eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
8.6هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
7.2هزار ویدیو
122 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
2 خیلی به پدرم وابسته بودم‌. پدر هم همینطور. خیلی دوستم داشت. تو اتاق بودم که خاله اومد داخل و کنارم نشست. _ثریا خاله خوب گوش کن ببین چی می‌گم. با بغض گفتم_ خاله من بابامو می‌خوام! بابام کجاست؟ با کلافگی گفت_ باباتو ول کن تو دیگه نمی‌ری اونجا! صدام‌بغض آلود بود_ چرا؟ من می‌خوام برم پیش پدرم عصبی گفت_ بس کن! گوش بده ببین چی می‌گم! الان حسین می‌اد تو اتاق. باید هر چی می‌گه گوش کنی! گیج و منگ لب زدم_ داداش حسین؟ عصبی لب زد_ دیگه نگو داداش حسین! با بغض نگاهش می کرد که گفت_ اون دیگه شوهرته! معنی حرفشو نمی‌فهمیدم من یه بچه بودم چه می دونستم شوهر چیه! ادامه دارد . کپی حرام.
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ نام : غلامرضا نام خانوادگی : سمیعی نام پدر : خیرالله تاریخ تولد : 1345/06/01 محل تولد : تاریخ شهادت : 1364/07/30 محل شهادت : منطقه پیرانشهر شهدا را یاد کنید با یک صلوات🌺 🍃🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷🍃 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🏅مدال‌هاے افتخار این پدر بر سینہ‌اش، خودنمائے مےکنند بہ هرچہ هدیہ... "حسنعلے ضرغامپور" پدر پنج شـ‌هید 🔥 تل آویو Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ای شهیــد ... با همین هوشیـاری ؛ دیـده‌بـان قلـب‌مان بـاش که از هجوم شیاطین روزگار در امــان بمانــد ... 🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ⬆️⬆️ از طرف بنیاد شهید دفترچه بیمه درمانی داده بودند. تاریخ دفترچه ام تمام شده بود که بردم عوضش کنم. دفترچه دست نخورده بود. مسئول تعویض با تعجب نگاه کرد و گفت : در این جا که هیچ چیز ننوشته ای ؟ گفتم :سواد ندارم.. گفت: تو سواد نداری دکتر چطور؟ گفتم :دکتر من در قبرستان است خط هم نمی نویسد... بنده خدا فکر کرد از مردن حرف میزنم. فکر کرد دوست دارم بمیرم. گفت :خدا نکند پدر جان ان شاءلله صد سال عمر کنی این چه حرفایی است که میزنی؟ گفتم:من که از مردن حرف نمیزنم گفتم دکترم در قبرستان است... وقتی مریض می شوم میروم آنجا و پسرم علی شفایم میدهد. به روایت پدر 🌷شهید حاج علی محمدی پور🌷 🔥 تل آویو Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ✨✨ نمازهایت راعاشقانه بخوان حتے اگرخسته اے یاحوصله نداری تڪرارهیچ چیزجزنماز در این دنیا قشنگ نیست 🌷 🌸 🕌🌺🌱 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ شهید علي اشرف كوهرو فرزند مردان تاریخ شهادت : 1359/07/02 محل شهادت : - دین : اسلام درجه : سرباز استان سکونت : کرمانشاه شهر سکونت : ازگله نوع استخدام : وظیفه استان حادثه : كرمانشاه 🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ # 🦋🦋🦋
