eitaa logo
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
224 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
509 ویدیو
43 فایل
دِل شِکَسـتِه ی عَــٰاشِق💔 بـَـرای پَــروٰاز🍃 نیٰـازی بِه‍ بٰــال نَدارَد ....💕 .•°{شهید آوینی}°•. تـودعـوت‌شـده‌ےشهــدایے🙃♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خبرنگار:آیاواردقدس‌خواهیم‌شد؟! سیدحسن‌نصرالله:من‌در‌این‌باره؛ یقیـن‌دارم .. :)✌️🏻 ✊🏻🇵🇸
[🔆🔍] 🖇مقامِ‌مُـعظمِ‌رهبرے : روز جهانیِ قدس روزِ فریاد و مقاومت اُمتِ اسـلام بر سرِ آمریڪا و صهیونیزم در مقابل سیاست هایِ تفرقه انگیز است... 🕶✌️🏻
قِــطـعِـۂ اِے اَز بِــھِـشـت🍀
#رمان_بدون_تو_هرگـز ♥️ #پارت_24 دست کشيدم روي سرش... - زينبم... دخترم...💔 هيچ واکنشي نداشت. - تو
♥️ - مامان هر چي ميگم امروز بابا اومد اينجا هيچ کي باور نمي کنه. بابا با يه لباس خيلي قشنگ که همه اش نور بود✨ اومد بالاي سرم، من رو بوسيد و روي سرم دست کشيد...😄❤️ بعد هم بهم گفت به مادرت بگو چشم هانيه جان اينکه شکايت نمي خواد! ما رو شرمنده فاطمه زهرا نکن.مسئوليتش تا آخر با من؛🙃 اما زينب فقط چهره اش شبيه منه... اون مثل تو مي مونه... محکم و صبور... براي همينم من هميشه، اينقدر دوستش داشتم...😇 بابا ازم قول گرفت اگر دختر خوبي باشم و هر چي شما ميگي گوش کنم وقتش که بشه خودش مياد دنبالم...😇 زينب با ذوق و خوشحالي از اومدن پدرش تعريف مي کرد..😄 دکتر و پرستارها توي در ايستاده بودن و گريه مي کردن؛💔 اما من، ديگه صدايي رو نمي شنيدم... حرف هاي علي توي سرم مي پيچيد وجود خسته ام، کاملا سرد و بي حس شده بود... ديگه هيچي نفهميدم... افتادم روي زمين..😓 مادرم مدام بهم اصرار مي کرد که خونه رو پس بديم و بريم پيش اونها، مي گفت خونه شما براي شيش تا آدم کوچيکه... پسرها هم که بزرگ بشن، دست و پاتون تنگ ترميشه... اونجا که بريم، منم به شما ميرسم و توي نگهداري بچه ها کمک مي کنم. مهمتر از همه ديگه لازم نبود اجاره بديم... همه دوره ام کرده بودن... اصلا حوصله و توان حرف زدن نداشتم... - چند ماه ديگه يازده سال ميشه! از اولين روزي که من، پام رو توي اين خونه گذاشتم. بغضم ترکيد! اين خونه رو علي کرايه کرد. علي دست من رو گرفت آورد توي اين خونه، هنوز دو ماه از شهادت علي نميگذره... گوشه گوشه اينجا بوي علي رو ميده... ديگه اشک، امان حرف زدن بهم نداد. من موندم و پنج تا يادگاري علي..