🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
📍تربت اباعبدالله
🌟کمی خاک تربت اباعبدالله را با مقداری خاک به جا مانده از استخوانهای شهدا را در هم آمیخته بود. بوی عجیبی داشت.میگفت در جیبم عطر نمی گذارم که مبادا بوی خوش آن را از بین ببرد... قبل از هر سخنرانی آن را به مشام می کشید و بر صورت و لب هایش می مالید انگار مست می شد صحبت هایش همیشه در دلها نفوذ میکرد و می گفت لبهایم را که به خاک شهدا تبرک می کنم خودشون حرف هایی رو که باید بزنم به زبونم جاری می کنند...
📚برشی از زندگی شهید حاج عبدالله ضابط کتاب شیدایی مجموعه خاطرات علمدار روایتگری
@shahidhojatrahimi
💌#خاطرات_شهدا
🌕شهید سید محمدجواد حسن زاده
♨️سیّد رستم
💛همسر شهید نقل میکند: آقا سیدجواد همیشه در کار خیر پیشقدم بود و در واسطهگری ازدواج پیشقدمتر. هر کس قصد ازدواج میکرد، اول به سراغ «سید جواد» میرفت؛ آنقدر که در مدت یکسال نامزدی خودش، بیش از پنجاه مراسم نامزدی بهواسطه او به انجام رسیده بود. بعد از شهادتش هم این رسم دیرینهاش ادامه دارد و خیلیها از حاجترواییشان به واسطه شهید حسنزاده گفتهاند.
❤️او در سوریه با نام «سید رستم» معروف بود. قدّ رشید و هیکل ورزیدهای داشت؛ تا جایی که دوستانش به شوخی به او میگفتند: «سعی کن توی کانال و به حالت خمیده و درازکشیده حرکت کنی که داعش تو را نبیند.»
🎂#بهمناسبت_سالروز_ولادت
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
@shahidhojatrahimi
🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
📍احترام به مادر...
🌟به مادرش میگفت مامانی. پشت تلفن لحنش را عوض میکرد و با مادرش مثل بچها حرف میزد . گاهی وقت ها مادرش که می آمد دم در شرکت، می رفت،دو دقیقه مادرش را می دید و برمیگشت،حتی اگر جلسه بود.
بچها تعریف می کردند زمان دانشجویی دکتر هم می خواست برود با مادرش می رفت.
📚برشی از خاطرات شهید مصطفی احمدی روشن
@shahidhojatrahimi
#خاطرات_شهدا🕊
🍃يكى از مسئولين مستقيمش ميگفت:
ماه رمضان بود،رفته بودم بادينده (منطقه اى كويرى در اطراف ورامين) كه محمودرضا را آنجا ديدم.مهمانانى از حاشيه خليج فارس داشت و با زبان روزه داشت در هواى گرم آنها را آموزش ميداد.
🍃نقطه اى كه محمودرضا در آنجا آموزش ميداد،در عمق ١١٠ كيلومترى كوير بود گرماى هوا شايد ۴۵ درجه بود آن روز ولى روزه اش را نشكسته بود در حالی كه نيروهايش هيچكدام روزه نبودند و آب مى خوردند...
🍃محمودرضا ميگفت:من چون مربى هستم و در مأموريت آموزشى و كثير السفر هستم نمى توانم روزه ام را بخورم حقا مزد محمودرضا كمتر از شهادت نبود...
#شهید_محمودرضا_بیضایی
@shahidhojatrahimi
1.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ | #خاطرات_شهدا
📌برشی از مستند «سلام مهربون» خاطرات شهید محمود شفیعی
🔻بعضیا حاجمحمود رو مسخره میکردند، بهش میگفتند: خسته نشدی اینقدر اَدای شهدا رو درآوردی؟
آخرش که چی؟
چیو میخوای برسونی؟
حاج محمود گفت: ..
@shahidhojatrahimi
#خاطرات_شهدا🕊
این انگشتر رو می بینی خانوم؟!
دُرّ نجفه،
همیشه همراهمه،
شنیدم اون هایی که انگشتر دُرّ نجف میندازن
روز قیامت حسرت نمی خورن،
باید برم نگین این انگشتر رو نصف کنم،
یه رکاب بخرم که تو هم انگشتر دُرّ نجف داشته باشی،
دلم نمیاد روز قیامت حسرت بخوری!🙂
📚یادت باشد
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
@shahidhojatrahimi
💌#خاطرات_شهدا
🟣شهید مدافعحرم #رحمان_بهرامی
☂فرزند شهید نقل میکند: شهید بهرامی همیشه سعی میکرد همگی در صلح و آرامش باشند و اگر دو نفر کدورتی با هم داشتند، آنها را آشتی میداد. با بزرگ و کوچک طوری رفتار میکرد که هیچکس از پدرم رنجور نمیشد. زمانی که فردی را نصیحت میکرد، از ابراز پشیمانی و ناراحتی آن شخص نیز ناراحت میشد و با وی همدردی میکرد.
