❣ #اتفاق_آشنایی_با_نعم_الرفیق ❣
حدود هفت سال پیش بود دوم دبیرستان میرفتم یه روز تو خونمون یه سی دی دیدم که روش عکس حاجی بود
و نوشته بود simply_smiled
(به سادگی خندید).
اصلا نمیدونم
از کجا اومده بود اون سی دی.
همه ی عکسا و فیلما و صوت های حاجی توش بود
به خودم اومدم دیدم هرشب تا صبح هندزفری میزارم تو گوشم و اون صوت ها رو گوش میدم .
تو لبخندش گیر کرده بودم
دیگه چشماش باهام حرف میزد
به صورت خیلی یهویی روز عقدم و روز شهادتش یکی شد .
بهترین هدیه عمرم بود بهترین
.
.
#مخاطب_فرست!
#اتفاق_آشنایی_با_نعم_الرفیق!
.
.
@haj_hosseinkharazi
❣ #اتفاق_آشنایی_با_نعم_الرفیق ❣
سلام
راستش درست نمیدونم چی شد ، احتمالا لبخند و چهرشون منو جذب کرده بود
البته لبخندو چهره وسیله ست خود شهید انگار ما رو انتخاب میکنه
خلاصه تا به خودم اومدم دیدم تو اینترنت دنبال وصیت نامه و خاطراتشونم
پسرشون هم اسم منه...
وقتی وصیت نامه رو می خوندم انگار داشت برای من حرف میزد
احساس کردم پدرمه...
به همین دلیل برای من رفیق شهید نیستند حکم پدری دارند
الان خیلی به کمکش احتیاج دارم
التماس دعا
یا حق
.
.
#مخاطب_فرست!
#اتفاق_آشنایی_با_نعم_الرفیق!
.
.
@haj_hosseinkharazi
❣ #اتفاق_آشنایی_با_نعم_الرفیق ❣
منم ... همش یه ماهه ایشون رو میشناسم ... قبل از عید از طرف دانشگاه میبردن اردو راهیان نور . کل اکیپ و رفیقام همه اجازه گرفتن برای رفتن ، ولی والدین من اجازه نمیدادن ، خیلی غصه م گرفت ، اتفاقی دو روز مونده بود به ارسال لیست ها یه استوری دیدم که عکس ایشون بود " توی پیجم هم هست " ، یهو به ذهنم رسید از ایشون بخوام ... یادمه بابام گفت من دم عیدی برای خودم دردسر درست نمیکنم چون همیشه حوادث جاده ای پیش میاد توی اردوها... بعد از خواهش از شهید ، یه شب مونده بود به ارسال اسامی ،، به بابام گفتم من میرماااا ، گفت برو !!( قیافه م دیدنی بود ، من فقط دلم میخواس با دوستام برم ، به حال و هوای اونجا فکر نمیکردم)
جالب اینجاس، قبل از اون ۵ بار خواهش کردم و نذاشتن
مهلت تموم شده بود و فقط میشد جایگزین کرد
من یکی از دونفر آخر بودم که اسمم رو نوشتن
تا غروبی که شلمچه رفتیم مقاومت کردم به کسی نگفتم چی شده ( چون دوستام هم میدونن والدینم حساسن ) شلمچه بعد از نماز مغرب و عشا به رفیق صمیمیم گفتم ؛ میگفتن تو دعوت شهید خرازی بودی...!!!
بعد از سفر بود که
فهمیدم ایشون شلمچه شهید شدن
روحشون شاد
بعد از زیارت امام رضا
این بهترین سفر عمرم بود!
دلم جا موند اونجاا
😔♥️
.
.
#مخاطب_فرست!
#اتفاق_آشنایی_با_نعم_الرفیق!
.
.
