eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9.2هزار دنبال‌کننده
12.3هزار عکس
6.1هزار ویدیو
98 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ قصہ‌ی معراج سیمرغ راز بود قصد او از زندگے پـرواز بود لحظہ‌ی پـايـان او آغــاز بـود مرگ او خود آخرين پرواز بود امروز 15 آذرماه مصادف با سالروز شهادت خلبان شهید احمد کشوری و «روز هوانیروز» در سال 1359 است. «احمد کشوری» افتخار اسلام و هوانیروز است و به وسیله سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ارتشی نمونه لقب گرفته است. از شجاعت پدرش همین بس که رئیس ژاندارمری در یکی از شهرهای شمال بوده و با سردمداران زر و زور مبارزه می‌کرد و در آخر مجبور به استعفا شد و سپس به کشاورزی پرداخت و از قدرت روحی مادرش چه چیز بالاتر از این که در هنگام دفن پسرش در حالی که عکس او را می‌بوسید و پرچم جمهوری اسلامی را که به دست خودش دوخته بود، بر سر مزار او می‌آویخت و فریاد می‌زد: احسنت، پسرم،‌احسنت پسرم. 🕊🌹🕊 🌹تاریخ تولد : ۳۱ تیر ۱۳۳۲ 🌹تاریخ شهادت : ۱۵ آذر ۱۳۵۹.میمک 🥀مزار شهید : بهشت زهرا 🦋شادی ارواح مطهر شهدا صلوات🦋 الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم 🥀🥀 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ : بی‌نمازها از شفاعت محرومند! ▫️یکی از آشنایان، خوابِ شهیـد احمد پلارک رو دید. وقتی ازش تقاضای شفاعت کرد ، شھید پلارک بهش‌گفت: "من نمی‌تونم شما رو شفاعت کنم... فقط وقتی می‌تونم شما رو شفاعت کنم که نماز بخوانید و به آن توجه کنید، همچنین زبان‌تان را نگه دارید ، در غیر این صورت هیچ‌کاری از من بر نمیاد..." -شہیدسیداحمدپلارك Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ؟؟ مشتیااا!!؟ با ریش و تسبیح و چادر سر کردن!!کسی مذهبی نشده اینا ظواهر که باید رعایت بشه اما مهم باطنِ باطنْ!!! هفته ایی چند ساعت خودسازی میکنید؟! چقدر رو باطنتون کار میکنید؟ چندتا کلاس اخلاق شرکت کردید؟ Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
🔆 خیلی اتفاق می افتاد که دوستان و آشنایان برای کارهای خود به پدر مراجعه می کردند و می خواستند به علی بگوید تا مشکل شان را حل کند. علی هم سبک کارش این بود هر کسی به او مراجعه می کرد؛ اگر درخواستش منع قانونی نداشت انجامش می داد و اگر منع قانونی داشت، توجیهش می کرد و علت نشدنش را بیان می کرد. 🔸 یک بار یکی از همشهری ها کاری داشت. پدر به علی نامه نوشت. آن شخص به تهران رفته بود و علی به او ناهار هم داده و علت انجام نشدنش را بیان کرده بود. اما او شیطنت کرده، به پدر گفته بود: «دیدی پسرت اعتنایی به تو و حرفت نکرد.» این مطلب باعث نارحتی پدر از علی شد. 🔸 آن وقت ها علی تیمسار بود و فرمانده نیروی زمینی ارتش. وقتی هم می آمد همه خواهرها و برادرها جمع می شدیم تا ببینیمش. علی از در که وارد شد به سمت پدر رفت تا دستش را ببوسد؛ اما پدر با ناراحتی علی را هل داد و روی زمین انداخت. 👈 علی دیگر بلند نشد. همین طور با زانو آمد و خودش را روی پای پدر انداخت و گفت: اگر مرا نبخشید از روی پای تان بلند نمی شوم. او التماس می کرد و ما همه گریه می کردیم. پدرم ناگاه تکانی خورد و علی را بلند کرد. 🔸 علی وقتی بلند شد بعد از دست بوسی پدر و مادر کنار پدر نشست. گویی اصلا اتفاقی نیفتاده است. در ضمن حرفها، پدر را روشن کرد که آن شخص حقش نبوده. بعدا پدر مفصل خدمت آن شخص رسیده بود. راوی: خواهر شهید 📚 برگرفته از کتاب؛ «خدا می خواست زنده بمانی» بقلم فاطمه غفاری نشر روایت فتح
