✍ زندگی به سبک شهید غلامرضا لنگری زاده
🔸 وی در نوجوانی پدرش را از دست داد، چون تنها پسر بزرگ خانواده بود و نسبت به مشکلات زندگی خانواده احساس مسئولیت میکرد،برای همین علیرغم اینکه در زمینه ورزش هم بسیار موفق بود در آن شرایط ورزش را رها کرده و مشغول به کار آزاد در تعویض روغنی در شهر کرمان شد.
🔸 غلامرضا در سن ۲۱ سالگی تصمیم به ازدواج گرفت و یکی از ملاکهای انتخاب همسر آیندهاش متدین، محجبه و از سادات بودن مد نظرش بود. وی در سال ۱۳۸۶ ازدواج کرد که ثمره زندگی مشترکشان یک فرزند دختر به نام مونس و یک فرزند پسر به نام محمودرضا است.
#زندگی_به_سبک_شهدا
#شهید_غلامرضا_لنگریزاده
@khaimahShuhada
ما باید مردم را به زیارت #كربلا برسانیم
عاشق حسین بودی و عشاق حسین
راه اربعین را برما گشودی و امنیت این راه را باخون پاک خود تضمین کردی که امروز سامرا خانه ی امام زمان هم مملو از جمعیت است چه زیبا گفتی #ما_ملت_امام_حسینیم
زندگی و اخرت را مدیون تو
@khaimahShuhada
#شهید_محمودرضا_بیضایی 🕊🌺
🍁محمد رضا خیلی دلسوز و مهربان بود، یکی از لحظات خوبی که با محمود تو دوران، آموزشی داشتیم زمانهایی بود که میرفتیم برای تجدید وضو.
هر کی کارش زودتر تموم میشد میومد رو سکوی بیرون دستشویی منتظر میشد تا رفقا هم برسن.
اون چند دقیقه نشستن روی اون سکو با محمودرضا و بچه ها لذتی داشت که سالهاست دنبال اون دارم میگردم. حتی نشستن چند دقیقه ای روی سکوی دستشویی هم برات لذت بخش ترین حس دنیاست...
#شهادت۲۰دیماه۹۲
@khaimahShuhada
📸 شهید حاج قاسم سلیمانی:
شرط نجات، شرط پیروزی، شرط رستگاری، شرط همه اینها و ابعاد ایمان، برادران عزیز من حسین وار جنگیدن و حسین وار جنگیدن است.
۱۳۶۵/۰۴/۰۸ - عملیات کربلای ۱
🔺مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس
@khaimahShuhada
﷽
#سیره_شهدا🦋
💚سعید خیلی به نفس خود مسلط بود،هیچگاه او را عصبانی و یا پرخاشگر ندیدم،در این مواقع سکوت می کرد.با وجود اینکه بسیار شاد و شوخ بود اما هیچگاه از حد اعتدال خارج نمی شد و هرگز کسی را با مزاح و خنده هایش نمی رنجاند.
❤️بسیار مراقب بود که گناه نکند.نظم خاصی داشت بویژه در خصوص نماز بسیار دقیق و منظم بود.به نماز که می ایستاد بسیار سنگین،باوقار و متواضع بود.
🧡اهل تعقیبات و ذکر و اهل دعا و مناجات بود.همیشه سعی داشت نمازش را به طور اول وقت و به جماعت بخواند،زمان تحصیل اش که ساکن قم بود برای نماز یا به مسجد مقدس جمکران می رفت یا حرم حضرت معصومه سلام الله علیها و یا حتی نمازخانه.
💛بارها در موضوعات مختلف به ما میگفت باید طوری زندگی کنیم که زمینه ساز ظهور امام زمان(عج) باشیم.زن و زندگی،مهمانی رفتن،حتی لباس پوشیدنمان و...اصلاً ورد زبانش بود که زمینه ساز ظهور باشیم...
✍🏻راوی:برادر شهید
#شهید_سعید_کمالی
#سالروز_ولادت
@khaimahShuhada
11.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 شکایتی که باید نزد امام حسین(ع) برد
🔻گله کنید. این گلهها را تحویل میگیرند..
#اربعین
@khaimahShuhada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥| #ببینید
💠صدای #شهید_محمودرضا_بیضایی
درحال سلام دادن به حرم مطهر
حضرت زینب "سلام الله علیها"✋
@khaimahShuhada
{🖤📖}
حاجقاسم اولین کسی بود که دست روی سر بچههایم کشید
موضوع: _شهدا_
همسر شهیدمهدینعمایی: شنبه بعد از ظهر که مهدی به شهادت رسیده بود ما یکشنبه صبح ساعت ۸ با هواپیما داشتیم برمیگشتیم ایران. حال و هوای خوبی نداشتم. تنها و غریبانه با بچه هایم داشتم برمیگشتم در حالی که خبر شهادت همسرم را کسی به من نداده بود بلکه خودم فهمیده بودم. در هواپیما غم عجیبی به دلم بود. دخترها هم مدام میپرسیدند چرا بابا با ما نمیآید؟ سعی میکردم خودم را حفظ کنم و عادی جوابشان را بدهم. لحظاتی بعد مهرانه خوابید. نشسته بودیم روی صندلی دیدم آقایی آمد پرسید: حاج خانم میروید سردار را ببینید؟ نمیدانستم حاج قاسم هم در هواپیما حضور دارد. گفتم: بله حتما با کمال میل. این بهترین چیزی بود که در آن شرایط میتوانست برایم اتفاق بیافتد. رفتم جلو، صندلی کنار سردار خالی بود. با ریحانه که در بغلم بود نشستم روی صندلی، حاجی بلافاصله بچه را از بغلم گرفت. ریحانه اولین بار بود او را میدید، اما در کمال تعجب محکم سردار را در آغوش گرفت و بوسید. حاج قاسم هم دست میکشید روی سرش و خیلی بوسیدش.
بعد از من پرسید شما کدام خانواده هستید؟ گفتم: من همسر شهید نعمایی هستم، مهدی. بعد بلافاصله یادم آمد نام او اینجا مسلم است. گفتم: همسر شهید مسلم هستم و جالب اینجاست که اولین بار خودم آنجا بدون اینکه کسی خبر داده باشد به خودم گفتم همسر شهیدم. ایشان با حالتی بغض آلود نگاهی به من کرد و گفت خدا به شما کمک کند. مسلم مرد بود. خدا به شما سلامتی بدهد من شرمنده شما هستم. گفتم سایه شما بالای سر ما باشد. چند لحظه بودیم و دوباره برگشتیم سر جایمان.
یاد وقتی افتادم که پای تلویزیون نشسته بودیم و سخنرانی سردار را گوش میکردیم. آقا مهدی از من پرسید: دیدی دست سردار مجروح است؟ اصلا تا حالا حاج قاسم را از نزدیک دیدهای؟ گفتم: نه. گفت: انشاءالله به زودی خواهی دید. چهار روز بعد هم مهدی را در معراج شهدا دیدم.
@khaimahShuhada
8.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 دوربین مخفی| واکنش عراقیها به بیرونکردن یک ایرانی از موکب...
@khaimahShuhada