‍ 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 🍃 که می‌خوانی، وقتی به آیه ی «وَقالَ رَبُکُمْ ٱُدعونی اَسْتَجِبْ لَهُمْ» میرسی، سراسر وجودت و آرامش می‌شود. خیال می‌کنم اصلا از همینجاست که ما با آن بالایی رقم می‌خورد. صدا زدن های ما و جانم گفتن های خدا؛ تنها باید چشم ها را بست و با دل توکل کرد. 🍃حمیدرضا هم از آن بنده هایی بود که بی ترس و نگرانی فرمان اش را به دست بهترین راننده سپرده بود؛ از جاده ی هوی و هوس به خاکی زد و در مسیر مستقیم افتاد. خدا را خواند و آنقدر بر دعا و جهادش پافشاری کرد تا استجابت خدا مستقیم آمد و راه حمیدرضا را در پیش گرفت. 🍃هر چه پیش میروی و زندگی شهدای برایت آشنا تر می‌شود، پی میبری که همه شان غلام عباس بودند؛ اصلا خود عباس بن علی رضایت نامه هایشان را امضا کرده و آن ها را به حریم خواهرش راه داده است. 🍃آخر عباس هم بود و هم ، مگر می‌شود در مکتب ابالفضل باشی و غیرت در وجودت ریشه نداند؟! مگر می‌شود معلمِ لحظه به لحظه ی کشیدنت ابالفضل باشد و تو منشِ جانبازی را نیاموزی؟! 🍃حمیدرضا شاگرد برتر این نیز به مولایش اقتدا کرد و سر بلند، رجز خواند «کُلُنا عَباسَکَ یا زینَبْ» و آنقدر عباس وار جنگید تا نهایت روز این ترکش ها بودند که به سمت حمیدرضا می‌دویدند. 🍃آری! حمیدرضا به خود و خدای خودش قول شهادت داده بود، قول روسفید شدن. اینجا هم مرید ابالفضل بودن خودش را نشان داد، به عهدش وفا کرد و صدای لبیک گفتن هایش، تسکینی شد برای دل مهدیِ . خدایا! ما اینجا تورا می‌خوانیم. باشد که ما هم در این مکتب روسفید شده و شامل استجابت تو باشیم. 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢٩ شهریور ١٣۵٩ 📅تاریخ شهادت : ٢ آبان ١٣٩۴ 🕊محل شهادت : سوریه 🥀مزار شهید : گلستان شهدای اصفهان
🌷 💠خوابی که رویای صادقه بود 🔰تازه بادنیای آشناشده بودم. اوایل اصلا باور نمیکردم که بخوادازهمه نعمتهای دنیوی دست بکشه📛 و در دیار غریب بادشمنان بجنگه👊 🔰تا اینکه، یکی از های ماه بعداز عاشورای سال۹۴خواب عجیبی دیدم🗯 توعالم رویا دیدم در یه مصلای بزرگ با دیوار های سفیدرنگ ساخته اند. معماری این مصلی خیلی زیبا بود😍 🔰همه رزمندگان باحالتی کاملا محزون😔 ومتضرعانه اقتدا به سردار حاج قاسم کرده بودن حاج آقا باحالتی کاملا معنوی👌 ودرحال قنوتش اشک ریزان😭 دعای «ربنا امنا سمعنا منادی ینادی» رومیخوندن 🔰وهمه هم صدایی میکردن یک دفعه تابوتی⚰ آوردن که پیکر یه شهید🌷بود حاج اقا وسایر رزمندگان احترام ویژه ای به این کردن. متعجبانه 😟پرسیدم این شهیدکیه⁉️ 🔰آقاسردارگفتن ، که بیدار شدم. فکرم تاوقت مشغول بود. بعدازادای نماز جمعه📿 و عصر در مصلی٬مکبر گفتن امروز شهیدی داریم ازدیار عشقـ❤️ که ظهر عاشور است. 🔰منم که شرکت درتشییع شهدا رو رفتم. وقتی بنراین شهید🌷رودیدم کاملامنقلب شدم😭مخصوصا وقتی تابوتشو دیدم و اسم شهید رو خوندم خوابم تعبیرشد وتامسیر خونه 🏘فقط گریه کردم😭 🔰اولین این شهید در 🌷 با مادروخواهرش آشنا شدم درمراسم اومدبه خوابم وبه مراسمش دعوتم کرد😍مسجدی که نمیشناختم توکدوم مسیره تو عالم معنا راهشو نشونم داد الانم با مادر وخواهرش ارتباط💞 دارم. 