eitaa logo
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
2.2هزار دنبال‌کننده
31.7هزار عکس
12.8هزار ویدیو
106 فایل
❣🍃بسم رب خادم الشهداء🍃❣ 🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ﴿شهیدحجت الله رحیمے♡﴾️🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
✍دنیــا امتحــانے بیشــتر نیسـت... امتحــان در ؛ اخـــلاق... اخـــلاص... تقـــوا... ایثــــار... تواضــع... و...
╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮ 💚حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند:💚 هرگاه یکی از شما بمیرد، قیامتش برپا می شود و خوبیها و بدی های خود را می بیند. ╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯
۞﷽۞ ۰•●✺ عِشْـــــقْ نِــوِشْتْ✺●•۰ ❣پندنامه شهدا ⚜قسمت کانال شهید ■حجٺ الله رحیمے■ 💙 @Shahidhojatrahimi
🌸 👈 ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﻭ ﭘﺎﮎ ﻣﺎﻧﺪﻥ ﺩﺭ ﺁﻥ ، ﺗﻘﻮﺍﯼ ﺩﻭ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ ... 👈ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﻧﺮﻭﺩ، ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﯾﮏ ﻻﯾﮏ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ ... 👈 ﯾﺎﺩﻣﺎﻥ ﻧﺮﻭﺩ ، ﻓﻀﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﻫﻢ " ﻣﺤﻀﺮ ﺧﺪﺍﺳﺖ ..." ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺣﺴﺎﺏ ، ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﯾﺖ ﻫﺎ ﺑﻪ ﺣﺮﻑ ﻣﯽ ﺁﯾﻨﺪ ، ﮔﻮﺍﻫﯽ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ ﺑﺮ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ... ﻧﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﺷﺮﻣﻨﺪﻩ ﺑﺎﺷﯿﻢ... ﺍﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﻏﻔﻠﺖ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍ ﺷﺎﻫﺪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺲ !... 😓 👈 ﮔﺎﻫﯽ ﺭﻭﯼ ﻣﺎﻧﯿﺘﻮﺭ ﺑﭽﺴﺒﺎﻧﯿﻢ : "ﻭﺭﻭﺩ ﺷﯿﻄﺎﻥ ﻣﻤﻨﻮﻉ " 🚫🔥 ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺩﺳﺘﯽ ﮐﻪ ﮐﻠﯿﮏ ﻣﯿﮑﻨﺪ ، ﭼﺸﻤﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ ، ﻭ ﮔﻮﺷﯽ ﮐﻪ ﻣﯿﺸﻨﻮﺩ ﺑﺎﺷﯿﻢ ... ﻭ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ ﻭ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺷﯿﻢ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ... " ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺁﻧﻼﻳﻦ ﺍﺳﺖ " @Shahidhojatrahimi
😍مہريہ ی حُسینـے عروس و دوماد بودن، جا اینڪه عروسی بگیرن، اومده بودن عسل تو مسیرے شیرین‌تر از عسل...😍 وقتے رفتم پیشش و باهاش هم ڪلام شدم، دیدم خیلی اهل دلہ💚 میگفتــ : چن روز قبلِ محرم نامزد ڪرديم و قرارِ اولین سفر مشترڪمونمو پیاده‌ روے اربعین گذاشتيم.😌 جالبــ ‌ترش این بود که عروس خانوم مهریه شون این بود که😉 آقا دوماد باید هر سال ایشونو سفر پیاده‌روی اربعین بیاره كربلا تـــــا آخر عُمرش حتے قید کرده بود: اگه بعد ِ١٢٠ سال پیر و ناتوان شد، آقا دوماد باید اگه توانش رو داشتــ ، ایشون رو باز بیارن کربلا...!!! خدایے ،چه زندگی ای بشه😇 وقتے عروس خانوم با صورتے که زیر آفتابــ داغ کربلا سوخته و با پاهاے پُره آبله بره خونه ے بختــ ...🏡💞 💚
همسرشهیدحججی: علی بعضی وقت ها بی دلیل زمین میخورد تصمیم گرفتیم علی رو ببریم دکتر تا اینکه یک شب محسن بخواب آشنایان می آید و میگوید علی سالم است و هنگام بازی چون میخوادبیادبغل من ولی نمشیه زمین میخوره
🌹🍀شهید نسڸ سوم : شهید "حجٺ الله رحیمــــــــــــــي" @shahidhojatrahimi