😔💔 اول فکر ميکردن، يه مدت که بگذره از اون خونه دل ميکنم؛ اما اشتباه ميکردن؛ حتی بعد از گذشت يک سال هم، حضور علي رو توي اون خونه ميشد حس کرد. کار ميکردم و از بچه ها مراقبت ميکردم. همه خيلي حواسشون به ما بود؛ حتی صاحبخونه خيلي مراعات حالمون رو ميکرد. آقا اسماعيل، خودش پدر شده بود؛ اما بيشتر از همه براي بچه هاي من پدري ميکرد؛ حتی گاهي حس ميکردم. توي خونه خودشون کمتر خرج ميکردن تا براي بچه ها چيزي بخرن... تمام اين لطفها، حتي يه ثانيه از جاي خالي علي رو پر نميکرد. روزگارم مثل زهر، تلخ تلخ بود،🥀 تنها دل خوشيم شده بود زينب! حرفهاي علي چنان توي روح اين بچه ۴ ساله نشسته بود که بي اذن من، آب هم نميخورد، درس مي خوند، پابه پاي من از بچه ها مراقبت ميکرد وقتي از سر کار برميگشتم خيلي اوقات، تمام کارهاي خونه رو هم کرده بود.💁‍♀ هر روز بيشتر شبيه علي ميشد. نگاهش که ميکرديم انگار خود علي بود. دلم که تنگ ميشد، فقط به زينب نگاه مي کردم. اونقدر علي شده بود که گاهي آقا اسماعيل با صلوات، پيشوني زينب رو ميبوسيد... عين علي، هرگز از چيزي شکايت نميکرد؛ حتی از دلتنگيها و غصه هاش... به جز اون روز... از مدرسه که اومد، رفتم جلوي در استقبالش، چهرهاش گرفته بود. تا چشمش به من افتاد، بغضش شکست!😭 گريه کنان دويد توي اتاق و در رو بست... تا شب، فقط گريه کرد! کارنامه هاشون رو داده بودن... با يه نامه براي پدرها، بچه يه مارکسيست، زينب رو مسخره کرده بود که پدرش شهيد شده و پدر نداره...🥀 ... ⛔️کپی‌بدون‌لینڪ‌کانال‌حرام‌است⛔️ ʝoɨŋ👇 https://eitaa.com/joinchat/923729942Cb2a8af8cf7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
••|🌸🍃|•• ♥️ وقتی سڪوت دیدی نگو خدا باهام قهره! خدا به تموم ڪائنات فرمان سڪوت داده تاحرف دل تورو بشنوه(: 🙂 ♥️•╣
یہ بندھ خدایۍ میگفت : خدایا ما رو ببخش کہ توۍِ انجام کار خوب؛ یا جــار زدیم ! یا جــا زدیم !
4_237594863510487210.mp3
7.96M
♥️🖇 بسم‌الله‌رفقا:) {ختم‌قرآن‌ڪریم📖} 🌱 باصداے‌دلنشین:استادمعتزآقایے🎙 زمان:۳۲دقیقہ🕜 [هروزیڪ‌جزء‌عشق^ـ^🌈] 🤲🏻 ┅═══✼❤️✼═══┅┄ @shahidhojajjy ┅═══✼❤️✼═══┅┄
•|♥️🦋|• •| 🌙~ اللَّهُمّ‌َ‌غَشِّنِی‌بِالرَّحْمَةِ‌وَارْزُقْنِی‌فِیهِ التَّوْفِیقَ‌وَالْعِصْمَةَ‌وَطَهِّرْقَلْبِی‌مِنْ‌ غَیَاهِبِ‌التُّهَْمَةِ‌یَارَحِیمابِعِبَادِهِ المُؤْمِنِینَ❀ خدایابپوشان‌درآن‌بامهرورحمت وروزۍ‌ڪن‌مرادرآن‌توفیق‌و‌خود دارۍ‌وپاك ڪن‌دلم‌راازتیرگے‌هاو گرفتگے‌هاۍ‌تهمت‌اى‌مهربان‌به بندگان‌باایمان‌خود♡
•°💔🥀°• ‌ رمضان مےرود||👣 و پشت سرش هم دلِ ما رفت تا سـٰال دگر زنده بمانیم یا نھ...💚🍃 🙃
💔 آخر ماه رمضان ڪه مے شود، فقط یک حسـرت عجیب ... دلـم را مے سوزاند؛ ڪاش براے ظهور شمــا ... بیشتر دعا مے ڪردم.😞 اللّهُمَّ عَجِّل لولیک الفرج ....🙏