eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9هزار دنبال‌کننده
13هزار عکس
6.5هزار ویدیو
108 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ پای زینب کوچه‌ها را یک به یک رَد می‌کنیم ما دمشقش را شبیه شهر مشهد می‌کنیم نوش جان دشمنش شلیک‌های نابمان ای همه جان‌ها فدای خواهر اربابمان ما به قصد پاسداری از حرم برخاستیم بارها ما از خودش اذن شهادت خواستیم جان سپردن در حرم یک افتخار دائمی‌ست پس لباس ارتشی اینجا لباس خادمی‌ست می‌شود فردا پر از لبخند گل‌ها سوریه خط آهن می‌زنیم از کربلا تا سوریه عباسک یا زینب✊ شهید مدافع حرم 🌹 تاریخ تولد : ۱۳۵۳/۸/۲۹ تاریخ شهادت : ۱۳۹۵/۳/۱۴🌹 محل شهادت : حلب؛ سوریه🌹 نحوه شهادت : حمله انتحاری ......🌸🎉🌸🎉🌸 🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
4 مامان با خوشحالی بغلم کرد و پیشونیم رو بوسيد _ دختر عزیزم مبارکت باشه. _ ممنون مامان. با ناامیدی لب زدم_ مامان اگه اینبارم نتونم بچه رو نگهدارم چی؟ مامان عصبی لب زد_ دخترم این چه حرفیه؟ زبونتو گاز بگیر. من مطمئنم که تو اینبار یه نوه تپل خوشگل به من میدی دختر عزیزم. با حرفای مامان امید گرفتم. مامان دستمو گرفت و باهم رفتیم نشستیم. مامان با خوشحالی گفت_ خب دخترم بگو ببینم حسین وقتی فهمید چه حالی شد. با ناراحتی لب زدم_ حسین وقتی فهمید وانمود کرد که خوشحاله اما مشخص بود که میدونه مثل دفعه های قبل... نذاشت حرفمو ادامه بدم_ راضیه مادر مگه نمیگم به این چیزا فک نکن! ببین خودت خودتو باختی دخترم! توکلت برخدا باشه خدا خودش بزرگه . ادامه دارد. کپی حرام‌.
🍃شهید مدافع حرم رضا خرمی متولد ٢٩ آبان۱٣۵٣ از تهران در خانواده متدینی بدنیا امد، اهل بود و احترام زیادی به پدر مادر خود میگذاشت. واین دو، راه های رسیدنش به شهادت بودند... 🍃رفتارهایش زمینی نبود! به قول همسرش اگر به طبیعی از دنیا میرفت حیف میشد. وقتی همسرش از او میپرسید "اگر شوی من چکار کنم؟ میگفت مگر خون من از بقیه شهدا رنگین تر است؟" شهدای زیادی هستند که حتی پیکرشان هم برنگشته و تنها با نابودی میتوان به پیکرشان دسترسی پیدا کرد... 🍃برای آسایش خانواده اش هرکاری را که میتوانست انجام میداد. از همبازی شدن با چند ماهه تامَحرَم راز رضوانه بودن. همه از کارهایی بود که از صمیم انجام میداد. 🍃از ابتدای جنگ در میدان رزم بود. در میدان همیشه همرزمان خود را که زخمی شده بودند به عقب بر میگرداند. دوماه رجب و را روزه گرفت تا شهادت نصیبش شود .... زمینی شدنت مبارک مدافع عمه ی سادات(س)🌻 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢٩ آبان ۱٣۵٣ 📅تاریخ شهادت : ۱۴ خرداد ۱٣٩۵ 🕊محل شهادت : خانطومان 🥀مزار شهید : تهران .....🌸🌸
💠 عــاشق اهل‌بیــت علیهم‌السلام و جانبــاز دفاع‌مقدس که با پای مصنوعی هم مدافع حرم شد ⬅️ شهیــــد حمیــدرضــا ضیایــــی ▫️شهید حمیدرضا ضیایی در دفاع‌مقدس از ناحیه پا مجروح شد و پایش از زانو قطع شده بود و پای مصنوعی داشت؛ وقتی که موضوع دفاع از حرم پیش آمد،به رغم اینکه جانباز بود و پای خود را از زانو از دست داده بود، به‌خاطر انگیزه بالایی که داشت راهی جبهه مقاومت شد. ▫️با توجه به اینکه یکی از پاهایش قطع شده‌بود، خیلی مصیبت کشید تا به جمع مدافعان حرم بپیوندد؛ حتی تاول‌های روی پا و زانویش نیز باعث نشد که حمیدرضا اندکی گله یا احساس خستگی کند و او عاشورا را در نبرد سوریه می‌دید. ▫️حمیدرضا در سوریه به آن معنا مجروح نشد، ولی نوع کارش طوری بود که در یک عملیات کمرش آسیب دید، پای مصنوعی‌اش هم دوبار شکست که خانواده‌اش برای او پای یدکی فرستادند. هر دفعه که به ایران برمی‌گشت، پایش را معالجه می‌کرد و وقتی یک مقدار بهبودی حاصل می‌شد دوباره عازم سوریه می‌شد. شهید 🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