🔰حسن ختام این ام ازت ازته دل❤️ممنونم که دستموگرفتی؛ شفاعتم کن🙏. 🕊🌷🕊🌷🕊 🌸🌸🌸🌸🌸﷽ اللّهم صَلّ عَلي مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم ﷽🌹🌹🍀🌷🌸🌸🌸🌷🍀🌷🌷🌷🌷🌷🌷﷽ اللّهم صَلّ عَلي مُحَمَّد و آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم ﷽🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌷🌷🌸🌸🌸 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ●روح الله پس از گرفتن رضایت پدر و مادر و همسرش، لحظه وداع وقتی دید حنانه دختر یک و نیم ماهه اش گریه می کند،😭 حتی پشت سرش را هم نگاه نکرد. ●بعدها در سوریه گفته بود: وقتی صدای گریه حنانه را شنیدم یک لحظه می خواستم برگردم اما اگر لحظه خداحافظی، یک لحظه برمی گشتم شاید نظرم عوض می شد... ! 🌷 ■از ویژگیهای شهید خضوع و تواضعش بود واسش بزرگ و کوچک هم فرق نداشت درمقابل همه متواضع و فروتن بود 🌷 ●فرازی از وصیت نامه شهید: «دعا کنید شهید باشیم نه اینکه فقط شهید شویم. اصلا شهید نباشیم شهید نمی شویم» 🌷 ‌‌●مراقب توطئه دشمن باشید و از دعواهای شیعه و سنی پرهیز کنید و هم دیگر را به چشم هم‌وطن ببینید 🌷 ●از‌همان‌کودکی‌می‌گفت: هرکس‌زیارت‌عاشورابخواندشهیدمی‌شود 🌷 ● نیم ساعت قبل از اذان کارهای خودش را با اذان هماهنگ میکرد که مبادا از خواندن نماز اول وقت جا بماند. اضطراب نماز اول وقت همیشه در چهره اش نمایان بود. 🌷 ‌‌●شب ها یه بالشت سفت میگذاشت زیرسرش میگفتم روی زمین کمرت دردمیگیر، بلندشو روی تخت بخواب میگفت؛ نه ممکنه برای نمازصبح خواب بمونم نبایدجای خوابم راحت باشه 🌷 ●روزے ڪه میرفت سوریه ازش پرسید حسین ڪی برمیگردی؟ گفت طول نمیڪشه ولی تاسوعاخونه ام ڪہ صبح تاسوعا شهید میشه وبرش میگردونن 🌷 ...🕊🕊🌷🌷 •┈••✾•🌿 🕊سلام شبتون منور به لبخند 🌷🌷 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 🦋🦋🦋
3 با گریه گفتم_ خاله تورو خدا منو ببر پیش بابام. من نمی‌خوام اینجا بمونم. با تشر بهم گفت_ ساکت باش ثریا! اشاره ای به در کرد_ من می‌رم بیرون پشت سرم حسین میاد خودمم همین اطرافم . کاری نکنی که حسین عصبی شه داد بزنه‌ ! گریه می‌کردم و هق می‌زدم_ چشم خاله. خاله رفت بیرون و پشت سرش حسین اومد. حسین خیلی بزرگتر بود و با این ‌این ‌‌کار خانواده م ظلم بزرگی در حقم کردن. اون شب سخت ترین شب زندگیم بود. شب های سختی زیادی داشتم اما هیچ شبی به اندازه اون شب برام تاریک و دردناک نبود. نمی‌دونم چطور گذشت فقط یادمه که اون شب من به اندازه ده سال بزرگ شدم. این حقم‌نبود. نباید تو اون سن کم عروسک دست پسرخاله میشدم. ادامه دارد . کپی حرام.
16.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋شاهکارقرائت من سوره:العنکبوت🦋 :17 :الاستاد:شهیدحسن دانش :منا سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. شهید سید مجتبی علمدار شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