@haj_hosseinkharazi
❣ #اتفاق_آشنایی_با_نعم_الرفیق ❣
سلام علیکم؛دوسال پیش بود که راهی اردویی شدم اردوی راهیان نور یکی که با بنده همسفر بودن درمورد حاج حسین برای من خاطراتی تعریف می کردند،و می گفتند که حاج حسین دوست شهید من هستن و بخاطر سادگی و تواضع حاج حسین است که اخلاقشان به دلم نشسته و الگو زندگی هستند این قضیه ختم شد به دوروز بعدش که شب جمعه بود راهی شلمچه شدیم اونجا فرمانده بسیج ما برای ما از جایی که حاج حسین شهید شدن می گفتن و بنده عجیب آن مکان و شلمچه به دلم نشست،فردا صبح قبل از خارج شدن از مقر در یک جعبه ای کاغذ های لوله کرده بسیاری بود و گفته بودند که نیت کنید و بردارید من هم نیتی کردم و یکی از کاغذ هارو برداشتم و جمله ای درآن برگه نوشته شده بود همراه با اسم زیبای حاج حسین خرازی و عکسی که آرامش میداد به دلم باعث آشنایی و دوستی ما شد:
"همواره سعی مان این باشد که خاطره شهدا را در ذهنمان زنده نگه داریم و شهدا را به عنوان یک الگو در نظر داشته باشیم که شهدا راهشان راه انبیاست و پاسداران واقعی هستند که در این راه شهید شدند."
التماس دعا
.
.
#مخاطب_فرست!
#اتفاق_آشنایی_با_نعم_الرفیق!
.
.
@haj_hosseinkharazi
#مخاطب_فرست!
#اتفاق_آشنایی_با_نعم_الرفیق!
.
.
نزدیکای اردو جهادی بود
ذهنم درگیر بود
تصویری از اون روستا
و مردمش تو ذهنم نبود
آشفته بودم.
نمیدونستم برخورد آدمای روستا
باهام چجوریه
.
میتونم ارتباط برقرار کنم یا نه
دو،سه شب قبل رفتن خواب دیدم
با قطاری که بلیطشو گرفته بودم
در عالم واقعیت و
دقیقا همون ساعت عازمم
.
یه جایی بود مثل سنگر
یکی،دوتا از بچه های روستاام بودن.
از پَسشون بر نمیومدم
شروع کردم به شکایت کردن
در باز شد
تک تک شهدا رو دیدم
که وارد میشدن و بهم سلام میکردن.
یکیشون حاج حسین خرازی بود
دست راستشو بالا برد ،
لبخند زد و بهم سلام کرد
.
.
.
@haj_hosseinkharazi
" #نماز من کجا نماز تو کجا "
.
نمازهایمـ اگر "نماز" بود که موقع سفر، ذوق نمی کردم از شکسته شدنش!
.
#نمازهايمـ اگر #نماز بود که رکعت آخرش این قدر کیف نداشت!
.
اگر #نمازمـ نماز بود، تبدیل نمی شد به یک فرصت طلایی برای خلق ایده های بکر!! تبدیل نمی شد به مناسب ترین زمان تحلیل رفتار فلان همکار! تبدیل نمی شد به ماشین حساب!!
نه...
نمازهایم"نماز" نیست.
.
اگر #نماز بود، یک "کارواش قوی" می شد و با فشار می شست از دلم همه ی سیاهی ها را، لکه ها را.
اگر نماز بود، می شد "کیمیا" و مس وجودم را تبدیل می کرد به طلا...
اگر #نمازمـ نماز بود،
می شد پل، می شد پناهگاه، می شد دارو، می شد مرهم، می شد درمان...
.
خدایا:
در این شبهای رحمت و مغفرت
بر من منت بگذار و کاری کن نمازهایمـ، "نماز" شود...
.
.
.
@haj_hosseinkharazi
صدای تیر اندازی میاد
از پشت صخره سرک میکشمـ
.
#حسین و بچه هایش درگیر شدن
بهمـ میگه چقد بد اخلاق شدی؟
دیدی که زدیمـ بیچارشون کردیمـ
.
داد میزنمـ ؛
واسه چی درگیر شدی #حسین؟
اونمـ با ده نفر؟ قرارمون چی بود؟
.
#میخنده و
میگه؛ مگه نمی دونی؟
كَمـ مِن فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَت فِئَةً كَثيرَةً بِإِذنِ اللَّهِ
.
عده ای کمـ بر عده ای زیاد
غلبه میکنن به اذن خداوند
.
.
#شجاع_باشیمـ
با نشاط باشیمـ و
شبیه #شهدا رفتار کنیمـ
.
.
شادی روح رفیق و همراه شهیدمون
صلوات + وعجل فرجهمـ
.
.
@haj_hosseinkharazi