#پســرعلوی...
#هـشـدار ها را جدی بگیر🚫
بـرادر|🧔🏻| آرزوی #شهادتت را💛 با #نامحرم قسمت نکن❌
آری . . .
درد ودل کردن تو را امیدوار میکند🍃
✌️ اما یادت نرود این #گفتگو تو را از خاک #سوریه و #شام🌼
به سواحل آنتالیا میکشاند🏖❗️
رفته رفته آرزوی #شهادتت ب #رابــطــه_ی_پنهانی تبدیل میشود❌
اندک اندک جای عکس دوستان #شهید، عکس #نامحــرم جایگزین میشود🚫
طرز فڪرت عوض میشود😔
تا جایی ک میگویی: " #جهاد برای خودشان ما در داخل #دفاع خواهیم کرد اگر دفاعی درکار باشد:: برادرهوشیار باش👂دلـسرد شدنت را #احساس میڪنی⁉️
🚫 #فقطیادتبآشد🚫
جلو جلو عواقب #چــت📱کردنت را ب تو یاداوری کردم🌚🌪
روز #محشر نگویی که ندانسته وارد پـرتـ🔥ـگاه شدم من آنروز بـه آگاهیت #شهادت میدهم✋🏼
یادت باشد☝️
شیرینی #شهادت ڪه کمرنگ شود✨ غلظت #شهوت بالامیرود🔥🍂🔥
راستی اول ماجرا را بیاد داری👨💻‼️
اولین پی ام ات "سـلام خواهر"بود📨
از بعدی ها دیگر نـمیـگـویـم🙊
🤔فقطیڪ سوال⁉️
هنوز هم #نامحرم را خواهر... صدا مۍزنی؟
@Shahidhojatrahimi
#صدیقه_رودباری🥀✨
🌸همان روزی که #نامش را از القاب #حضرت_زهرا انتخاب کردند، به برکت صاحب نام، زندگی اش #ختم به خیر شد.
🍃راهش را انتخاب کرد به قول خودش جهیزیه اش #تفنگش بود و فارغ از دلخوشی های هم سن و سال هایش، به #شهادت فکر می کرد.
🌼فعال فرهنگی و #بسیجی به تمام معنا، گاهی معلم آیه های نور و گاهی تیمار بیماران و سالمندان، گاهی #زائر #شهدا هرچه که بود برای رضای خدا بود.
🍃عاشق 💖و پیرو رهبرش بود وقتی سرباز شاه به #امام_خمینی بی حرمتی کرد جوابش سیلی #صدیقه شجاع و با غیرت بود.در #بانه بدون خستگی #جهاد می کرد.. در جبهه پا به پای رزمنده ها می جنگید تا جایی که منافقان پیغام داده بودند "اگر دستمان به تو برسد پوستت را از کاه پر می کنیم".
🌸فرقی نمی کند #مرد باشی یا #زن ، عاشق #امام_زمان که باشی و برایش سربازی کنی ، با عزت خریدارت می شود مثل صدیقه.
🍃در جوانی #شهید شد همچون حضرت مادر.در #وصیت_نامه ی از جنس #عفت و حیا گفته بود" از جنازه ام #عکس🖼 نگیرید و به جایش #شعرها و نوشته هایم را چاپ کنید"
🌼خوش به حال #صدیقه ها، چشم هایشان برای #رضای_خدا به این دنیا باز شد و برای رضای خدا هم از این دنیا بسته شد.
🍃وای بر ما که هرروز فرصت #بندگی داریم اما #حواسمان به این زندگی روزشمار نیست و غرق در لذت های کوتاه دنیایی راه را گم کرده ایم .
🌸#خوش_به_حال_صدیقهها...💥
🕊✨به مناسبت شهادت
#شهیده_صدیقه_رودباری🌷
#شهید_شاخص
@shahidhojatrahimi
#شهید_مدافع_حرم_حمید_رضادایی_نقی 🕊🌺
وصیت_شهید_در_جمع_رفقاشون...🌹
مدیون شهدایید اگه ولایت_فقیه رو تنها بگذارید.
اقا غریب و تنها هستن...😔
ایشون فوق العاده به بیت المال حساس بودن...👌
گوش به فرمان و دستور حضرت اقا بودن به شدت..
و فوق العاده امر به معروف داشتن✅.
از خوبیاشون بخوام بگم خیلیه...
ما همراه ایشون چند ماه قبل از اعزامشون به سوریه هییت مدافعان حرم رو راه اندازی کردیم...
حضور همیشگی داشتن تو هییت..😊
همیشه همه رو دعوت به نماز اول وقت میکردن...💔
#شهادت۹۴/۸/۴🕊
@shahidhojatrahimi
🌷 حجاب وصیت شـهـــــدا 🌷
دلم هوای شهادت ڪہ مے ڪند
پناه میبرم بہ چادرم
که تا آسمان راه دارد...
