eitaa logo
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
2.2هزار دنبال‌کننده
31.7هزار عکس
12.8هزار ویدیو
106 فایل
❣🍃بسم رب خادم الشهداء🍃❣ 🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ﴿شهیدحجت الله رحیمے♡﴾️🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
همسر شهید ابراهیمی هژبر •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 🔶 وقتی دید به این راحتی نمی تونه من رو به حرف دربیاره، اونم دیگه حرفی نزد. 🔹 از فرصت استفاده کردم و به بهونه کمک به خدیجه رفتم و سفره رو انداختم. غذا رو هم من کشیدم. خدیجه اصرار می کرد: «تو برو پیشِ "صمد" بشین با هم حرف بزنید تا من کارها رو انجام بدم»، ⭕️ امّا من زیرِ بار نرفتم، ایستادم و کارهای آشپزخانه رو انجام دادم. "صمد" تنها مونده بود. سرِ سفره هم پیش خدیجه نشستم. بعد از شام، ظرف ها رو جمع کردم و به بهانه چای آوردن و تمیز کردن آشپزخانه، از دستش فرار کردم. 🌷 "صمد" به خدیجه گفته بود: «فکر کنم "قدم" از من خوشش نمیاد. اگه اوضاع این طوری پیش بره، ما نمی تونیم با هم زندگی کنیم.» ✳️ خدیجه دلداریش داده بود و گفته بود: «ناراحت نباش. این مسائل طبیعیه. کمی که بگذره، به تو علاقه مند می شه. باید صبر داشته باشی و تحمل کنی.» صمد بعد از اینکه چاییش رو خورد، رفت... 🔺به خدیجه گفتم: «ازش خوشم نمیاد. کچله.» خدیجه خندید و گفت: «فقط مشکلت همینه ... دیوونه؟! مثل اینکه سربازه. چند ماه دیگه که سربازیش تموم بشه، کاکُلش در میاد.»☺️ 🔹 بعد پرسید: «مشکل دوم؟!» گفتم: «خیلی حرف می زنه.»😐 🎗خدیجه باز خندید و گفت: «این هم چاره داره. صبر کن تو که از لاکَت درآیی و رودربایستی رو کنار بذاری، بیچاره اش می کنی؛ دیگه اجازه حرف زدن نداره.»😊 از حرفِ خدیجه خنده ام گرفت و این خنده سرِ حرف و شوخی رو باز کرد و تا دیروقت بیدار موندیم و گفتیم و خندیدیم. 🌺 چند روز بعد، مادرِ "صمد" خبر داد می خواد به بیاد خونمون 😶 عصر بود که اومد؛ خودش تنها، با یه بقچه لباس. مادرم تشکر کرد. بقچه رو گرفت و گذاشت وسطِ اتاق و به من اشاره کرد برم و بقچه رو باز کنم. 🔸 با اکراه رفتم نشستم وسطِ اتاق و گرهِ بقچه رو باز کردم. چندتایی بلوز و دامن و پارچه لباسی بود، که از هیچ کدومشون خوشم نیومد...‌! 😏 🔴 بدون اینکه تشکر کنم، همون طور که بقچه رو باز کرده بودم، لباس ها رو تا کردم و توی بقچه گذاشتم و اون رو گره زدم.❌ 🔷 مادرِ صمد فهمید؛ امّا به روی خودش نیاورد. مادرم هی لب گزید و ابرو بالا انداخت و اشاره کرد تشکر کنم، بخندم و بگیم که قشنگه و خوشم اومده، امّا من چیزی نگفتم. بُق کردم و گوشه اتاق نشستم.🚫 مادرِ "صمد" رفته بود و همه چیز رو براش تعریف کرده بود.😒 🌹 چند روز بعد، "صمد" اومد... کلاه سرش گذاشته بود تا بی موییش پیدا نباشه. یک ساک هم دستش بود👝 تا من رو دید، مثل همیشه لبخند زد و ساک رو داد دستم و گفت: «قابلی نداره.»😊🎁 💢 بدون اینکه حرفی بزنم، ساک رو گرفتم و دویدم طرفِ یکی از اتاق های زیرزمین. 💖 دنبالم اومد و صدام کرد. ایستادم. دمِ درِ اتاق کاغذی از جیبش درآورد و گفت: «قدم! تو رو به خدا از من فرار نکن... ببین این برگه مرخصیمه. به خاطرِ تو از پایگاه مرخصی گرفتم. اومدم فقط تو رو ببینم....»❣ 📄 به کاغذ نگاه کردم؛ اما چون سوادِ خوندن و نوشتن نداشتم، چیزی از اون سر درنیاوردم. 🌼 انگار "صمد" هم فهمیده بود، گفت: «مرخصیمه. یک روز بود، ببین یک رو کرده ام دو. تا یک روز بیشتر بمونم و تو رو ببینم. خدا کنه کسی نفهمه. اگه بفهمن برگه مرخصی ام رو دست کاری کردم، پدرم رو درمیارند.» 😰 می ترسیدم در این فاصله کسی بیاد و ببینه ما داریم با هم حرف می زنیم. چیزی نگفتم و رفتم توی اتاق. 🔹 نمی دونم چرا نیومد تو. از همون جلوی در گفت: «پس لااقل تکلیفِ منو مشخص کن. اگه دوستم نداری، بگو یک فکری به حالِ خودم بکنم....»😔 🍃 باز هم جوابی برای گفتن نداشتم. اون اتاق دری داشت که به اتاق دیگه ای باز می شد. رفتم اون یکی اتاق. "صمد" هم بدون خداحافظی رفت... ساک دستم بود. ✍ ادامه دارد... نویسنده؛ @Shahidhojatrahimi •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
