه رو علي کرايه کرد. علي دست من رو گرفت آورد توي اين خونه، هنوز دو ماه از شهادت علي نميگذره... گوشه گوشه اينجا بوي علي رو ميده... ديگه اشک، امان حرف زدن بهم نداد. من موندم و پنج تا يادگاري علي..😔💔
اول فکر ميکردن، يه مدت که بگذره از اون خونه دل ميکنم؛ اما اشتباه ميکردن؛ حتی بعد از گذشت يک سال هم، حضور علي رو توي اون خونه ميشد حس کرد.
کار ميکردم و از بچه ها مراقبت ميکردم. همه خيلي حواسشون به ما بود؛ حتی
صاحبخونه خيلي مراعات حالمون رو ميکرد. آقا اسماعيل، خودش پدر شده بود؛ اما بيشتر از همه براي بچه هاي من پدري ميکرد؛ حتی گاهي حس ميکردم. توي خونه خودشون کمتر خرج ميکردن تا براي بچه ها چيزي بخرن... تمام اين لطفها، حتي يه ثانيه از جاي خالي علي رو پر نميکرد. روزگارم مثل زهر، تلخ تلخ بود،🥀 تنها دل خوشيم شده بود زينب! حرفهاي علي چنان توي روح اين بچه ۴ ساله نشسته بود که بي اذن من، آب هم نميخورد، درس مي خوند، پابه پاي من از بچه ها مراقبت ميکرد وقتي از سر کار برميگشتم خيلي اوقات، تمام کارهاي خونه رو هم کرده بود.💁♀
هر روز بيشتر شبيه علي ميشد. نگاهش که ميکرديم انگار خود علي بود. دلم که تنگ ميشد، فقط به زينب نگاه مي کردم. اونقدر علي شده بود که گاهي آقا اسماعيل با صلوات، پيشوني زينب رو ميبوسيد... عين علي، هرگز از چيزي شکايت نميکرد؛ حتی
از دلتنگيها و غصه هاش... به جز اون روز... از مدرسه که اومد، رفتم جلوي در
استقبالش، چهرهاش گرفته بود. تا چشمش به من افتاد، بغضش شکست!😭 گريه کنان دويد توي اتاق و در رو بست... تا شب، فقط گريه کرد! کارنامه هاشون رو داده بودن...
با يه نامه براي پدرها، بچه يه مارکسيست، زينب رو مسخره کرده بود که پدرش شهيد شده و پدر نداره...🥀
#ادامه_دارد...
⛔️کپیبدونلینڪکانالحراماست⛔️
ʝoɨŋ👇
https://eitaa.com/joinchat/923729942Cb2a8af8cf7
••|🌸🍃|••
#حرفدلۍ♥️
وقتی سڪوت #خدارو دیدی
نگو خدا باهام قهره!
خدا به تموم ڪائنات
فرمان سڪوت داده
تاحرف دل تورو بشنوه(:
#پسحرفدلتوبگو🙂
♥️•╣
یہ بندھ خدایۍ میگفت :
خدایا ما رو ببخش کہ توۍِ انجام کار خوب؛
یا جــار زدیم !
یا جــا زدیم !