چادر من بوی #شـهــــادت میدهد
چرا ڪہ چشم شهدا بہ اوست
ڪہ مبادا چون چادر مادرشان فاطمه(سلام الله علیها) خاکی شود. 🍃🌸
@shahidhojatrahimi
📚 #سه_دقیقه_در_قیامت
3⃣ #قسمت_سوم
💢یاد خواب دیشب افتادم..با خودم گفتم سالم میمانم،چون حضرت عزرائیل به من گفت که وقت رفتن من نرسیده است! فهمیدم که تا در دنیا فرصت هست باید برای رضای خدا کار کنم و دیگر حرفی از مرگ نزنم.
💢اما همیشه دعا میکردم که مرگ ما با شهادت باشد. در آن زمان بسیار تلاش کردم تا وارد تشکیلات سپاه پاسداران شوم. اعتقاد داشتم که لباس سبز سپاه همان لباس یاران آخرالزمانی امام غایب است.
💢سالها گذشت. باید این را اضافه کنم که من یک شخصیت شوخ ولی پرکار دارم. حسابی اهل شوخی و بگو و بخند و سرکار گذاشتن هستم. مدتی بعد ازدواج کردم و مثل خیلی از مردم دچار روزمرگی شدم. یک روز اعلام شد که برای یک ماموریت جنگی آماده شوید.
💢حس خیلی خوبی داشتم و آرزوی شهادت مانند رفقایم داشتم. اما با خودم میگفتم ما کجا و #شهادت کجا. آن روحیات جوانی و عشق و شهادت در وجود ما کمرنگ شده. در همان عملیات چشمانم به واسطه گردوخاک عفونت کرد.
💢حدود ۳ سال با سختی روزگار گذراندم بارها به دکتر رفتم ولی فایده نداشت. تا اینکه یک روز صبح احساس کردم انگار چشم چپ من از حدقه بیرون زده است! درست بود! چشم من از مکان خودش خارج شده بود و درد بسیار شدیدی داشتم.
💢همان روز به بیمارستان مراجعه کردم و التماس کردم که مرا عمل کنید دیگر قابل تحمل نیست. تیم پزشکی اعلام کرد: غده نسبتاً بزرگ در پشت چشم چپ ایجاد شده که فشار این غده باعث بیرون آمدن چشم گردیده و به علت چسبیدگی این غده به مغز کار جداسازی آن بسیار سخت است...
💢پزشکان خطر عمل را بالای ۶۰ درصد میدانستند اما با اصرار من قرار شد که که عمل انجام بگیرد. با همه دوستان و آشنایان و با همسرم که باردار بود و سختی های بسیار کشیده بود از همه حلالیت طلبیدم و راهی بیمارستان شدم.
💢حس خاصی داشتم احساس می کردم که دیگر از اتاق عمل برنمیگردم. تیم پزشکی کارش را شروع کرد و من در همان اول کار بیهوش شدم. عمل طولانی شد و برداشتن غده با مشکل مواجه شد..
پزشکان نهایت تلاش خود را می کردند و در آخرین مراحل عمل بود که یکباره همه چیز عوض شد....
💢احساس کردم که کار را به خوبی انجام دادند. چون دیگر مشکلی نداشتم، آرام و سبک شدم.چقدر حس زیبایی بود، درد از تمام بدنم جدا شد. احساس راحتی کردم و گفتم خدایا شکر عمل خوبی بود. با اینکه کلی دستگاه به سر و صورتم بسته بود اما روی تخت جراحی بلند شدم و نشستم.
💢برای یک لحظه زمانی که نوزاد و در آغوش مادر بودم را دیدم. از لحظه های کودکی تا لحظهای که وارد بیمارستان شدم همه آن خاطرات برای لحظاتی با همه جزئیات در مقابل من قرار گرفت...
💢چقدر حس و حال شیرینی داشتم در یک لحظه تمام زندگی و اعمالم را می دیدم. در همین حال و هوا بودم که جوانی بسیار زیبا با لباس سفید و نورانی در سمت راست خودم دیدم.بسیار زیبا بود. او را دوست داشتم می خواستم بلند شوم و او را در آغوش بگیرم.
💢با خودم گفتم چقدر زیباست چقدر آشناست.او را کجا دیدم؟! سمت چپم را نگاه کردم.عمو و پسر عمه ام، آقاجان و پدربزرگم ایستاده بودند. عمویم مدتی قبل از دنیا رفته بود. پسر عمه ام از شهدای دوران دفاع مقدس بود.
