یک بار میخواست صبح زود بلند شود برود که براش تخم مرغ آب پز بار گذاشتم؛ و آب جوش برگشت ریخت روی احسان و کاملاً سوزاندش. او اصلاً با احسان کاری نداشت. من بیتابی و گریه میکردم و او فقط میگفت «تا تو آرام نشوی من بچه را نمیبرم دکتر.»
من لباسهای بچه را قیچی میکردم تا نسوزد و او باز خونسرد میگفت «تا تو آرام نشوی…»
یک هفتهی تمام صبحها میآمد احسان را میبرد دکتر. تا اینکه خوب شد. آمد خندان به من گفت «دیدی ضرر کردی؟ دیدی بیخود داد و بیداد کردی؟ دیدی بچهات خوب شد؟»
شهید جاوید الاثر حمید باکری
@khaimahShuhada
یه شب بارونی بود و فرداش حمید امتحان داشت، رفتم تو حیاط و شروع کردم به شستن لباسها و ظرفها، همین طور که داشتم لباس میشستم دیدم حمید اومده پشت سرم وایساده، گفتم: «اینجا چیکار میکنی؟ مگه فردا امتحان نداری؟»
دو زانو کنار حوض نشست و دستهای یخ زدهام رو از توی تشت آورد بیرون و گفت: «ازت خجالت میکشم، من نتونستم اون زندگیای که در شأن تو باشه برات فراهم کنم، دختری که تو خونه پدرش با ماشین لباسشویی لباس میشسته حالا نباید تو این هوای سرد مجبور باشه»....
حرفش رو قطع کردم و گفتم: «من مجبور نیستم، با علاقه دارم کار میکنم، همین قدر که درک میکنی و میفهمی و قدرشناس هستی برام کافیه».
#شهید_عبدالحمید_قاضیمیرسعید
@khaimahShuhada
10.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گریههای فرزند خردسال شهید فلاحی در فراق پدر در مراسم تشییع صبح امروز
@khaimahShuhada
نماز اول وقت
سیره #شهدا
شهید شجاع خلبان سرهنگ
#صادق_فلاحی
کسی بود که وقتی سر سفره عقدش صدای اذان اومد همون لحظه پا شد رفت نماز خوند.
حاج #قاسم (شهید)
راست می گفت شرط #شهید شدن شهید بودن است.
یاد همه دلاورمردان شجاع همیشه جاودان
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@khaimahShuhada
💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠
ما غافلیم
روبهروی خوابگاه دانشگاه صنعتیشریف (خیابان زنجان) تعدادی از خونههای قدیمی و مخروبه وجود داشت که به ذهنمون هم نمیرسید کسی توی این خونهها زندگی کنه.
یه روز مصطفی دستم رو گرفت و برد کنار یکی از خونهها. اونجا یه اتاق خرابهی نمناک رو دیدم که به جای در، پرده جلوش آویزون بود؛ یه لامپ معمولی هم جلوی در روشن بود. این درواقع محل زندگی یه مادر، با سه تا بچهی قد و نیم قدش بود. مصطفی با ناراحتی گفت: "ببین اینا چهطوری دارن زندگی میکنن! ما ازشون غافلیم."
بعد تعریف کرد که چند وقته بهشون سر میزنه و برنج و روغن براشون میبره. وقتی هم خودش نمیتونه کمکی بکنه، چند تا از بچهها رو میبره تا اونا کمک کنند.
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن
یادگاران22، ص22
💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠🔸💠
@khaimahShuhada
#استوری
🍃غریبانه رفتید و من !
ملتمسانه میگویم:
مدد کنید تا طی کنم این راه ِ ناهموار را ...
#شهادت_روزیمون_ان_شاءالله
@khaimahShuhada
شهیدان مدافعحـرمـ
موسی جمشیدیان🌹، و شهید پویا ایزدی🌹
حـفظ بیت المال...
شهیدمدافعحرمـ #پویا_ایزدی
✨همیشه مواظب بودکه ذره ای از مال بیت المال برای امورشخصی استفاده نشود....
✨برای انجام فعالیتهای رزمی بسیج ؛رزمایش داشتیم. قرارشدمن وپویا،برای انجام کارها ماشینی ازبخشداری بگیریم
✨پویاماشین راتحویل گرفت.درب ماشین افتادگی داشت وسپرش هم شکسته بودماشین رابه تعمیرگاه بردتاتعمییرش کندسپرش راهم عوض کرد.
✨به پویاگفتم "ماکه هنوزازماشین استفاده نکردیم !!"
پویاابرازداشت "ماشین برای بیت مال المال هست هرچه هم خرجش کنیم جای دوری نمیرود"
#راویدوستشهید
@khaimahShuhada
🌹جبران🌹
بچه های لشکر 17 تازه آمده بودند دوکوهه.مشغول والیبال بازی کردن بودند.آقامهدی زین الدین داشت قدم می زد.تا چشمش به من افتاد،گفت:بیایید باهم قدم بزنیم.کمی از بچه ها دور شدیم مرا بغل کرد و بوسید و گفت:چند وقت پیش که مریوان آمده بودید،آن احترامی را که باید به شما نگذاشتم از آن روز تا به حال منتظر فرصتی بودم تا جبران کنم.
راوی:زنده یاد عزت الله میرزایی
#خاطره
@khaimahShuhada
باید اول از خودت شروع کنی
شهید دیالمه:کسی که می خواهد کار سیاسی بکند اول باید بُنیه اعتقادی اش را تقویت کند.
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید
📽همسر شهید: به شهید #احمد_اسماعیلی گفتم ۴تا بچه داری، نرو! گفت مگه امام حسین علیهالسلام نرفتند! مگه..💔
@khaimahShuhada