شهید جمهور
سردار شهید عبدالرسول زرین که بود
عبدالرسول زرین در سال ۱۳۲۰ در یکی از روستاهای توابع استان کهکیلویه و بویر احمد به دنیا آمد.او در ۴ سالگی پدر و در ۶ سالگی مادرش را از دست داد.در ۱۵ سالگی خود را به اصفهان رساند و بعد از مدتی کار و تلاش تشکیل خانواده داد و در سن ۲۷ سالگی اقوامش را که در کودکی گم کرده بود پیدا کرد.
وی در زمان انقلاب شکوهمند اسلامی در تظاهرات ضد طاغوت شرکت می کرد و مزاحمتهای ساواک بر اراده محکم و مومنانه اش کوچکترین خللی ایجاد نکرد تا این که رژیم پوسیده ستم شاهی افول و آفتاب درخشان حکومت اسلامی طلوع نمود تا این که جنگ مستکبران و ایادی آنها در کردستان و سپس خوزستان آغاز شد.
در این هنگام او که افتخار عضویت در سپاه اصفهان را داشت به غرب کشور اعزام شد و مردانه و هوشیارانه به سرکوبی ضد انقلاب پرداخت و بعد از آن سراسیمه به جبهه جنوب شتافت و در کنار سردار شهید حاج حسین خرازی و سردار رحیم صفوی به نبرد با دشمن پرداخت.
وی در جبهه ها نقش منحصر به فردی را ایفا کرد و در جنگهای نا منظم و دیگر عملیاتها به عنوان تک تیر انداز، ضربات مهلکی را به دشمن وارد کرد که به همین دلیل او را صیاد امام خمینی (ره) و به تعبیر سردار شهید حسین خرازی، گردان تک نفره می نامیدند.وی از اسلحه دراگانوف SVD دوربین دار استفاده میکرد و دارای بیش از ۷۰۰ شلیک موفق از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۲ در کردستان تا عملیات خیبر میباشد.
سرانجام این مجاهد با صفا و سرباز مخلص لشگر امام حسین (ع) پس از بارها مجروحیت با عشق به حسین بن علی (ع) در سال ۱۳۶۲ در عملیات خیبر بر اثر اصابت ترکش، به شهادت رسید.
برای شادی روح مطهر این شهید والامقام، بر محمد و آل محمد صلوات...
#شهید_عبدالرسول_زرین
#شهید
#شهید_گمنام
#ارتش_جمهوری_اسلامی_ایران
#شهدای_شاخص_ارتش
#سپاه_پاسداران
#شهدای_مدافع_حرم
#جانبازان
#شورآفرینان_عشق
#تک_تیرانداز
@sardaraneashgh
⭕️ یا فارِسَ الْحِجازِ اَدْرِکنی یا اَبا صالِحُ الْمَهْدی اَدْرِکْنی یا اَبا الْقاسِمِ اَدْرِکْنی وَ لا تَدَغْنی اِنّی عاجِزٌ ذَلیلٌ
«همه جا خدا و انسان تنهای تنها،همه جا خاموش و دهشتزا و «انسان تنها و بی همراه، کس نباشد تا بپرسدراه » اما انسان تنها نبود، با انتظار به سر می برد... انتظار حجت خدا...
آری حجت خدا ، راستی او کجا است؟...
کجاست آن که کژی ها و کاستی ها را به سامان آورد؟ آن که رسم ستم رابراندازد؟ پرچم عدل را برافرازد؟ کجاست آن یادگار پیامبر و امامان؟
کجاست آن آرمان مطلوب حق پرستان؟ کجا است نابودکننده سرکشان و خودسران؟
کجاست ریشه کن کننده معاندان؟
کجاست انتقام گیرنده خون حسین سرور شهیدان؟ کجاست آن که پیشوایان فرمودند...
شرار جرقه خون حسین از شرق زبانه کشد، رهبر این قیام وارث حسین «از قم » در جهان طلوع کند... زمینه ساز انقلاب جهانی او شود تا اوبیاید، او از خاندان ماست...
(طلبه شهید علی اکبر مازنی)
@sardaraneashgh
او هم احساس تکلیف کرده بود.
لباس خاکی به تن کرده و راهی جبهه های جنگ شده بود.
شب عملیات فتح المبین با گریه میگفت:
"یوسف فاطمه(س)! من شرم دارم از روز قیامت که من سربه بدن داشته باشم و تو نه. از تو خجالت میکشم که سرداشته باشم."
وصیت کرده بود در همان قبری دفنش کنند که خودش کنده بود.
قبر را که بازکردند دیدند قبر کوچکتر از حد معمول است.
بدنش که برگشت راز این کوچک بودن قبر را فهمیدند...
سر در بدن نداشت...
ترکش های خمپاره سر او را با خود برده بود...
