💎💎💎
💎💎
💎
#خاطرات_جبهه
ترکش ریزی، آمبولانس تیزی...😂
وقتی عملیات نمیشد و جابجایی صورت نمیگرفت نیروها از بیکاری حوصلهشان کم میشد، نه تیر و ترکشی نه شهید و مجروحی و نه سرو صدایی💥 منطقه یکنواخت و آرام بود آن موقع بود که صدای همه درمیآمد و بعضیها برای روحیه دادن به رزمنده ها، دست به سوی آسمان بلند کرده 🤲و میگفتند: «اللهم ارزقنا ترکش ریزی، آمبولانس تیزی، بیمارستان تمیزی، و غذاها و کمپوتهای لذیذی...»🤣
... و همینطور قافیه سر هم می کرد و بقیه آمین میگفتند😂
🌼✨ شیـــــــــخِ شـــــــــوخ ✨🌼
🌼✨ @sheykhe_shukh ✨🌼
🤲اگه لذت بردید یه صلوات بفرستید🤲
💎
💎💎
💎💎💎
#خاطرات_جبهه #زرنگی
😁 ماجد کیه⁉️جاسم کیه⁉️
یک قناسه چی ایرانی که به زبان عربی مسلط بود اشک عراقی ها را درآورده بود🤔با سلاح دوربین دار مخصوصش چند ده متری خط عراقی ها کمین کرده بود و شده بود عذاب عراقی ها. چه می کرد❓
بار اول بلند شد و فریاد زد:« ماجد کیه؟» یکی از عراقی ها که اسمش ماجد بود سرش را از پس خاکریز آورد بالا و گفت: « منم!»🙋♂
ترق!💥
ماجد کله پا شد و قل خورد آمد پای خاکریز و قبض جناب عزراییل را امضا کرد!😁 دفعه بعد قناسه چی فریاد زد:« یاسر کجایی؟» و یاسر هم به دست بوسی مالک دوزخ شتافت!😆
چند بار این کار را کرد تا این که به رگ غیرت یکی از عراقی ها به نام جاسم برخورد. فکری کرد و بعد با خوشحالی بشکن زد و سلاح دوربین داری پیدا کرد و پرید رو خاکریز و فریاد زد:« حسین اسم کیه؟» و نشانه رفت. اما چند لحظه ای صبر کرد و خبری نشد🤷♂ با دلخوری از خاکریز سرخورد پایین😣 یک هو صدایی از سوی قناسه چی ایرانی بلند شد:« کی با حسین کار داشت؟» جاسم با خوشحالی، هول و ولا کنان رفت بالای خاکریز و گفت:« من!»🙋♂🤣
ترق!
جاسم با یک خال هندی بین دو ابرو خودش را در آن دنیا دید!😂
🌼✨ شیـــــــــخِ شـــــــــوخ ✨🌼
🌼✨ @sheykhe_shukh ✨🌼
💎💎💎
💎💎
💎
#خاطرات_جبهه
#روحیهی_ایمان
💥درس خمپاره!💥
کلاس آموزش رزمی داشتیم. درس خمپاره و انواع آن. مربی یکی از آنها را بالا گرفته بود و توضیح می داد:
اینکه می بینید، اینقدر شازده است و مؤدب و سر به زیر، جناب خمپاره 120 است. خیلی آقاست. وقتی می آید پیشاپیش خبر می کند، پیک می فرستد، سوت می زند که برادر سرت را ببر داخل سنگر من آمدم، خورد و مرد پای من نیست، نگویید نگفتید!😁
سپس آن را گذاشت زمین و خمپاره دیگری را برداشت و گفت: این هم که فکر می کنم معرف حضور آقایان هست. نیازی به توضیح ندارد، کسی که او را نمی شناسد خواجه شیراز است. همه جا جلوتر از شما و پشت سر شما در خدمتگزاری حاضر است. شرفیاب که می شوند محضرتان به عرض ملوکانه می رسانند منتها دیگر فرصت نمی دهند که شما به زحمت بیفتید و این طرف و آن طرف دنبال سوراخ موش بگردید! با اسکورتشان همزمان می رسند.😂