با ناباوری گفتم_ نه من باور ندارم الهام بابا همچین کاری نمی‌کنه بابا همچین آدمی نیست! آخه حتماً اشتباه چیزی شده. اصلا مطمئنی که بابا بود؟ ببینم اصلاً اشتباه نگرفتی من که تو رو می‌شناسم یه وقتایی گیج می‌زنی خواهر ! الهام کلافه لب زد _ وا خواهر این چه حرفیه که می‌زنی؟ یعنی من بابای خودمو نمی‌شناسم؟ به خدا خودش بود اصلاً بحث این حرفا نیست ! من خیلی وقته که بابام مشکوک شدم عزیزم... ولی نمی‌تونم که به کسی چیزی بگم نمی‌خوام که زندگیشون خراب بشه. با ترس نگاهش کردم_ دیگه چی می‌دونی. کمی معطل کرد و بعد با پته تته کردن گفت_ راستشو بخوای پری جان اون هفته که خونه بابا بودم بابا مدام با تلفن حرف می‌زد حتی مامان را هم کلافه کرده بود بعد می‌گفت فلانیه اما رفتاراش مشکوک بود. ادامه دارد. کپی حرام.
بغض بدی به صدای الهام افتاد_ من متوجهم من دارم می‌فهمم دارم می‌بینم که داره به مادرمون خیانت می‌کنه! آخه چرا با مادرمون این کارو کرد؟ مگه مادر ما چیکار کرد جز اینکه جونیشو برای پدرمون گذاشت. الهام که دروغ نمی‌گفت. وای خدایا هنوز تو کتم نمیرفت ! نه پدر من همچین آدمی نیست حتماً اشتباهی شده! اما اگه حرفی می‌زدم الهام رو بدجوری عصبی می‌کردم البته حقم داشت می‌گفت با چشمای خودش دیده نمی‌دونستم چیکار کنم دلم برای مادرم خون شده بود. رو به الهام گفتم_ حالا بگو ببینم می‌خوای چیکار کنی قضیه رو به مامان میگی یا اینکه سکوت می‌کنی؟ شونی بالا انداخت و گفت_ من اومدم اینجا که با تو مشورت کنم گفتم فکرامونو رو هم بریزیم ببینم چیکار می‌تونیم بکنیم آخه؟ ادامه‌دارد. کپی حرام.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋شاهکارقرائت من سوره:الاحزاب🦋 :47 :الاستاد:حامدعلیزاده سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. شهید سید مجتبی علمدار شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🌺زیارت نامه شهدا 🌺 بسم الله الرّحمن الرّحیم 💫اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ‏ يا اَوْلِيآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَصْفِيآءَ اللَّهِ وَاَوِدَّآئَهُ،💫 🌹اَلسَّلامُ‏ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ دينِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ،🌹 ✨اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمينَ،✨ 🍀اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، الْوَلِىِّ النَّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبى‏ عَبْدِاللَّهِ،🍀 💫بِاَبى‏ اَنْتُمْ وَاُمّى‏ طِبْتُمْ، وَطابَتِ الْأَرْضُ‏[ اَنْتُم‏] الَّتى‏ فيها دُفِنْتُمْ، وَفُزْتُمْ‏ فَوْزاً عَظيماً،💫 فَيا لَيْتَنى‏ كُنْتُ مَعَكُمْ، فَاَفُوزَ مَعکم 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 🦋🦋🦋 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 💞آنگاه که تو بیایی، ❄️نرگس ها دیگر روی زرد ندارند، ❄️شقایق ها دیگر داغ به سینه ندارند ❄️و کبوترها، مقیم خانه تو می شوند. 💞آن روز که تو ییایی، ❄️روز است و دیگر شب نیست. 🎋اللهم عجل لولیک الفرج 🎋 🦋🦋🦋 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
