🌺ای شهید لبخند تو خلاصه ی خوبیهاست
لختی بخند؛ خنده ی گل زیباست🌺
#شهید_مهدی_باکری
@Shahidhojatrahimi
❀شهیدحجت الله رحیمی❀
🌺ای شهید لبخند تو خلاصه ی خوبیهاست لختی بخند؛ خنده ی گل زیباست🌺 #شهید_مهدی_باکری @Shahidhojatrahimi
شب های عملیات ،آقا مهدی نمیتوانست همراه بچه ها ب خط بزند باید در قرارگاه می ماند و عملیات را هدایت میکرد .
او تا صبح چشم روی هم نمیگذاشت صبح اول وقت همبعد از نماز راه می افتادیم ب سمت خط .👥
.
نیروها ب علت اینک مسافت زیادی را باید طی میکردند تا ب خط بزنند و با دشمن درگیر شوند ،در بین راه ،نوعا ب علت خستگی بعضی از وسایلشان ب زمین می افتاد .😔
وقتی آقا مهدی صبح ب طرف منطقه درگیری میرفت در راه
هر چه وسیله و امکانات میدید همه را جمع میکرد☺ و میگفت 👈(اینا بیت الماله باید اینارو حفظ کنیم این پول همون پیرزنیه ک دوزار دوزار جمع کرده و داده اینا رو خریدن تا ما تجهیز بشیم و علیه دشمن بجنگیم پس باید اینارو نگهداری کنیم ) .👉
دیگر کارمان این شده بود ک همیشه همراه خودمان چند گونی برمیداشتیم و تمام وسایلی ک ب جامانده بود را داخل گونی میریختیم و ب تدارکات برمیگرداندیم .✌
. 🌷هدیه به روح شهید #مهدی_باکری صلوات
#اللهم_صل_على_محمد_وآل_محمد_وعجل_فرجهم
#شهید_مهدی_باکری
@Shahidhojatrahimi
خاطرات_شهدا 🌷
🔰 #حضرتآقا خم شده صورت خیس از اشک شهید بالازاده را بوسیده و میفرمایند: «ما را دعا کن, پسرم #درس_ومدرسه را هم فراموش نکن❌, سلام مرا به پدر و مادر و دوستانت در جبهه برسان» و...
🔰 #مرحمت به اردبیل بازگشت، ⚡️اما برخلاف دیروز که از اردبیل به تهران رفته بود، دلگرفته💔 و غمزده نبود🚫؛ از خوشحالی در پوست نمیگنجید، دلش برای اینکه زودتر برسد، پر می کشید, شهید بالازاده با نشان دادن #مجوزآقا، وارد #تیپ_عاشورا شد.
🔰کمتر از سه روز بعد، فرمانده #سپاه اردبیل، شهید بالازاده را خوشحال و خندان دید که با حکمی پیشش آمد, میتوانست باز هم #شهیدبالازاده را سر بدواند ولی مطمئن بود که میرود و این بار از خود امام خمینی (ره)حکم میآورد📃, گفت اسمش را نوشتند 📝و مرحمت بالازاده رفت درلیست #بسیجیان لشکر 31 عاشورا.
🔰یک بچه #13ساله روستایی که فارسی هم درست نمیتوانست صحبت کند، دستش به کجا میرسید⁉️ مجبور بود بیخیال شود اما فقط #سه_روز بعد مرحمت با دستوری از بالا برگشته و با این مجوز وارد تیپ عاشورا شد و در عملیات های بسیار #جانفشانی کرد.
🔰شهید بالازاده حدود #سه_سال در جبهههای جنگ حق علیه باطل با دشمن جنگید💥 و خیلی کم به خانه🏡 و نزد خانواده اش میآمد و هر وقت هم که چند روزی به مرخصی میآمد، در #مساجد و منابر و مجالس، روز و شب به تبلیغ و #جذب_نیروی داوطلب بسیجی برای اعزام به جبهه میپرداخت.
🔰وی حتی راضی نبود که پدر و مادرش متوجه #مجروحیت و آثار زخم های دشمن بر بدن نحیف و ظریفش شوند شبها🌙 در کنار پدر و مادر با #لباس_رزم میخوابید، تا مبادا پدر و مادرش متوجه ناراحتیها و آثار مجروحیت او شوند⭕️.
🔰شجاعت 💪و درایت را با هم داشت و همه در #حیرت که این همه در یک نوجوان 13 ساله چگونه جمع شده است؛ بر و بچه های تیپ عاشورا چهره #مهربان و جدی شهید بالازاده را از یاد نمی برند بیشتر اوقات کنار #فرماندهاش شهید «مهدی باکری🌷» دیده می شد.
🔰سرانجام مرحمت بالازاده روز21 اسفند 1363 در جزیره مجنون در #عملیات_بدر، با فاصله بسیار کمی از شهادت🌷 مرادش یعنی #شهید_مهدی_باکری، بال در بال ملائک گشود🕊 و میهمان سفره #حضرت_قاسم (ع) شد.
#شهید_مرحمت_بالازاده
#شهید13ساله
@Shahidhojatrahimi
❀شهیدحجت الله رحیمی❀
💠حساسیت به بیت المال
وقتی بهم گفت «ازت راضی نیستم»، انگار #دنیا روی سرم خراب شده بود.
پرسیدم: «واسه چی؟»
گفت: «چرا مواظب #بیت_المال نیستی؟
میدونی اینا رو کی فرستاده؟
میدونی اینا بیت المال مسلموناس؟ همهش امانته!»
گفتم: «حاجی میگی چی شده یا نه؟»
دستش را باز کرد.
چهار تا حبّه #قند خاکی توی دستش بود!
دم در #چادر تدارکات پیدا کرده بود!
فرمانده لشکر
#شهید_مهدی_باکری 🌷
📚منبع: کتاب باکری، انتشارات روایت فتح
#عاشقانه_شهدا
روز عقــد...
زنهای فامیل...
منتظر #رؤيت روی ماه آقا دوماد بودن...
وقتی اومد...
گفتم:
"بفرمايييد،اینم شادوماد...
داره میاد...
کت و شلوار پوشیده و...
همه با #تعجب نگاه میکردن...😳
مرتب بود و تر و تمیز...
با همون لباس #سپاه......😍
فقط پوتیناش یه ذره #خاکی بود..😕😢
💚همسر
#شهید_مهدی_باکری🌷
🍃🌹 @shahidhojatrahimi