سردار بی سر ، شهید شیر علی سلطانی
دیروز احساس تکلیفها، بوی شهادت می داد،
اما امروز...
@sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺درد و دل های شهید مدافع حرم محمد آژند با دوست شهیدش مصطفی صدرزاده
بگذردق دلم را برایتان بگویم
آنهائی که کنایه می زنید ،اگه روز عاشورا هم بودید،درصف تماشا گران بودید،
شهدانگاهی
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@sardaraneashgh
⭕️ گروهااااان ... برپا!
برادرا.... خسسستِنباشی....
و صدایی همراه با خستگی اما پُرصلابت که با شوخی های بچهها هم همراه بود و در غروب جمعه ها میپیچید؛ "نصر من الله و فتحَُ قریب"
حالا و بعداز کلی تمرینهای آبی - خاکی و آماده شدن برای عملیاتی که نزدیک بود ، تلو تلوخوران حرکت میکردیم به سمت بشکه های آب که هم دوشی بگیریم و هم بقول حاج آقای گروهان که بریم برای "دعای سمات" ..........
قرار گذاشته بودیم هرشب و برای رفع خستگی هم که شده، یکی از بچههای چادر رو توی «جشن پتو» بزنیم! امشب گفتیم: ما چرا همش خودمون رو میزنیم؟ اینبار میریم بیرون و هرکسی که اول دیدیمش میکشیم تو و از خجالتش درمیاییم.
پتو رو جاساز کردیم و یکی از بچهها رفت بیرون و بعد از چند دقیقه با حاج آقای گروهان اومد تو!
اول جاخوردیم. اما خوب دیگه کاریش نمیشد کرد!
گفت: حاج آقا بچهها یه سوال دارن.
و حاج آقا گفت: بفرمایید و ما هم فرماییدیم .........
یادباد آن روزگاران ... یادبادالتماس دعای شهادت🌹 @sardaraneashgh
6.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 #لحظههای_ماندگار | رهبر انقلاب: من تک تک مردم را دوست میدارم و برای همه دعا میکنم. من اهل دعا هستم...
👈 "لحظههای ماندگار" بخشهای جذاب و دیدنی از دیدارهای رهبر انقلاب است که به مرور از نوروز۱۴۰۰ در استوری حساب اینستاگرام @Khamenei_ir منتشر خواهد شد.
@sardaraneashgh
🎨 لوح | کاری از مرکز طراحان راهیان نور
💠 شهید سید مجتبی نواب صفوی:
فراموش نکنید که راه راست از هر کجا کج شد بیراهه و به سوی هلاکت است.
#شهید_نواب_صفوی
🔅 طراح | خادم الشهدا
@sardaraneashgh
🔰راز #شهادت شهید محمد مهدی مالامیری، بعد از سه سال از زبان پدر
🔆گفت میخواهم #عربی یاد بگیرم، کسی نمی دانست چرا جز خودش و خدا. پیشنهاد #مباحثه به یکی از آشنایان عراقی را داده بود. برای شروع باید متنی را ترجمه می کردند.
🔰 محمد مهدی با یک تیر ☄دو نشان زده بود: "سلام بر ابراهیم".
🔸️آنچنان #تسلطی بر این کتاب داشت و مجذوب ابراهیم شده بود، که گویی #خاطرات برای خودش اتفاق افتاده بود و در آخر همینطور هم شد.
🔆در اتاق کارش #سلام بر ابراهیمی داشت که با عربی حاشیه #نویسی کرده بود. می خواست خاطرات ابراهیم را برای سوری ها بخواند تا همه بدانند فرمانده ی معنوی او کیست.
🔹️به همه گفته بود باید جانانه بجنگیم که حتی اثری از جسم ما نماند تا مردم به زحمت تشییع نیفتند. درست مثل #ابراهیم هادی که آرزوی گمنامی داشت. انگار گمنامی گمشده همه ی مخلصین است.
🔰حالا دیگر کسی از خودش نمی پرسد چرا #محمد مهدی در آن محاصره ، کنار بچه های مجروح ماند و برنگشت. مثل ابراهیم، او هم #فرمانده نبود و اگر برمی گشت کسی بر او خرده نمی گرفت. اما ماند تا به همه ثابت کند آنچنان که #شهدا زنده اند، سیره عملی آنها نیز هنوز راه گشا و کلید 🔑سعادت است.
🔆شاید خودش را برده بود به #سال📅 ۶۱، والفجر مقدماتی و محاصره در کربلای کانال کمیل. با خودش گفت مگر عاشق💞 ابراهیم نبودی ⁉️مگر نمی خواستی مثل او باشی؟ امروز همان روزی است که #سالهاست منتظرش بودی، بسم الله، ابراهیم ماند کنار بچه های کمیل تو هم کنار بچه های فاطمیون بمان. او ماند و معبری زد از #بصر الحریر به کانال کمیل.
@sardaraneashgh