نوبت به خمپاره 60 رسید، خمپاره ای نقلی و تو دل برو، خجالتی، با حجب حیاء، آرام و بی سر و صدا. دلت می خواست آن را درسته قورت بدهی. اینقدر شیرین و ملیح بود: بله، این هم حضرت والا «شیخ اجل»، «اگر منو گرفتی»، «سر بزنگاه»، «خمپاره جیبی» خودمان 60 عزیز است. عادت عجیبی دارد، اهل هیچ تشریفاتی نیست. اصلاً نمی فهمی کی می آید کی می رود. یک وقت دست می کنی در جیبت تخمه آفتابگردان🌻برداری می بینی، اِ آنجاست! مرد عمل است. بر عکس سایرین اهل شعار نیست. کاری را که نکرده نمی گوید که کرده ام. می گوید ما وظیفه مان را انجام می دهیم، بعداً خود به خود خبرش منتشر می شود. هیاهو نمی کند که من می خواهم بیایم. یا در راه هستم و تا چند لحظه دیگر می رسم. می گوید کار است دیگر آمد و نشد بیایم، چرا حرف پیش بزنیم برای همین شما هیچ وقت نمی توانید از وجود و حضور او با خبر بشوید. اول می گوید بمب! بعد معلوم می شود خمپاره 60 بوده است
🌼✨ شیـــــــــخِ شـــــــــوخ ✨🌼
🌼✨ @sheykhe_shukh✨🌼
🤲اگهلذت بردید یه صلواتبفرستید🤲
💎
💎💎
💎💎💎
#رهبری #خاطرات_جبهه
خاطرهیجالبرانندگیمقاممعظمرهبری
محافظ آقا(مقام معظم رهبری) تعریف میکرد؛ رفته بودیم مناطق جنگی برای بازدید…
توی مسیر خلوت آقا گفتن اگه امکان داره بگذارید کمی هم من رانندگی کنم.
من هم از ماشین پیاده شدم و حضرت آقا پشت ماشین نشستند و شروع به رانندگی کردند.
میگفت بعد چند کیلومتر رسیدیم به یک دژبانی که یک سرباز آنجا بود و تا آقا رو دید هل شد. 😃
☎️زنگ زد مرکزشون گفت:
قربان یه شخصیت اومده اینجا…
از مرکز گفتن که کدوم شخصیت؟ !!
گفت نمیدونم کیه اما خیلی آدم مهمی هست خیلیییی
گفتن:چه شخصیت مهمی هست که نمیدونی کیه؟؟؟
سرباز گفت:نمیدونم؛ولی گویا که آدم خیلی مهمیه که حضرت آقا رانندشه!! 😂
این لطیفه رو حضرت آقا توجمعی بیان کردند و گفتند که ببینید میشه لطیفه ای رو گفت بدون اینکه به قومی توهین شود
🌼✨ شیـــــــــخِ شـــــــــوخ ✨🌼
🌼✨ @sheykhe_shukh ✨🌼
🤲اگه لذت بردید یه صلوات بفرستید🤲
💎
💎💎
💎💎💎
💎💎💎
💎💎
💎
#شهدا 🕊
#زرنگی
بمناسبتسالگردشهادت شهیدشهریاری
دکتر برایمان تعریف کرده بود که کلاس اول یا دوم دبستان که بوده، موقع املا نوشتن یکی از همکلاسی ها از روی دست دکتر تقلب می کرده🤨 دکتر می گفت لجم در می آمد که چرا کسی که درسش خوب نیست نمره اش اندازه من شود؟ گفت عمدا بعضی کلمات را غلط نوشتم تا او هم غلط بنویسد😁 خودم هم که قبل از اینکه دفترم را به معلم بدهم، سریع غلط ها را پاک كردم😂
🌼✨ شیـــــــــخِ شـــــــــوخ ✨🌼
🌼✨ @sheykhe_shukh ✨🌼
🤲اگه لذت بردید یه صلوات بفرستید🤲
💎
💎💎
💎💎💎
#نماز #شیوههای_دعوت_به_نماز
به حداقل ها بسنده کنید!👌
✍استاد قرائتی: والدین باید بدانند که عقب انداختن آموزش نماز تا سن بلوغ، کار آنان را سخت می کند. برای نمونه اگر به کودکی اجازه سیگار کشیدن را تا پانزده سالگی بدهیم، سپس یکباره از او بخواهیم از سیگار دست بردارد، مشکل خواهد بود؛ همان گونه که اگر به طفلی دو سال یکسره شیر بدهیم و بعد یکباره به او کباب بدهیم، به معده او فشار وارد میشود. بنابراین، باید والدین از سال ها پیش از بلوغ، فرزندان خود را با نماز آشنا کنند.
والدین باید بدانند که در آموزش نماز به کودکان، مستحبات را وارد نکنند؛ یعنی اول به آموزش واجبات، آن هم به حداقل ها بسنده کنند.