‍ 🍃اسماعیل، ابراهیم وار برخواست و درونش اسماعیل خویش را قربانی کرد تا به الله ی جانش برسد... 🍃از همان اوایل بهار زندگانی، تمامِ آنچه را به وابسته بود در قربانگاه الهی ذبح کرد دست و دلش را از دنیا شست سر بر سودای نهاد و راهی دفاع از شد. 🍃می‌گفت در مرحله اول باید بجنگیم نه اینکه شویم. باید دفاع کنیم. هرچند شهادت از همه چیز بهتر است، اگر قرار است بمیریم، خدا مرگ‌مان را در قرار بدهد. 🍃 اسماعیل بی هیچ رفت و از سیم خاردارهای دنیا عبور کرد تا در سیم خار دار اسیر نشود... 🍃۲۹ برگ از دفتر آبان ۹۸ میگذشت، هوای را داشت گویی میدانست چند لحظه ای بعد به استقبالش خواهد آمد... روضه را که گوش داد لباس خاکی اش را به تن کرد، چند لحظه بعد در حالی که به مقرشان میرفتند، یک لحظه زمین و آسمان آتش شد، زده بودند. اسماعیل دست و پایش بر اثر اصابت موشک قطع شده بود هنوز قلبش داشت تا اینکه داعش بالای سر اسماعیل می‌رسد پیکرش را می‌کنند. جانش را درمی‌آورند، چاقو می زنند و نگاه قلبش را برای همیشه خاموش می کنند. 🍃اما این حرامی های دست بر دار نبودند، به و پلاکش هم رحم نمیکنند آنها را هم می‌برند و این گونه میشود که اسماعیل، همچون مولایش حسین دعوت حق را می گوید... 🌷به مناسبت سالروز 🔷تاریخ تولد : ۱۲ دی ۱۳۵۲ 🔷تاریخ شهادت : ۲۹ آبان ۱۳۹۸ 🔷مزار شهید : لرستان، خرم آباد، آرامستان صالحین 🔷محل شهادت : سوریه
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ❇️ 🌕شهید مدافع‌حرم ابومهدی المهندس ♻️رسیدگی‌به‌خانواده شهدا و مجاهدان 🌻حاج ابومهدی اهل مقدس‌بازی نبود. معنوی بود اما شوخی و مزاح هم می‌کرد و دلِ هم‌نشینانش را شاد می‌کرد. حاج ابومهدی انسان متواضعی بود، به مجاهدان و خانواده شهدا بسیار رسیدگی می‌کرد. ☘اگر مجاهدان صاحب فرزند می‌شدند، همیشه برای فرزندان‌شان هدیه می‌خرید. هیچوقت از وضعیت زندگی اطرافیانش غافل نبود. فرزند یکی از مسؤولان دفترش بیماری قند داشت، ابومهدی همیشه جویای احوال او بود و بسیار کمک می‌کرد، حتی شرایط سفر را برای آنان مهیّا می‌کرد. 🌻هیچ زمانی نبود که خانواده با حاج ابومهدی تماس بگیرد و ایشان پاسخ آن‌ها را ندهد؛ حتی اگر در جلسه هم بودند، سعی می‌کرد کوتاه پاسخ آن‌ها را بدهد. 🎙راوے: دوست شهید 🎁 ....🎉🌸🌸🌸🎉 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ سالروز عروج ملکوتی شهید سعادت طبری کوچکسرایی نام پدر : حسین نام مادر : سکینه شریعتی تاریخ تولد :1340/09/22 تاریخ شهادت : 1361/08/26 محل شهادت : زبیدات عراق نحوه شهادت : اصابت ترکش خمپاره به بدن گلزار : سید ملال ، قائمشهر عملیات محرم 🌺برادر شهید ـ مسعود ـ می گوید: سعادت بسیار خوش خلق، با روحیه، مهربان، متواضع، باحیا، مومن، امانتدار، حافظ اسرار، گشاده رو و صبور بود. همیشه سعی می کرد حق مردم را ادا کند و دینی به گردن کسی نداشته باشد. علاقه شدیدی به تلاوت قرآن ، نمازهای نافله و مستحبی به خصوص نماز شب داشت همواره در نمازهای جماعت و جمعه شرکت می کرد . ارادت خاصی به اهل بیت و سادات داشت. اوقات فراغت ورزش می کرد به مسجد می رفت و به خانواده اش کمک می کرد . از پشت جبهه به خانواده شهدا سر می زد و در جمع آوری کمک های مردمی فعالیت می کرد. 