شهدا عاشق اند معشوقشان خداست شاگردند معلمشان  (ع)است... معلم اند... درسشان  است مسلح اند سلاحشان  است مسافرند، مقصدشان لقاءالله است مستحکم اند، تکیه https://eitaa.com/shahidhojatrahimi
تلنگر❗️ بعضیا بندِ روسریشونو بازکردن رفتن جلو واسه لایک😓 بعضیاهم بند پوتینشونو بستن رفتن رو مین واسه خاک...😔💔 ... @shahidhojatrahimi🌹
☑️ آیت‌الله علوی گرگانی: 🔹خداوند ضامن حفظ انقلاب است. 🔹وحدت مردم زیرسایه ولایت فقیه نعمت بزرگی است. 🔹انقلاب یک شجره طیبه است که باید از آن حفاظت کنیم و به دست نسل‌های بعدی برسانیم. @shahidhojatrahimi🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بچہ‌ها ... بعد از جنـــگ ، دشمنان آرام نمے‌نشینند ، یڪے از ڪارهایشان بے‌شڪ، جدا ڪردن و دور نگهداشتن شما بسیجےها از خط ولایت است ... 🌸 🌸 🍂🌸 @shahidhojatrahimi
: محمد حسن ( رسول) بیست آذر سال 65 دومین فرزندمان به دنیا آمد . تولدش مصادف بود با ولادت امام حسن عسگری علیه السلام ) و به همین خاطر نامش را محمد حسن گذاشتیم . ولی از آن جا که من به اسم رسول خیلی علاقه داشتم ، قرار بر این شد که در خانه رسول صدایش می کردم . پدرش همیشه جبهه بود . وقتی رسول داشت به دنیا می آمد ، چون خانواده هر دوی ما در شهرستان بودند . از ایشان خواستم که تهران بما نند و ایشان هم مرخصی گرفتند و هنگام تولد رسول کنار من بودند . قرار بر این شد که برای دومین فرزندمان بنا بر توصیه بزرگان دین ، قبل از بچه دار شدن من یک سری محدودیت هایی برای خودم در نظر گرفتم و به پدرشان هم گفتم : شما که در جبهه هستید هم ، از غذای پاک استفاده کنید و اکثرا مشغول عبادت باشید که بچه ای پاک متولد شود . واینگونه بود که محمد حسن به دنیا آمد .
👌ماجرای جالب ☎️ شهید محمدخانی با تکفیری‌ها😳👇 ✍| یکی از تکفیری‌ها افتاد دست ما✌️ سریع بی‌سیم را برداشتم📞 می‌خواستم بد و بیراه بگویم😒عمار(شهید محمدخانی) آمد و گفت که دشمن را عصبانی نکن‼️ گفتم پس چی بگم به اینا؟!😐 گفت: «بگو اگه شما مسلمونید، ما هم مسلمونیم. این گلوله‌هایی که شما به سمت ما می زنید باید وسط فرود میومد...»😒 سوال کردند کی هستید و چرا با ما می‌جنگید⁉️ گفت: «به اون‌ها بگو ما هستیم که صهیونیست‌ها رو از بیرون کردیم✊ ما همون هایی هستیم که رو از بیرون کردیم. ما لشکری هستیم از لشکر رسول الله...🏴 هدف نهایی ما و آزادی قبله اول مسلمون ها، است...🕌 .. و جدل ما ادامه پیدا کرد تا وقت اذان...‼️ بعد از همان روز ۱۲ نفر از تکفیری‌ها تسلیم ما . می‌گفتند «از شما در ذهن ما یک ساخته اند.»😳😒 کتاب «عمار حلب» زندگی‌نامه 🍃🌸 @shahidhojatrahimi
دیگراڹ را همـاڹ طور ڪہ هستنـد بپذیر ❌ڪسي را نَقـد نڪڹ... ڪسي را قضـاوت نڪڹ... ڪسي را سـرزنش نڪڹ❗️ 👈 با ایڹ ڪار بـذر ڪیـ🔥ـنہ را، در قلبشاڹ، مي‌پاشي...‼️ ➬ ♡ https://eitaa.com/shahidhojatrahimi
: دختران میتوانند با آراستن خود به زیور؛ تقوا؛ عفافـ؛ دانش ایستادگے؛ تربیت صحیح فرزند در راه حضرت زهرا حرکتــ کنند. ‌ @shahidhojatrahimi🌸🌹
#آیت‌الله‌بهجت(ره): باکسی رفاقت کنید که همین که اورادیدید، به یادخدابیفتید وباکسانی که درفکرگناه هستند و انسان را از یادخدا باز میدارند،نشست و برخواست نکنید. #سلام_حجت 🌺| @shahidhojatrahimi
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
حاج حسین یکتا: اهل‌بیت گفتن: کونوا لَنا زَیْناً... برای ما زینت باشید؛ شهید زین‌الدین از بس زیبا بود
💠حاج حسین یکتا : 🌷بچه ها ! برید دنبال اینکه ببینید ماموریتتون درعصر قبل از ظهور چیه ؟؟؟ پایه اید برای سربازی امام زمان؟!! 🆔 @shahidhojatrahimi🌹