5 اوفی گفتم _ من که واقعاً نمی‌دونم چی بگم؟ به خدا باورم نمیشه که بابا همچین آدمی باشه! میگی با چشمای خودم دیدم من دیگه چی می‌تونم بگم؟ یه طرف پدری که می‌شناسم یه طرف حرفای تو که بدجوری شوکه شدم الان باید چیکار کنیم؟ چطوری به مامان بگیم مطمئنم اگه مامان بفهمه میره درخواست طلاق میده حقم داره چطوری با همچین آدمی زندگی کنه؟ الهام مکثی کرد و بعد گفت_ ببین ما که از رابطه بین مامان و بابا خبر نداریم خوب شاید مامان چون سنش رفته بالا دیگه کمتر به بابا اهمیت میده! من یه فکری دارم میگم بریم با مامان حرف بزنیم غیر مستقیم بگیم بهتره که حواسش به بابامون باشه ... مثلاً یه داستانی براش تعریف کنیم الکی بگیم فلان خانم شوهرش رفت بهش خیانت کرد چون به شوهرش اهمیت نمی‌داد بهش بگیم مامان جان مثل دوران جوونیتون به بابا اهمیت بده وگرنه مردا تو هر سنی باشن از بی‌توجهی بیزارند و فراری میشن. ادامه دارد. کپی حرام.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ حسین_جان...❤️ عالم،به عشقِ روی تو بیدار می شود هر روز،عا‌شقـانِ تو بسیـارمی شود وقتی،سـلام می دَهَمت،در نگاهِ من تصویرِ کربلای تو، تکرار می شود ⚘السَّلاَمُ عَلَى الْحُسَيْنِ ⚘وَ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ⚘وَ عَلَى أَوْلاَدِ الْحُسَيْنِ ⚘وَ عَلَى أَصْحَابِ الْحُسَيْن جا مانده ايم و شرح دل ما خجالت است زائرشدن، پياده يقينا سعادت است ويزا، بليط، کرب و بلا مال خوب هاست سهم چو من پيامک "هستم به يادت" است😭 ان شاء الله کربلا قسمت تون بشه 🙏 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ شهیدی ڪه صورتش زیبا، سیرتش زیباتر بود...به شهرت داشت یڪـی از شروط عقدش این بود ڪه باقـی بماند. 🌷من حاضرم مثل علی اڪبرِ امام حسین اِرباً اِربا بشم ولی ناموس شیعه حفظ بشه. آخرشم این شهید درحال خنثی ڪردن بمب بود ڪه منفجر شد و قسمتی از بدنش تڪه تڪه شد. "تخریب" قرارگاه فاطمیون تاریخ شهادت : ۱۳۹۵/۸/۲۲ تاریخ خاکسپاری : ۱۳۹۵/۸/۳۰ (همزمان با اربعین حسینی) نام جهادی : سیدعمار مدت حضور در سوریه : صدو چهار روز محل شهادت : منطقه بنیامین نحوه شهادت : در حال پاکسازی منطقه بنیامین 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🎥 زمانی که در روزمرگی هایم غرق شده ام گره کور کارهای من با یک سلام به شما باز می شود. دست بر سینه گذاشته و امام رضا (ع) را واسطه ی "سریع الرضا" میکنم السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (ع) 🌸جانمان را با صلوات بر سلطان انس و جان معطر كنيم 🌸صلوات خاصه امام رضا ع 🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 اللّـهُم صـلِّ على عــَلِیِّ بـــنِ مُوسَى الرِّضا الْــمُرْتَضَى الاِمــام التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحـُجَّتکَ عَلى مَنْ فَــوْقَ الاَرْضِ وَمــَن تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ، صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَة مُـــتَواتِرَةً مــُتَرادِفَةً، کـــَاَفْضَل مــــاصـــَلَّیْتَ عـــَلى اَحـــَد مــِنْ اَوْلِـیائِک 🌸🌸🌸 📎گفتم اینجا تا مشهد چقدر راه استــــــــــ؟! گفت : آنقدر که بگویی... 