🌼✨ شیـــــــــخِ شـــــــــوخ ✨🌼
🌼✨ @sheykhe_shukh ✨🌼
🤲اگه لذت بردید یه صلوات بفرستید🤲
💎
💎💎
💎💎💎
#خاطرات_جبهه 😊
کتک خوردن فرمانده!😁
اولین عملیاتی بود که شرکت می کردم. بس که گفته بودند ممکن است موقع حرکت به سوی مواضع دشمن، در دل شب عراقی ها بپرند تو ستون و سرتان را با سیم مخصوص از جا بکنند، دچار وهم و ترس شده بودم😱ساکت و بی صدا در یک ستون طولانی که مثل مار در دشتی صاف می خزید، جلو می رفتیم. جایی نشستیم. یک موقع دیدم که یک نفر کنار دستم نشسته و نفس نفس میزند. کم مانده بود از ترس سکته کنم😨فهمیدم که همان عراقی سر پران است. تا دست طرف، رفت بالا، معطل نکردم. با قنداق سلاحم محکم کوبیدم تو پهلویش و فرار را بر قرار ترجیح دادم🏃♂🏃♂ لحظاتی بعد عملیات شروع شد. روز بعد در خط بودیم که فرمانده گروهانمان گفت:« دیشب اتفاق عجیبی افتاده، معلوم نیست که کدام شیر پاک خورده ای به پهلوی فرمانده کوبیده که همان اول بسم الله دنده هایش خرد و روانه ی عقب شده.»🤔😂😂 از ترس صدایش را در نیاوردم که آن« شیر پاک خورده» من بوده ام!🤦♂
🌼✨ شیـــــــــخِ شـــــــــوخ ✨🌼
🌼✨ @sheykhe_shukh ✨🌼
🤲اگه لذت بردید یه صلوات بفرستید🤲
💎
💎💎
💎💎💎
#گناه #فکر_گناه
فکر گناه و لگد شتر‼️🐫
🍃مرحوم شیخ رجبعلی خیاط می گوید: روزی برای انجام کاری روانه ی بازار شدم. اندیشه ی ارتکاب گناهی در مغزم گذشت ، ولی بلافاصله منصرف شدم و استغفار کردم ، در ادامه راه ، شتر هایی که از بیرون شهر هیزم می آوردند ، قطار وار از کنارم گذشتند ، ناگاه یکی از شتران لگدی به سوی من انداخت که اگر خود را کنار نکشیده بودم آسیب می دیدم.
🍃به مسجد رفتم و این پرسش در ذهنم من بود که این رویداد امروز از چه امری سرچشمه گرفته است ؟ در عالم معنا به من گفتند: این نتیجه آن فکرگناهی است که کرده ای! گفتم : من که آن گناه را انجام ندادم. پاسخ آمد : لگد آن شتر هم که به تو نخورد❗️(📚کیمیای محبت)
🌼✨ شیـــــــــخِ شـــــــــوخ ✨🌼
🌼✨ @sheykhe_shukh ✨🌼
🤲اگه لذت بردید یه صلوات بفرستید🤲
💎
💎💎
💎💎💎
💎💎💎
💎💎
💎
#آرزو
❇️خاطرات جالب استاد قرائتی❇️
🚿انار و دوش آبسرد در مِنـا😳😂
در یکی از سالهای گرم🔥 و کم آبی در منا، خیمه ⛺ را گُم کردم . مقداری گشتم و پیدا نکردم ، خیلی اذیّت شدم . یکی از دوستان به من رسید وگفت : چکار می کنی؟ داستان را گفتم ، گفت : خوب الا ن چه می خواهی؟ (من از روی مزاح و اینکه چیزی بگویم که فعلاً در دسترس نباشد ، بلکه باید خواب آن را دید) گفتم : یک دوش آب سرد و یک انار یزد!😁دست مرا گرفت و به خیمه خودشان برد که در آن خیمه دوش آب بود ، پس از دوش آب سرد و وقتی در خیمه نشستم ، آن سیّد ، اناری را جلوی من گذاشت و گفت : به جدّم این انار یزد است ! !😆👌👌👌
🌼✨ شیـــــــــخِ شـــــــــوخ ✨🌼
🌼✨ @sheykhe_shukh ✨🌼
🤲اگه لذت بردید یه صلوات بفرستید🤲
💎
💎💎
💎💎💎
#رهبری #ساده_زیستی #ازدواج💍
سادگی ازدواج💞فرزندرهبرانقلاب
چند روز پس از خواستگاری خانواده بزرگوار حضرت آیت الله خامنه ای از دختر بنده، خدمت مقام معظم رهبری رسیدم . ایشان فرمودند: آقای دکتر! اگر خدا بخواهد با هم خویشاوند می شویم . عرض کردم: چطور؟ فرمودند: آقا مجتبی و دختر خانم شما ظاهرا یکدیگر را پسندیده اند و در گفتگو به نتیجه رسیده اند . حالا نظر شما چیست؟
عرض کردم: آقا اختیار ما هم دست شماست!