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا..... 📸..این تصویر نادر یکی از اسناد دفاع مقدس است شاید تا حالا از این تصویرها ندیده باشید اما رزمنده های دفاع مقدس بارها این رو تجربه کرده اند... 🔻وقتی به ایستگاه راه آهن میرسیدی،با برگه مرخصی میتونستی بلیط بگیری..دو نوع بلیط داشتیم. 🔻اونایی که جلوتر بودند و زودتر میرسیدند ایستگاه راه آهن و مسافر کم بود توی کوپه های۶نفره با صندلی های کشویی جا میگرفتند و اون های دیگه بلیط ایستاده بهشون میرسید..بله بلیط ایستاده؟؟!* 🔻قبل از خواب اون هایی که توی کوپه ها بودند به بیرونی ها تذکر میدادند که یه جوری بخوابید که شب اگر خواستیم برای قضای حاجت بریم لگدتون نکنیم. 🔻موقع خوابیدن وسط راهروهای قطار همه درازکش میشدند. 🔻حالا سختی های زمستون و تابستون رو هم بهش اضافه کنید. 🔻بچه ها با خنده به هم میگفتند:جای مادرامون خالیه...ببیند دردونه هاشون به چه روزی افتاده اند. 🔻زمستون ها تا میرسیدیم تهرون با اون سیستم گرمایش قطارهای زمان جنگ اکثر بچه ها که عمده شون نوجوان و جوان بودند سرما میخوردند و اون چند روزه مرخصی میبایستی اهل خونه بهشون آش و شلغم میدادند. یادش بخیر..😔 🌹هفته بسیج مبارکباد🌹 🦋🦋🦋
10.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋شاهکارقرائت من سوره:والضحی🦋 :1الی11 :کامل :الاستاد:محمداللیثی سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. شهید سید مجتبی علمدار شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🌸خواهدآمد ای دل دیوانه ام 🌸او که نامش با لبانم آشناست 🌸من گل نرگس برایش چیده ام 🌸خواهد آمد باورم کن با وفاست 🌸اللهم عجل لولیک المظلوم الفرج 🌸صبح تون مهدوی🌸 🦋🦋🦋 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
5 با بغضی که توی صدام بود لب زدم_ مامان دست خودم نیست‌. خب حق دارم بترسم آزمایش ها دکترا. نتونستم حرفمو ادامه بدم . مامان با مهربونی لب زد_ ببین دخترم تا خدا نخواد برگی از درخت نمی‌افته. گفتم که بهت امیدت به خدا باشه من اینبار مطمئنم مامان بزرگ می‌شم. لبخندی به لبش نشست . خودمو جمع و جور کردم و با لبخندی تصنعی گفتم_ ان‌شاءالله مامان. مکثی کردم و بعد گفتم_ اینبار نذر کردم مامان . سئوالی نگاهم کرد_ چه نذری؟ _ نذر کردم که اگه بچه م سالم به دنیا بیاد پیاده روی سال دیگه اربعین برم پابوس آقا امام حسین کربلا. مامان با همون لبخندش گفت_ ان‌شاءالله دخترم ...من دلم روشنه عزیزم خیالت راحت . خواهرت کلثوم هم خواب دیده بوده که گفت تعبیرش کردم برای آبجی خواب خوبی دیدم. ادامه دارد. کپی حرام.
6 اعتراف می کنم‌که حرفای مادرم امیدی بزرگی بود برام. اینبار دلم روشن بود و احساس می‌کردم که خدا دعامو قبول می‌کنه. چند ماه حساس بارداری رو رد کردم و اینبار برای اولین بار رفتم برای تعیین جنسیت . منو حسین خیلی ذوق داشتیم. دکتر گفت که دو قلو باردارم ک دوتا پسر حامله هستم. خدایا شکرت بابت نعمت و هدیه ای که بهمون داد . مامان و کلثوم با حسین خیلی مراقب بودن. بلاخره دوران بارداریم تموم شد و اینبار معجزه شد! بچه هام به دنیا اومدن و اسمشون‌رو علی اصغر و علی اکبر گذاشتم. اربعین سال بعد بچه ها کوچیک بودن اما چون شیر خشک میخوردن چند روز به مامان سپردمشون و با حسین رفتیم زیارت کربلا پیاده روی و نذرم رو بابت هدیه ای که خدا بهم داد به جا آوردم. پایان. کپی حرام.