🌸السلام علیک یا علــــــــــــــــــــــــــــــے بڹ موســــــــــے الرضـــــــ❤ــــــــا المرتضــــــــــے (علیہ السلام) 🏳آقا سلام میدهم از جان و‌دل به شما... تا اینکه بشنوم «وَ علیک السّلام»را... 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ از خون جوانان وطن لاله دمیده🌷 از ماتم سرو قدشان، سرو خمیده🌹 در سایه گل بلبل از این غصه خزیده💔 گل نیز چو من در غمشان جامه دریده🥀 به نام خدا ، یاد کنیم از شهدا🌷 ✍️نفر اول سمت چپ ناصر حسین زاده. وقتی علت موهای سر را از ناصر حسین زاده پاسدار بازنشسته سوال شد. اینطور جواب داد : بعضی از رزمنده ها شرکت در عملیات را شرکت در حج می دانستند و را یک نوع حاجی شدن . لذا بعضی ها موهای سر خود را تراشیدند و در ذکر لبیک اللهم لبیک زمزمه می کردند. احمد مسعودیان، شمس الله تیموریان ، سید علی اکبر سیدحسین پور، ابوالقاسم مهدی نیا، همایون مسکوب، از عملیات 🌹یاد و خاطره شهدا و رزمندگان عملیات مطلع الفجر گرامی باد🌹 عزیزمان را یاد کنیم با ذکر معطر صلوات🌺 🌠 رفتند تا بمانند ، نماندند تا بمیرند ! 🌹🕊🍀🇮🇷 💐 روحشون شاد و یاد و نامشون همیشه گرامی و راهشون پر رهرو باد 💐 🌷🤲 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️ ⬛️🕯🥀🕯 صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا (سلام الله) بر مشامم می رسد بوی عزای فاطمه_س میشوم آماده ی گریه برای فاطمه_س هاتفی از آسمان می دهد امروز ندا فاطمیه آمده ماه عزای فاطمه ایام شهادت حضرت زهرا 🖤(سلام الله علیها )تسلیت باد ⬛️🕯🥀🕯 ⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛ 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ما را غمِ عشق است باکی نیسـت از رفتـن؛ مولا سلامت باد اگر عمارها رفتند . . . 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن ، از خود شهادت🌷 کمتر نیست، چیز عظیم و حقیقت شگفت‌آوری✅ است. ما چون به شهدا عادت کرده‌ایم و گذشتها و ایثارها و و وصایا📜 و راهی که آنها را به شهادت رساند🕊 زیاد دیده‌ایم، این حقیقت نورانی💫 و بهشتی برایمان مخفی میماند. مثل عظمت خورشیـ☀️ـد و آفتاب که از شدّت ، برای کسانی که در آفتابند، مخفی میماند. زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از نیست....🌹✨ 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🌹می گفت:دوست دارم شهادتم در حالی باشد که در سجده هستم 🥀یکی از دوستانش می گفت : در حال عکس گرفتن بودم که دیدم یک نفر به حالت سجده پیشانی به خاک گذاشته است . فکر کردم نماز می خواند ؛ اما دیدم هوا کاملاَ روشن است و وقت نماز گذشته ، همه تجهیزات نظامی را هم با خودش داشت . 🥀جلو رفتم تا عکسی در همین حالت از او بگیرم . دستم را که روی کتف او گذاشتم ، به پهلو افتاد . دیدم گلوله‌ای از پشت به او اصابت کرده و به قلبش رسیده ، آرام بود انگار در این دنیا دیگر کاری نداشت . 