☂موقعی که پدرم در مناطق عملیاتی بانه کردستان بود، یک روز در زمانِ برگشت به استان زنجان، پدرم در اتوبوس، جوانی را میبیند که در خودش فرو رفته و ناراحت است. دلیل ناراحتیاش را میپرسد و متوجه میشود که آن جوان با خانواده خود قهر کرده است و قصد دارد شهرش را ترک کند. پدرم آن جوان را به خانهی خودمان در خرمدره آورد و خیلی با او صحبت کرد و متوجه شد که فرزند کیست. با خانوادهاش تماس گرفت که نگران نباشند و سرانجام این جوان را به کانون گرم خانوادهاش بازگرداند.
🥀🕊🥀🕊🥀🕊
@shahidhojatrahimi
🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
📍به کوچههای مدینه نمیروم جز با لباس جهاد
🌟حسین میگفت: فرمانده باید خونسرد باشد تا بتواند خوب فکر کند و نیروهایش را در بدترین شرایط جمع و جور کند. فرمانده که در میدان آرام باشد، نیروهاش هم راحتتــر میجنگند. مرتضی می گفت: «به کوچههای مدینه نمیروم جز با لباس جهاد. من آنجایی که پهلوی حضرت زهرا سلام الله علیها را شکستند وارد نمیشوم به جز با لباس جهاد و انتقام.» گفتم: «چطور میخواهی با لباس جهاد بروی؟» گفت: «وقتی آقا امام زمان(عج الله) آمد و رفتم میبینی.»
🌷شهید مدافع حرم مرتضی حسین پور(حسین قمی)🌷
@shahidhojatrahimi
🪴#خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
📍کارهاےبۍریا درحین خستگی...
🌟 درمنطقه محمدتقی خیلی تلاش میکرد و زحمت میکشید، وقتی برمیگشت برای استراحت وجای خوابیدن نبود طوری خودش رو یه گوشه مچاله می کرد وبه سختی می خوابید تا بقیه رو از خواب بیدار نکنه یاکسی اذیت نشه.
حتی گاهی بچه ها توی چادر می گفتن ومی خندیدن وبعد مدتی متوجه می شدن آقامحمدتقی نیست، می رفتن دنبالش می دیدن در حال شستن جوراب های بچه هاست یا واکس زدن پوتین های بچه ها. نماز ظهرش را اول وقت خواند و درست دو ساعت بعد با شلیک خمپاره شربت شیرین شهادت را نوشید. آقا محمدتقی در قلب های بچه ها جاودانه شد.
#شهید_محمد_تقی_سالخورده🥀
🥀🕊🥀🕊🥀
@shahidhojatrahimi
💌#خاطرات_شهدا
🟢شهید مدافعحرم #جواد_علی_حسناوی
♨️فرمانده جواد
🎙راوے: مادر شهید
آقاجواد تعریف میکرد🗣
یک روز یکی از مسئولین ایرانی🇮🇷
آمده بود بین نیــــروهایمان🎪
آن روز، هوا خیلی سرد و بارانی بود⛈
این مسئول کُتاش را درآورد🌂
و به من داد و گفت این کُت را🧥
بپوش تا زیر باران، خیــس نشوی⛱
منم گفتم چگونه این کُت را بپوشم💥
در حالیکه نیــروهایم زیر باران باشند🤭
به وَالله کُت را نمیپوشم مگر اینکه☝️
برای نیروها نیز کُت تهیـــه کنید💝
آن مسئول ایرانی نیز بلافاصله⏳
دستوری دادند و بعدش🚨
برای همه بچهها کُـــت آوردند😍
جواد با اینکه فرمانده گردان بود👑
امّا به نیروهای تحت اختیارش⛳️
سخـــتگیـــری نمیکـــرد💙
و میگفت من مثل بابای آنها هستم😘
🥀🕊🥀🕊🥀
@shahidhojatrahimi
🔰 #خاطرات_شهدا | #سنگر_خاطره
📍قرائت های روزانه قرآن....
🔻بعضی شب ها که نیمه های شب بیدار می شدم می دیدم، محمدرضا با نـور موبایلش قرآن سفید کوچکش را در دست گرفته و در حال قرائت قرآن است. او با قرآن خیلی مأنوس بود و ماهیانه ۳بار ختم قرآن می کرد.
با اینکه بیست بهار از عمرش گذشته بود، در وصیت نامه اش سفارش کرده بود که، برایش تنها ۵ روز، روزه و ۲۰ نماز صبح قضا کنند...
🌷شهید مدافع حرم محمد رضا دهقان🌷
@shahidhojatrahimi
🔰 #خاطرات_شهدا
📍بی ریا و خالصانه مثل ابراهیم
🔻سر وصدا نداشت. هرجا می دید کاری زمین مانده عجله می کرد و کار را انجام می داد.
اگر می دید جایی یادواره شهداست، خودش را می رساند و مشغول فعالیت می شد.برای معرفی شهید ابراهیم هادی خیلی زحمت کشید. برای رزمندگان عراقی از ابراهیم و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها می گفت. برای آنها پیشانی بند و چفیه تهیه می کرد.او جوانان عراقی را با راه و رسم شهدا آشنا نمود و همراه با آنها در عملیات ها حضور داشت تا اینکه در اطراف سامرا به قافله شهدا پیوست.
🌷شهید محمدهادی ذوالفقاری🌷
@shahidhojatrahimi