❀شهیدحجت الله رحیمی❀
چقدر محتاج محبت هایت هستم ای شهید من.... نگاهی به من کن... @shahidhojatrahimi
🌱💐🌱💐🌱💐🌱💐🌱💐🌱💐
#کمک_به_دیگران
من از نظر ظاهر، ظاهر مذهبی و محجبه ای ندارم یک روز در حالی که امتحان عملی داشتیم و همه سر کلاس نشسته بودند و یکی یکی استاد صدا می زد برای امتحان تقریباً نوبت من شده بود و برنامه من اشکال داشت پیش هر کس می رفتم برای من انجام نمی داد هر کس دنبال کار خودش بود؛ یهو چشمم به شهید حجت خورد که یه گوشه ای از کلاس تنها نشسته و با لپ تاب خود کار می کند با خودم گفتم ..می رم پیش حاجی شاید برام انجام بده«همیشه به حجت می گفتم حاجی آقا، حاجی» خلاصه به طرف شهید حجت رفتم، با دیدن من از روی صندلی به حالت نیم خیز بلند شد و سلام علیک کرد و من مشکلمو بهش گفتم و آقا حجت از اول تا آخر درسو برای من توضیح داد خیلی حرکتش برام قشنگ بود ازش تشکر کردم و رفتم امتحان دادم و نمره بالای آوردم من چند ترمی که باهاش هم کلاس بودم همین یکبار باهاش هم کلام شدم که این خاطره تا آخر عمرم در خاطرم خواهد ماند.
راوی:یکی از همکلاسی های شهید حجت
#شهید_حجت_الله_رحیمی
#خاطره
#کمک_به_دیگران
@shahidhojatrahimi
#خاطره
🔰نقل خاطره از #همسر_شهید مدافع حرم #سید_فاضل_موسوی از #اهواز
💢همسرم خیلی به #حضرت_فاطمه_معصومه سلام الله علیها ارادت داشت، قبل از هر کاری به ایشان #توسل میکرد و از ایشان اجازه میگرفت، قبل از #خواستگاری ابتدا به #قم رفت و از حضرت خواست که اگر صلاح است #ازدواج ما در سریع ترین زمان ممکن به سرانجام برسد، زمانی که به خواستگاری آمد در صحبت هایش به من گفت که توقعی از تو ندارم جز اینکه دست مرا بگیری و مرا به خدا برسانی، من هم متقابلا همین کار را میکنم . . .
جز این شرطی برای من نداشت و ویژگی خاصی برای همسر آینده اش مطرح نکرده بود . . . .
@shahidhojatrahimi
#خاطره
✍شهید پور جعفری می گفت:
روزی در منطقه ای در سوریه،
حاجی خواست با دوربین دید
بزنه،خیلی محل خطرناکی بود،
من بلوکی را که سوراخی داشت،
بلند کردم که بذارم بالای دیوار که
دوربین استتار بشه.
همین که گذاشتمش بالا
تک تیرانداز بلوک رو طوری زد
که تکه تکه شد ریخت روی
سر و صورت ما.
حاجی کمی فاصله گرفت،
خواست دوباره با دوربین دید
بزنه که این بار ،گلوله ای نشست
کنار گوشش روی دیوار ، خلاصه
شناسایی به خیر گذشت.
بعد از شناسایی داخل خانه ای
شدیم برای تجدید وضو احساس
کردم اوضاع اصلا مناسب نیست
به اصرار زیاد حاجی رو سوار
ماشین کردیم و راه افتادیم.
هنوز زیاد دور نشده بودیم که
همون خونه در جا منفجر شد و
حدود هفده تن شهید شدند
🗯بعداز این اتفاق حاجی به من
گفت:حسین امروز چند بار نزدیک
بود شهید بشیم اما حیف.
📚راویت کننده: سردار حسنی سعدی
در تاریخ ۸ بهمن ۱۳۹۸
@shahidhojatrahimi
#خاطره
بچهها به حاج قاسم گفتند ما اتاقی داریم که برای باباست. سردار گفت: مرا هم ببرید اتاق بابا را ببینم. اتاقی داریم که عکسها و وسایل اقا مهدی را گذاشتیم. سردار گفت: آفرین کار خوبی کردید.
با خاک محل شهادت اقا مهدی، دوستانش چند مهر درست کرده بودند.
حاج قاسم گفت: میخواهم با این مهرها نماز بخوانم. دو رکعت نماز خواند.
به من گفت اینجا نماز بخوانید و تبدیلش کنید به نماز خانه، موزه قشنگی است....
#حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_مهدی_نعمایی
@shahidhojatrahimi
#خاطره♥️
♦️گفتیم: در این #هوای سرد، با موتور چرا راه دور می روی
می گفت: میرم هیاتی که #شهید پروره!
نَفَس #شهید توی هیات باشه، یه چیز دیگه ست(:
🔸آقارسول می رفت هیات #ریحانه، چیذر هم پر از شهیده، شاید منم مثل آقارسول عاقبت بخیر شدم و زیبا رفتم ...