🥀صورتش را که دیدم زانوهایم سست شد به زمین نشستم . با خودم گفتم : «این که یوسف شریف است... 🌹سردار شهید: یوسف شریف متولد: اردیبهشت ۱۳۴۲ شهادت: ۱۳۶۴ عملیات: والفجر هشت مسئولیت: جانشین مخابرات لشکر ثارالله کرمان 🌷 🌠 رفتند تا بمانند ، نماندند تا بمیرند ! 🌹🕊🍀🇮🇷 💐 روحشون شاد و یاد و نامشون همیشه گرامی و راهشون پر رهرو باد 💐 🌷🤲 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ شهید سعید طرفی متولد 1358/01/08 محل تولد : حمیدیه تاریخ شهادت : 1396/01/31 محل شهادت : اهواز مذهب : شعیه دین : اسلام وضعیت تاهل : متاهل درجه : ستوانسوم استان سکونت : خوزستان شهر سکونت : اهواز نوع استخدام : پایور تعداد فرزندان : 2 تعداد پسرها : 0 تعداد دخترها : 2 تاریخ حادثه : 1396/01/31 استان حادثه : اهواز محل دفن : حمیدیه علت شهادت : درگیری با سارق عامل شهادت : سارق 🌠 رفتند تا بمانند ، نماندند تا بمیرند ! 🌹🕊🍀🇮🇷 💐 روحشون شاد و یاد و نامشون همیشه گرامی و راهشون پر رهرو باد 💐 🌷🤲 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🦋🦋🦋
تو هم از بی پولی رنج میکشی 🥺 میخوای قفل های زندگیت یکی یکی باز بشه و پولدار بشی🔒😇 دیروز اتفاقی دوست قدیمی مو دیدم یه ماشین شیک مدل بالا زیر پاش بود🚘😳 تا همین پارسال بی کار تو خیابونا میگشت🚶 ازش پرسیدم چه طور آخه رازش چیه🧐 گفت: سه کلید مهم هست 🔑 🔗اول اینکه توکل صد در صد به خدا📿 یعنی اینکه.... منتظر بقیش بودم که گفت‌: اگه تو هم میخوای کارت برکت داشته باشه و به خواسته هات برسی ‼️‼️ قدم‌به قدم با اینجا همراه شو👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/4132962888Ce54afeabfb راز پولدارشدنت اینجاست 👆🏻👆🏻👆🏻 یا رزاق💫
شهید گمنام🇵🇸
تو هم از بی پولی رنج میکشی 🥺 میخوای قفل های زندگیت یکی یکی باز بشه و پولدار بشی🔒😇 دیروز اتفاقی دوس
دوستان فرق این کانال با بقیه اونهایی که میگن بیا پولدار شو اینه که... میخوای فرقش رو بدونی بزن روی لینک👇👇 https://eitaa.com/joinchat/4132962888Ce54afeabfb
6 الهام راست می‌گفت تنها راهش همین بود باید می‌رفتیم با مامان غیر مستقیم حرف می‌زدیم که بیشتر به بابا توجه کنه من مطمئنم که بابا از روی بی‌توجهی به سمت خانم دیگه کشیده شده وگرنه پدر ما اصلاً همچین آدمی نبود که بخواد از این کارا بکنه! با الهام هماهنگ کردم که از عصری بریم خونه بابا و دوتایی بشینیم با مامان حرف بزنیم عصر که رفتیم داستانی رو برای مامان تعریف کردیم که از خودمون ساخته بودیم. البته فقط برای اینکه بود که به مامان به خودش بیاد و در آخر بهش گفتیم که مامان مواظب بابا باش الان جامعه پر از گرگه و باید خیلی مواظب زندگیش باشه اونطور که فهمیدیم مامان یه مدت نسبت به بابا سرد شده بود و حتی رختخوابشون را از هم جدا کرده بودند مدتی گذشت و از طریق مامان فهمیدیم که رابطش با بابا خیلی بهتر شد و دیگه حواسش به بابا هست. منو الهامم غیر مستقیم بابا رو چک می‌کردیم متوجه شدیم که دیگه خدا را شکر سمت هیچ خانمی نمیره اون قضیه رو به مامان نگفتیم به خاطر اینکه نمی‌خواستیم زندگیمشون از هم خراب بشه و خودمون غیر مستقیم سعی کردیم که بابا مامان رو به هم نزدیک کنیم که موفق هم شدیم. پایان. کپی حرام.