💢از اینکه بعد از سال ها آن ها را می دیدم بسیار خوشحال شدم. نا گهان یادم آمد جوان سمت راست را. حدود ۲۰ الی ۲۵ سال پیش... شب قبل از از سفر مشهد ... عالم خواب...حضرت عزراییل! با لبخندی به من گفت: برویم. با تعجب گفتم کجا؟ دوباره نگاهی به اطراف انداختم. دکتر ماسک روی صورتش را درآورد و گفت: مریض از دست رفت دیگر فایده ندارد.
💢خیلی عجیب بود که دکتر جراح پشت به من قرار داشت اما من می توانستم صورتش را ببینم! می فهمیدم که در فکرش چه میگذرد و افکار افرادی که داخل اتاق بودند را هم میفهمیدم. از پشت در بسته لحظه ای نگاهم به بیرون از اتاق عمل افتاد.
💢برادرم با یک تسبیح در دست نشسته بود و ذکر می گفت.حتی ذهن او را می توانستم بخوانم او میگفت: خدا کند که برادرم برگردد. دو فرزند کوچک دارد و سومی هم در راه است. اگر اتفاقی برایش بیفتد با بچه هایش چه کنیم...
یعنی بیشتر ناراحت خودش بود که با بچههای من چه کند!! کمی آن طرف در یک نفر در مورد من با خدا حرف میزد.
جانبازی بود که روی تخت خوابیده بود برایم دعا می کرد
💢قبل از اینکه وارد اتاق عمل بشوم با او خداحافظی کرده و گفته بودم که شاید برنگردم. این جانباز خالصانه می گفت: خدایا من را ببر اما اورا شفا بده. زن و بچه دارد اما من نه. ناگهان حضرت عزراییل بهم گفت: دیگر برویم ...
#ادامه_دارد..
@Shahidhojatrahimi
روایتےاز آخــــــــــرین دیدار....:🕊
روز اعزام باباش بهش گفت: داری میری...
یاد امام حسین افتادم.. که به علی اکبرش گفت:
جلوم راه برو 😭
به علیرضا گفت:
بابایی یکم جلوم راه برو میخوام سیر نگات کنم😭
انگار میدونست که دیگه هیچوقت نمیتونه علیشو ببینه😭
و جاویدالاثر.... شد پیکر مطهربازنگشت...
#شهید_مدافع_حرم_علی_بیات🌹
#شهادت۹۵/۱/۲۳
@Shahidhojatrahimi
شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده(سیدابراهیم)صدای شهید صدرزاده در محاصره داعش.mp3
زمان:
حجم:
11.4M
◾️ این صوت صدای بیسیم آقا مصطفی صدرزاده قبل #شهادت و #روضه_حضرت_عباس(ع) در #تاسوعا قبل عملیاتشون هستش😔
بسیار زیبا😔
#التماس_دعای_فرج😭💔
#شهید_تاسوعا شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده
@shahidhojatrahimi
🌹✨
#دلنوشتهشهدایی
✨خلوص، سادگی، صداقت، صفا و صمیمیت، خاکی بودن، شجاعت، شهامت جوانمردی، مردمی بودن، فداکاری، استقامت، شکیبایی، تواضع، سخت کوشی، ولایتپذیری و ولایتخواهی، بصیرت دینی و انقلابی، شهادتطلبی و دنیاگریزی تنها بخشی از #صفاتبرجسته شهیدان بود که اگر با #شهادت تکمیل نمیشد وجود آنان به ساحل آرامش نمیرسید.
@shahidhojatrahimi
🕊🌸🕊🌸🕊
🕊من مطمئن #هستم چشمی ڪه
🌼 به نگاه #حرام عادت ڪند،
🕊خیلی چیزها را از #دست می دهد
🌼چشم گنهکارلایق #شهادت نیست❌
#مدافع_حرم
#شهید_هادی_ذوالفقاری🌷
@shahidhojatrahimi
✍ همیشه با دو #سه نفر میرفت گلزار🌸 شهداقدم به قدم که #میرفت جلو ،
دلتنگ 💔تر از قبل میشد ،
دلتنگ #شهادت ،دلتنگ رفقای شهیدش....
🔹کنار قبور می #ایستاد و رازهای مگویش را به یارانش میگفت. جنس نجواهای فرمانده را نشنیده هم میشد فهمید. #نجواهایی از جنس دلتنگی ، جاماندگی و دلواپسی .حاجی بین قبر ها راه میرفت #مینشست و خلوت میکرد بعد رو میکرد به ما و میگفت:《قرآن📖 همراهتون هست⁉️》
🔹اگر بود که #سوره حشر را میخواند و اگر هم نبود از توی موبایل📲 برایش می آوردیم این عادت حاجی بود باید سوره حشر را سر مزار #شهدا حتما میخواند..🍂
#شهید_قاسم_سلیمانی 🌷
@Shahidhojatrahimi