eitaa logo
❀شهیدحجت الله رحیمی❀
2.1هزار دنبال‌کننده
33.1هزار عکس
14.3هزار ویدیو
108 فایل
❣🍃بسم رب خادم الشهداء🍃❣ 🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ﴿شهیدحجت الله رحیمے♡﴾️🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺ای شهید لبخند تو خلاصه ی خوبیهاست لختی بخند؛ خنده ی گل زیباست🌺 @Shahidhojatrahimi
❀شهیدحجت الله رحیمی❀
🌺ای شهید لبخند تو خلاصه ی خوبیهاست لختی بخند؛ خنده ی گل زیباست🌺 #شهید_مهدی_باکری @Shahidhojatrahimi
شب های عملیات ،آقا مهدی نمیتوانست همراه بچه ها ب خط بزند باید در قرارگاه می ماند و عملیات را هدایت میکرد . او تا صبح چشم روی هم نمیگذاشت صبح اول وقت همبعد از نماز راه می افتادیم ب سمت خط .👥 . نیروها ب علت اینک مسافت زیادی را باید طی میکردند تا ب خط بزنند و با دشمن درگیر شوند ،در بین راه ،نوعا ب علت خستگی بعضی از وسایلشان ب زمین می افتاد .😔 وقتی آقا مهدی صبح ب طرف منطقه درگیری میرفت در راه هر چه وسیله و امکانات میدید همه را جمع میکرد☺ و میگفت 👈(اینا بیت الماله باید اینارو حفظ کنیم این پول همون پیرزنیه ک دوزار دوزار جمع کرده و داده اینا رو خریدن تا ما تجهیز بشیم و علیه دشمن بجنگیم پس باید اینارو نگهداری کنیم ) .👉 دیگر کارمان این شده بود ک همیشه همراه خودمان چند گونی برمیداشتیم و تمام وسایلی ک ب جامانده بود را داخل گونی میریختیم و ب تدارکات برمیگرداندیم .✌ . 🌷هدیه به روح شهید صلوات @Shahidhojatrahimi
خاطرات_شهدا 🌷 🔰 خم شده صورت خیس از اشک شهید بالازاده را بوسیده و می‌فرمایند: «ما را دعا کن, پسرم را هم فراموش نکن❌, سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان» و... 🔰 به اردبیل بازگشت، ⚡️اما برخلاف دیروز که از اردبیل به تهران رفته بود، دل‌گرفته💔 و غم‌زده نبود🚫؛ از خوشحالی در پوست نمی‌گنجید، دلش برای اینکه زودتر برسد، پر می کشید, شهید بالازاده با نشان دادن ، وارد شد. 🔰کمتر از سه روز بعد، فرمانده اردبیل، شهید بالازاده را خوشحال و خندان دید که با حکمی پیشش آمد, می‌توانست باز هم را سر بدواند ولی مطمئن بود که می‌رود و این بار از خود امام خمینی (ره)حکم می‌آورد📃, گفت اسمش را نوشتند 📝و مرحمت بالا‌زاده رفت درلیست لشکر 31 عاشورا. 🔰یک بچه روستایی که فارسی هم درست نمی‌توانست صحبت کند، دستش به کجا می‌رسید⁉️ مجبور بود بی‌خیال شود اما فقط بعد مرحمت با دستوری از بالا برگشته و با این مجوز وارد تیپ عاشورا شد و در عملیات های بسیار کرد. 🔰شهید بالازاده حدود در جبهه‌های جنگ حق علیه باطل با دشمن جنگید💥 و خیلی کم به خانه🏡 و نزد خانواده اش می‌آمد و هر وقت هم که چند روزی به مرخصی می‌آمد، در و منابر و مجالس، روز و شب به تبلیغ و داوطلب بسیجی برای اعزام به جبهه می‌پرداخت. 🔰وی حتی راضی نبود که پدر و مادرش متوجه و آثار زخم های دشمن بر بدن نحیف و ظریفش شوند شبها🌙 در کنار پدر و مادر با می‌خوابید، تا مبادا پدر و مادرش متوجه ناراحتی‌ها و آثار مجروحیت او شوند⭕️. 🔰شجاعت 💪و درایت را با هم داشت و همه در که این همه در یک نوجوان 13 ساله چگونه جمع شده است؛ بر و بچه های تیپ عاشورا چهره و جدی شهید بالازاده را از یاد نمی برند بیشتر اوقات کنار شهید «مهدی باکری🌷» دیده می شد. 🔰سرانجام مرحمت بالازاده روز21 اسفند 1363 در جزیره مجنون در ، با فاصله بسیار کمی از شهادت🌷 مرادش یعنی ، بال در بال ملائک گشود🕊 و میهمان سفره (ع) شد. @Shahidhojatrahimi
❀شهیدحجت الله رحیمی❀
💠حساسیت به بیت المال وقتی بهم گفت «ازت راضی نیستم»، انگار روی سرم خراب شده بود. پرسیدم: «واسه چی؟» گفت: «چرا مواظب نیستی؟ میدونی اینا رو کی فرستاده؟ میدونی اینا بیت المال مسلموناس؟ همه‌ش امانته!» گفتم: «حاجی میگی چی شده یا نه؟» دستش را باز کرد. چهار تا حبّه خاکی توی دستش بود! دم در تدارکات پیدا کرده بود! فرمانده لشکر 🌷 📚منبع: کتاب باکری، انتشارات روایت فتح
روز عقــد... زنهای فامیل... منتظر روی ماه آقا دوماد بودن... وقتی اومد... گفتم: "بفرمايييد،اینم شادوماد... داره میاد... کت و شلوار پوشیده و... همه با نگاه میکردن...😳 مرتب بود و تر و تمیز... با همون لباس ......😍 فقط پوتیناش یه ذره بود..😕😢 💚همسر 🌷 🍃🌹 @shahidhojatrahimi