eitaa logo
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
2.2هزار دنبال‌کننده
31.7هزار عکس
12.8هزار ویدیو
106 فایل
❣🍃بسم رب خادم الشهداء🍃❣ 🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ﴿شهیدحجت الله رحیمے♡﴾️🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
«💚🍃» هیچ‌گاه‌مستَقیم‌بہ‌نـٰامحرم‌نگاه‌ نمیڪردوبہ‌شِدت‌مُقیدۅچشم‌پـٰاڪ‌بۅد. اوقـٰاتۍڪه‌درمھمانۍهـٰا؎خـٰانوادگۍ بۅد،اگࢪبـٰانوان‌حضۅرداشتندحَریم‌ شرعۍرارعـٰایت‌میڪرد. اگࢪجَمع‌بـٰابت‌موضوعی‌مۍخَندیدند سࢪش‌راپـٰایین‌مۍانداخٺ‌ۅمۍ خَندید..!:) ‹‍‹‍شھیدمُحمدرضـٰادهقـٰان‌امیر؎💛›› @shahidhojatrahimi
.•🌿•.➺ آخروصیت‌نامه‌اش‌نوشته‌بود: وعده‌ی‌مابهشت‌،بعدروی‌بهشت‌را خط‌زده‌بوداصلاح‌کرده‌بود: وعده‌ی‌ماجنت‌الحسین...(:♥️ شهید حجت اسدی🦋✨ @shahidhojatrahimi
🌿 هیچ وقت ندیدم که ابراهیم، به دنبال لذت شخصی خودش باشد. لذت برای او تعریف دیگری داشت... اگر دل کسی را شاد می‌کرد، خودش بیشتر لذت می‌برد. اگر پولی دستش می‌رسید سعی می‌کرد به دیگران کمک کند. خودش به کمترین‌ها قانع بود، اما تا می‌توانست به دیگران کمک می‌کرد. 🌹 📗سلام بر ابراهیم ؛ جلد دوم ، ص ۳۲ ‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎@shahidhojatrahimi
🌿 هیچ وقت ندیدم که ابراهیم، به دنبال لذت شخصی خودش باشد. لذت برای او تعریف دیگری داشت... اگر دل کسی را شاد می‌کرد، خودش بیشتر لذت می‌برد. اگر پولی دستش می‌رسید سعی می‌کرد به دیگران کمک کند. خودش به کمترین‌ها قانع بود، اما تا می‌توانست به دیگران کمک می‌کرد. 🌹 📗سلام بر ابراهیم ؛ جلد دوم ، ص ۳۲ ‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎@shahidhojatrahimi
💌 …. 🌷حاج حسین می‌خواست بره فاو، ماشین رو برداشت و رفت. ساعتی بعد دیدم پیاده داره برمی‌گرده! گفتم: چی شده؟ چرا نرفتی؟ ماشینت کو؟ حاجی گفت: داشتم رانندگی می‌کردم که اطلاعیه ای از رادیو پخش شد؛ مثل این‌که.... 🌷....مثل این‌که مراجع تقلید فرمودند؛ رعایت نکردن قوانین راهنمایی و رانندگی حرامه، منم یک دستم قطع شده و رانندگی کردنم خلاف قانونه!! تا این حکم شرعی رو شنیدم ماشین رو زدم کنار جاده و برگشتم یه راننده پیدا کنم که منو ببره فاو.... 🌷 @shahidhojatrahimi
🕊•° خواهرم حجاب تو سنگرےست آغشتہ بہ خونِ من! مےدانم بالاتر از آنے کہ سفارش بہ پوشش و حجاب تو را کنم.. ولے بدان تفنگے کہ در دست من است، چادر‌ےست کہ بر سر توست! اگر میل بہ حفظ سلاحم دارے چادرت را سلاحم بدان :) 🌷 @shahidhojatrahimi
💌 ✍️ ازدواج ▫️هفده سالش که شد ازدواج کرد؛ با دختر خاله‌اش. عروسی‌شان خانه پدرزنش بود؛ توی برّ بیابان. همه را که دعوت کرده بودند، شده بودند پنج شش نفر. من حلقه نمی‌خواهم... موقع خرید حلقه، گفت: من حلقه نمی‌خوام. چیزی نگفتم. من هم پیش‌تر گفته بودم که آئینه شمعدان نمی‌خواهم. مشهد که رفتیم، برایشان به جای حلقه، یک انگشتر عقیق خریدم. گفتم باشه به جای حلقه. بعد از شهادت ناصر، وسایلش را برایم آوردند. انگشتر عقیقش هنوز خونی بود. 📚 کتاب یادگاران، جلد ۱۲ کتاب شهید بروجردی، صفحه ۶ 🌹 🌱 @shahidhojatrahimi
🌸🍃 💌 به دلیل تصادفی که در اردیبهشت ماه داشتند دچار کمر درد شدید شدند و دیسک ایشان تحت فشار بود ولی هر وقت تماس میگرفتند ایشان مینشستند یا . همسرشان به ایشان میگفت استراحت کن ایشان که شما را نمیبینند ولی شهید میگفتند نمیبینه ولی که میبینه! ✨ 🌹 ‎‎‌‌‎‎@shahidhojatrahimi
▪️شھید‌عباس‌علی‌کبیری: اگر میخواهی گناه و معصیت نکنی، "همیشہ با وضو باش " چوݧ وضو انساݧ را پاك نگھ میدارد و جلوے معصیت را می‌گیرد...! 🕊
سردوراهی‌گناه‌وثواب به‌حب‌شهادت‌فکرکن به‌نگاه‌امام‌زمانت‌فکرکن ببین‌میتونی‌ازگناه‌بگذری...؟! ازگناه‌که‌گذشتی‌از‌جونت‌هم میگذری...🕊
🥀 گفت خالکوبی هام پاک میشه.. اینقدر یا زهرا گفت هم ۴تا تیر به پهلوش خورد و هم ۴ سال گمنام بود