9.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴_حرمت #محرم رو نگه نمیداری ، حرمت زندگیتو میشکنن..
✓چرا اینقدر جوان مرگی زیاد است؟
حجت الاسلام دانشمند
@khaimahShuhada
8.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 راز التهاب #اربعین!
-تمام التهاب پیادهروی اربعین بهخاطر ارتباطیست که با #امام_زمان پیدا میکنیم...
🔻 در این راه چه شما به یاد امام زمان باشید چه نباشید امام زمان است که دارد از شما تشکر میکند..
@khaimahShuhada
#نماز_شب
♨️نمازشب در سیره شهدا
💠شهید علی حیدری؛
🔸شهید علی حیدری اهل مراقبت و محاسبه نفس بود.او هیچ زمانی را مانند شرایطی که با خدا خلوت می کند دوست نداشت در این شرایط از خودش بیخود می شد و متوجه اطرافش نبود، او فقط و فقط در محضر دوست بود .
🔸همیشه قبل از اذان صبح بیدار بود برای اقامه نمازشب...میگفت : وقتی تو جمع هستی خدا میگوید این سرش شلوغ است ولی وقتی تنها باشی خدا می آید سراغت.
🔸 [نماز شب در تاریکی و خلوت قرار داده شده است تا جذب رحمت الهی و همنشینی با خدا مشهود باشد].
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
@khaimahShuhada
ای داغدار اصلی این روضهها بیا
صاحب عزای ماتم کربوبلا بیا
تنها امید خلق جهان یابن فاطمه
ای منتهای آرزوی اولیاء بیا
فرا رسیدن ایام ماه صفر بر شیعیان تسلیت باد
@khaimahShuhada
5.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥یاران مهدی در آخرالزمان از زبان امام حسین (ع)
استاد ازغدی
@khaimahShuhada
📌عبور از گردنه
مقایسه دو جمله امام خامنه ای در فاصله 7 ماه
امروز در دل یک #پیچ_تاریخی مهم حرکت میکنیم 1401/10/22
امروز روز خسته شدن نیست #شیب_تند را گذر کردیم و به #قله نزدیک شدیم 1402/05/26
✍ حکیم فرزانه ما با اشراف کامل بر نظام اسلامی و اتفاقات منطقه و جهان دیروز جمله ای امیدآفرین و نوید بخش فرمودند:
به فاصله چند ماه از #پیچتاریخی عبور کردیم #شیبتند رو پشت سر گذاشتیم و حالا نزدیک #قله هستیم.
ان شاءالله
#الیسالصبحبقریب؟!
@khaimahShuhada
31.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️مهمان حضرت عباس (ع)
🔸درخواست فاطمه، دختر شهید صدرزاده از رهبر انقلاب
🔸لحظاتی از حضور خانواده شهیدصدرزاده در مراسم شب تاسوعا
@khaimahShuhada
28.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☑️شیر مادر حلالت آقا مهدی رسولی
🔸ان شاءالله با شهادت بروی حیف هست تو با مرگ طبیعی بروی
@khaimahShuhada
یکی از روضه خوان های میگه،شب پنجم صفر پیرهن سیاه تنم کردم برم هیئت،یه دختر پنج، شش ساله مریض حال داشتم،گفت: بابا کجا میری؟گفتم:دارم میرم هیئت،گفت: مگه الان چه خبره؟ گفتم:شهادت حضرت رقیه است، گفت: بابا رقیه کیه؟ گفتم:دختر امام حسینه، گفت:بابا چند سالشه؟گفتم: هم سن خودته،گفت: بابا منم با خودت میبری؟،گفتم: نه عزیزم تو مریضی،استراحت کن،حالت بهتر بشه، گفت: بابا حالا که من رو نمیبری با خودت،بهش میگی بیاد کنارم؟ با خودم گفتم: حالا من چی توضیح بدم به این بچه، گفتم: نه،نمیتونه بیاد،گفت: چرا بابا؟ گفتم: اونم مریضه،چرا بابا؟ چی شده؟ گفتم: بابا پاهاش درد میکنه. گفت بابا:چرا پاهاش درد میکنه؟ گفتم:رو خارهای بیابون دویده، گفت:بابا چرا رو خارهای بیابون دویده؟ مگه کفش پاش نبوده؟ گفتم نه کفش نداشته،کفشاشو غارت کردن، کفشاشو دزدیده بودند. گفتم : دخترم میذاری من برم،بیچاره ام کردی تو؟گفت:آره برو. من خداحافظی کردم، دم در دوباره گفت:بابا،یه سئوال دیگه، سئوالش من رو بیچاره کرد، نشستم دم در شروع کردم به گریه کردن،گفت:بابا کفشاشو غارت کردن، چرا باباش بغلش نمیکرد، بابا من اون روز کفشم گم شده بود تو بغلم کردی بابا، چرا باباش بغلش نکرد.
تا به من رسید بابا،بابا،بابا
موهام و کشید بابا،بابا،بابا
دست من و بست بابا،بابا،بابا
پهلوم و شکست بابا،بابا،بابا
@khaimahShuhada