آقا فرمودند: شما و همسرتان استاد دانشگاه هستید و زندگی شما با زندگی ما متفاوت است . تمام زندگی ما غیر از کتابهایم، یک وانت لوازم کهنه است . خانه ما هم دو اطاق اندرونی دارد و یک اطاق بیرونی که مسئولان می آیند و با من دیدار می کنند . من پولی برای خرید خانه ندارم . خانه ای اجاره کرده ایم که قرار است در یک طبقه آن آقا مصطفی و در طبقه دیگر آقا مجتبی زندگی کنند . ما زندگی معمولی داریم و شما زندگی خوبی دارید، مثل ما زندگی نکرده اید . آیا دختر شما حاضر است با این وجود زندگی کند؟!
زیبایی و دقت سخن رهبر معظم انقلاب برای من بسیار جالب بود . موضوع را به دخترم گفتم و او با روی باز استقبال کرد. (به نقل از دکتر حداد عادل)
🌼✨ شیـــــــــخِ شـــــــــوخ ✨🌼
🌼✨ @sheykhe_shukh ✨🌼
🤲اگه لذت بردید یه صلوات بفرستید🤲
💎
💎💎
💎💎💎
#خاطرات_جبهه
آخ كربلاي پنج🤣🤣آخ فتح المبین🤣
اینجوریعملیاتها رو مرورمیکردیم😂
پسر فوقالعاده بامزه و دوست داشتني بود. بهش ميگفتند «آدم آهني» يك جاي سالم در بدن نداشت. يك آبكش به تمام معنا بود. آنقدر طي اين چند سال جنگ تير و تركش خورده بود كه كلكسيون تير و تركش شده بود. دست به هر كجاي بدنش ميگذاشتي جاي زخم و جراحت كهنه و تازه بود.
اگر كسي نميدانست و جاي زخمش را محكم فشار ميداد و دردش ميآمد، نميگفت مثلاً (آخ آخ آخ آخ آخ) يا ( درد آمد فشار نده) بلكه با يك ملاحت خاصي عملياتي را به زبان ميآورد كه آن زخم و جراحت را آنجا داشت.
مثلاً كتف راستش را اگر كسي محكم ميگرفت ميگفت: « آخ بيتالمقدس» و اگر كمي پايينتر را دست ميزد، ميگفت: «آخ والفجر مقدماتي» و همينطور «آخ فتحالمبين»،😆«آخ كربلاي پنج و...» تا آخر بچهها هم عمداً اذيتش ميكردند و صدايش را به اصطلاح در ميآوردند تا شايد تقويم عملياتها را مرور كرده باشند.😂😂😂
🌼✨ شیـــــــــخِ شـــــــــوخ ✨🌼
🌼✨ @sheykhe_shukh ✨🌼
🤲اگه لذت بردید یه صلوات بفرستید🤲
💎
💎💎
💎💎💎
💎💎💎
💎💎
💎
#نماز
✅مهندسی عجیب نماز!
✍استاد قرائتی: نمازِ رشد دهنده، یعنی نمازی که کارخانه آدم سازی است. فضای نماز، فضای تربیتی است. مانند دریا🌊که حیوانات درون آن بدون معلم و مربی، همه شنا بلدند🏊♂اگر انسان واقعا اهل نماز شد، خودبه خود همه عیب ها و نواقصش برطرف می شود. به راستی که در نماز، مهندسی عجیبی شده است، از مسح سر و پا می فهمیم که باید سر تا پا نمازی شویم...👌توجه به این نکات، از انسان رها، یک انسان مخلص، متعهد، کامل و استاندارد می سازد.
🌼✨ شیـــــــــخِ شـــــــــوخ ✨🌼
🌼✨ @sheykhe_shukh ✨🌼
🤲اگه لذت بردید یه صلوات بفرستید🤲
💎
💎💎
💎💎💎