هم #زیبا رفت، هم عاقبت بخیر شد، هم مثل آقارسول شد
#شهیدمحمدرضادهقانامیری
#شهیدرسولخلیلی
@shahidhojatrahimi
#خاطره
✍نشسته بودم بغل دست حاجی، یک دفعه زد روی پایش، از صدای نالهاش ترس برم داشت !😳
گفتم: حاجی چیزی شده؟ مشکلی پیش اومده؟ گفت: من سه چهار روزه از حال آقا بیخبرم....😔
پدرش فوت کرده بود ، میان سنگینی غم از دست دادن پدر، قلب و فکرش پیش حضرت آقا بود.☝️ فقط سه چهار روز بود جویای حالش نشده بود. آنوقت اینطور آه میکشید. اینطور خودش را سرزنش میکرد...💔
📚منبع: کتاب سلیمانی عزیز
ظهر عاشوراست، چقدر جایت خالیست علمدار😭
@shahidhojatrahimi
🎋🎋 #روایت_گری👇
💟بعضی از #شهدا رو #خدا زیر خاکی نگه داشته
#روز_قیامت رونمایی میکنه!✨❤️✨
⚡️روز قیامت!!
🌾بکشی تو نمیتونی #خاطره شونو📖 دربیاری!
🌾بکشی سیره زندگیشونو تو نمیتونی بفهمی!
🌾بکشی #اسم و رسمشونم نمیتونی یادبگیری!
⇜تو کوه ها
⇜لا برف ها🌨
⇜بین #رمل_ها
⇜لای اعماق آب های اروند🌊 خدا خوابونده روز قیامت رو نمایی میکنه ...
💟ما هنوز #مست_شهدا نشدیم!😔
👈مگه برای کسی پرده روز عاشورا کنار رفته⁉️ پرده کنار نرفته اینجوری خودتو داری میکشی برای #امام_حسین💔
پرده کنار بره که دیگه این آدم نیستی😭
♨️برای بعضیاش رفت کنار👇
« #آشیخ_جعفر_مجتهدی»
دیگه زندگی نمیتونه بکنه که ...
🎤روایتگر: #حاج_حسین_یکتا
@shahidhojatrahimi
#خاطــره🎞
دوستشہید:🧔🏻
قراربودتواینعڪس
اخمڪنہولۍخندید😂!
گفت:"خیلۍقشنگشدههمینُدرستکن"
خیلۍهاازمنمیپرسنڪہبابڪ
فعالیتمدلینگداشتہیانہ؟؟
"شہیدبابڪ"مدلنبودن(:
فقطعکساروبراےدلخودشونمیگرفتن !
تمامعکساشهمتوسطدوستشون
کہآتلیہدارنگرفتہشده ..🌱
#شهیدبابک_نوری
@Shahidhojatrahimi
#خاطره
💢در مراسم خواستگاری تمام تکیه و صحبتهایشان بر روی مسائل معنوی بود. اصلاً طوری نبود که بخواهد درباره مادیات صحبت کند و بخواهد به من قول پول و خانه بدهد. اصلاً چنین قولهایی به من نداد. گفت من تمام سعیام را میکنم شما را خوشبخت کنم ولی هیچوقت به شما قول نمیدهم خانه و ماشین آنچنانی بگیرم. تمام تکیهاش این بود که #امام_زمان و خدا کمکش میکند.
هیچوقت انتظار کمک از شخصی را نداشت. اصلاً چنین روحیهای نداشت. توکلش فقط به خدا و امام زمان بود. من هم به هیچ عنوان به #ازدواج نگاه مادی نداشتم. فقط و فقط ملاکم این بود که همسرم کسی باشد که مرا به درجه کمالی که مدنظرم بود برساند و در کنار آقا مصطفی به این خواستهام رسیدم.
📸شهید مدافع حرم حجتالاسلام
#مصطفی_خلیلی
@shahidhojatrahimi
🌹شهید محمد جواد فخاری🌹
{جبـــــهه نـــــرو}
با حال عجیبی به عکس شهید زین الدین نگاه میکرد و به من میگفت: کسانی که به من میگویند جبهه نرو، اگر میتوانند این شهید را برای من برگردانند
منبع:کتاب"تابهشت"
تصـــــویـر بـــــاز شـــــود
#خاطره
برای شهادی روح این شهید بزرگوار ۳ صلوات ختم کنید
@shahidhojatrahimi
#شهیدانه
#خاطره🎞📒
#برای_حاج_قاسم🌱♥️
یهومیومدمیگفت:
«چراشماهابیکارید⁉️»
میگفتیم:
«حاجی! نمیبینےاسلحہدستمونہ؟!یاماموریتهستیمومشغولیم؟!»🤦🏻♂
میگفت:
نہ..بیکارنباش!
زبونتبہذکرخدابچرخہپسر...🍃 همینطورکہنشستےهرکارےکہمیکنے
ذکرهمبگو.. :)📿
وقتےهمکنارفرودگاهبغدادزدنشتۅ ماشینشکتابدعاۅقرآنشبود ..💔
#شهیدحاجقاسمسلیمانی.
#خاطره
#شهید_نوید_صفری
هر زمان ڪه دور هم جمع بودیم و احساس میڪرد بحث به غیبت ڪشیده شده، آرام مراتڪان می دادوبا
لبخند و شوخ طبعی
همیشگی اش؛ میگفت:
مامان بیدار شو بیدار شو🌺
@shahidhojatrahimi