✅خاطره ای زیبا از سیلی خوردن محافظ امام خامنه ای! 🔸در یکی از ملاقات های عمومی حضرت آقا، جمعیت فشرده‌ای توی حسینیه نِشسته بودن و به صحبتای ایشون گوش می‌دادن. من جلوی جمعیت، بین آقا و صف اوّل وایساده بودم. 🔹اون روز، بین سخن‌رانی حضرت آقا، بارها نگاهم به پیرمرد لاغراندامی افتاد که ‌کلاه سبزی به سر داشت و شال سبزی هم به کمرش. 🔸تا سخن‌رانی آقا تموم شد، بلند شد و خیز برداشت طرف من و بلند گفت: «میخوام دست آقا رو ببوسم» امان نداد و خواست به سمت آقا برود که راه اون رو بستم. عصبی شد و تند گفت: «اوهووووی....چیه؟! می‌خوام آقا رو از نزدیک زیارت کنم. مثل این‌که ما از یه جد هستیم» صورت پیرمرد، انگار دریا، پرتلاطم و طوفانی می‌زد. کم‌کم، داشت از کوره در می‌رفت که شنیدم آقا گفتن: «اشکال نداره، بذار سید تشریف بیاره جلو» نفهمیدم تو اون جمعیت آقا چطور متوجه پیرمرد شد. خودم رو کنار کِشیدم. پیرمرد نگاهی به من انداخت و بعد، انگار که پشت حریف قَدَری رو به خاک رسونده باشه، با عجله، راه افتاد به سمت آقا. 🔹پشت سرش با فاصله کمی حرکت کردم. هنوز دو سه قدم برنداشته بود که پاش به پشت گلیم حسینیه گیر کرد و زمین خورد. 🔸اومدم از زمین بلندش کنم که برگشت و جلوی آقا و جمعیت محکم کوبید توی گوشم و گفت: «به من پشت پا می زنی؟» سیلی‌اش، انگار برق 220 ولت خشکم کرد. 🔹توی شوک بودم که آقا رو رو به روی خودم دیدم. به خودم که اومدم، آقا دست گذاشت پشت سرم و جای سیلی پیرمرد رو روی صورتم بوسید و گفت: «سوءتفاهم شده. به خاطر جدّش، فاطمه زهرا، ببخش!» درد سیلی همون‌موقع رفع شد. ✅بعد سال‌ها، هنوز جای بوسه گرم آقا رو روی صورتم حس می‌کنم.»😊
دوستان وهمراهان گرامی🌹 ازامروز همراه ماباشید با رمان تو هرگز#
💖 1 ****💕***✅* 🏵 قسمت اول؛ مردهای.... زندگی من زندگی پر فراز و نشیبی هست. 🔶 همیشه از پدرم متنفر بودم. مادر و خواهرهام رو خیلی دوست داشتم اما پدرم رو نه ... 😒 آدم عصبی و بی حوصله ای بود. اما بد اخلاقیش به کنار، می گفت: دختر درس می خواد بخونه چکار؟😤 💢 نذاشت خواهر بزرگ ترم تا 14 سالگی بیشتر درس بخونه دو سال بعد هم عروسش کرد! 🔹 اما من، فرق داشتم. من عاشق درس خوندن بودم بوی کتاب و دفتر، مستم می کرد... 👌 می تونستم ساعت ها پای کتاب بشینم و تکون نخورم ✔️ مهمتر از همه، می خواستم درس بخونم، برم سر کار و از اون زندگی و اخلاق گند پدرم خودم رو نجات بدم ....😪 🔹چند سال که از ازدواج خواهرم گذشت، یه نتیجه دیگه هم به زندگیم اضافه شد "به هر قیمتی شده نباید ازدواج کنی".... 🔶 شوهر خواهرم بدتر از پدرم، همسر ناجوری بود. یه ارتشی بداخلاق و بی قید و بند! 🔹دائم توی مهمونی های باشگاه افسران، با اون همه فساد شرکت می کرد. 🔹اما خواهرم اجازه نداشت، تنهایی پاش رو از توی خونه بیرون بزاره مست هم که می کرد، به شدت خواهرم رو کتک می زد ... 😭 ⭕️ این بزرگ ترین نتیجه زندگی من بود: مردها همه شون عوضی هستن!!!! هرگز ازدواج نکن!!!😤 🔹 هر چند بالاخره، اون روز برای منم رسید روزی که پدرم گفت ❌ هر چی درس خوندی، کافیه...😤 ادامه دارد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🕊🌸 🕊 🌸 به دختران مسلمان ... اینکه مواظب حجاب خود باشید ☝️ (که این مهم ترین چیز است) در اجتماع ما کسی به فکر حجاب و اخلاق نیست، ولی شما به فکر باشید و زینبی برخورد کنید ✊ 🕊 سه چهارم دختران حال حاضر حجابشان حجاب نیست و چیزهایی که می پوشند واقعا حجاب نیست ممکن است چادر بپوشند اما چادرشان دارای مد و زرق و برق است که من برای اولین بار است که همچین حجابی را می بینم اما این حجاب ها حجاب نیست❗️ چرا ما داریم به سمت بدعت ها می رویم ... برخی حجاب دارند ولی بدن نما ... و یا حجاب دارند ولی به مردان نگاه می کنند😞✋ عده ای هم حجاب دارند ولی همراه با مدل های جدید، یا صورت ها را آرایش می کنند❗️ 🕊 باید چشمان خود را به زمین بدوزند و احترام چادری را که برسر دارند نگه دارند. ما باید از فاطمه زهرا (سلام الله علیها) الگو بگیریم. حضرت زینب به گونه ای بود که غیر از حضرت علی کسی او را نمی دید ☝️ حجاب شما مهم تر از خون شهداست و بی اهمیتی به مسئله حجاب در عصر حاضر خیانت به اسلام و خون پاک شهیدان است😔✋ 🕊