⇜[ #به_وقت_رمان😍📚 ]⇝
﷽
#سه_دقیقه_در_قیامت
#قسمتــ_بیستودوم
#سفر_ڪربلا
حسابی به مشڪل خورده بودمـ. اعمال خوبمـ به خاطر شوخیهای بیحد و صحبتهای پشتـ سر مردمـ و غیبــ و.... نابود مےشد و اعمال زشتـ مـن باقے مےماند.😢😔
البته وقتے یڪ ڪار خالصانه انجام داده بودمـ همان عمل باعثــ پاڪ شدن ڪارهای زشتــ میشد. چرا ڪه در قرآن آمده بود:
✨إِنَّ اڶحَسَناتــِ یُذهَبنَ السّیئاتِ✨
زیارتهای اهلبیت (علیهم السلام) بسیار در نامه اعمال من تأثیر مثبت داشت. البته زیارتهای با معرفتے ڪه با گناه آلوده نشده بود.🍃
اماا خیلے سختــ بود . هر روزِ ما دقیق بررسی و حسابرسی مےشد. کوچڪترین اعمال مورد بررسی قرار مےگرفت. همین طور ڪه اعمال روزانه ام بررسی مےشد، به یڪی از روزهای دوران جوانے رسیدیمـ. اواسط دهه هشتاد.
یڪباره جوان پشت میز گفت: به دستور آقا اباعبدلله (علیه السلام) پنج سال از اعمال شما را بخشیدیمـ. این پنج سال بدون حسابـ طی مےشود. 🖐 سال🤗
با تعجب گفتمـ : یعنی چی؟؟
گفت: یعنے پنج سال گناهان شما بخشیده شده و اعمال خوب تان باقی مےماند.
نمیدانید چه قدر خوشحال شدم 😍🤩
اگر در آن شرایط بودید لذتے ڪه من از شنیدن این خبر پیدا ڪردم را حس مےڪردید. پنج سال بدون حساب و ڪتاب؟؟!!!😁😂😍
گفتمـ : این دستور آقا به چه علت بود؟؟🤔
همان لحظه به من ماجرا را نشان دادند.
در دهه هشتاد و بعد از نابودی صدام بنده چندین بار توفیق یافتمـ ڪه به سفر ڪربلا بروم. در یڪی از این سفرها یڪ پیرمرد ڪر و لال در ڪاروان ما بود.
مدیر ڪاروان به من گفت: مےتوانے این پیرمرد را مراقبتــ ڪنے و همراه او باشی؟؟🧐
#ادامه_دارد
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
😌👌.•░از ڪسےڪه ڪتاب نمےخونه بترس
از اونےڪه فڪر میڪنه
خیلے ڪتاب خونده بیشتـــــر ヅ
.↯🌱↯. Eitaa.com/Rasad_Nama