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ شهید سعید طرفی متولد 1358/01/08 محل تولد : حمیدیه تاریخ شهادت : 1396/01/31 محل شهادت : اهواز مذهب : شعیه دین : اسلام وضعیت تاهل : متاهل درجه : ستوانسوم استان سکونت : خوزستان شهر سکونت : اهواز نوع استخدام : پایور تعداد فرزندان : 2 تعداد پسرها : 0 تعداد دخترها : 2 تاریخ حادثه : 1396/01/31 استان حادثه : اهواز محل دفن : حمیدیه علت شهادت : درگیری با سارق عامل شهادت : سارق 🌠 رفتند تا بمانند ، نماندند تا بمیرند ! 🌹🕊🍀🇮🇷 💐 روحشون شاد و یاد و نامشون همیشه گرامی و راهشون پر رهرو باد 💐 🌷🤲 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🦋🦋🦋
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ؟؟ مشتیااا!؟؟ «شاید بالاترین مرحله ی دلتنگی این باشه که دیگه واژه ای برای بیانِ آن نداشته باشی،قلبت فشرده میشه ولی سکوت میکنی ..سکوت.» «تازه اولِ راه نیست؛شب های زیادی با دلتنگی سپری میشه ولی خب..خداروشکر که دلم برای آدم درست وجایِ درست تنگ میشه..» «یکی از بزرگترین مکرهای شیطان این است که به من و تو وعده می دهد که امام زمان وقتی می آید، بالاخره درست میشیم و دست از گناه بر می داریم..درحالیکه اگه اینطور بود؛ امام زمان تا الان صد بار ظهور کرده بود.» تسلبه حبَّ وليّ الله الأعظم..¹ «چه بسا معصیت،محبت امام زمان را از دلــت محــو می کنــــــد،طـوریکه دیــگر نه دلتـنـگ می شـــوی و نـــه به فکرِ آماده کردنِ خودت هستی» میگفت:به گناهکاران بشارت دهید چرا که امام زمان برای هدایتشون شب وروز دعا میکند،واگر سعی کنند قطعاً میتوانند بزرگترین گناهان رو پشت سر بگذارند. نوید خوبی!!! انتظارِ شما،انتظاری ویرانگر باشد که منجر به رخوت و سستی و دعوت به‌ عدمِ عمل شود. قلب ها خسته اند وحرف با امام بسیار.. تر وخیرخواه تر از امام زمان پیدا نمیکنی بیشتر از هرکس دیگه ای برای خوشحالیت خوشحال میشه و برای ناراحتیت، غمگین. «ســــلامٌ علـــىٰ السّبـــــب الّذي يجعلنــــي أقــــاوم سلامٌ علىٰ صاحب الزمان» بر دلیلِ استقامتم سلام بر صاحب الزمان. بررر؟ زمون جوونم عج!!؟ Ghasedake par par shodeh 🖤 🦋🦋🦋
🔆 خیلی اتفاق می افتاد که دوستان و آشنایان برای کارهای خود به پدر مراجعه می کردند و می خواستند به علی بگوید تا مشکل شان را حل کند. علی هم سبک کارش این بود هر کسی به او مراجعه می کرد؛ اگر درخواستش منع قانونی نداشت انجامش می داد و اگر منع قانونی داشت، توجیهش می کرد و علت نشدنش را بیان می کرد. 🔸 یک بار یکی از همشهری ها کاری داشت. پدر به علی نامه نوشت. آن شخص به تهران رفته بود و علی به او ناهار هم داده و علت انجام نشدنش را بیان کرده بود. اما او شیطنت کرده، به پدر گفته بود: «دیدی پسرت اعتنایی به تو و حرفت نکرد.» این مطلب باعث نارحتی پدر از علی شد. 🔸 آن وقت ها علی تیمسار بود و فرمانده نیروی زمینی ارتش. وقتی هم می آمد همه خواهرها و برادرها جمع می شدیم تا ببینیمش. علی از در که وارد شد به سمت پدر رفت تا دستش را ببوسد؛ اما پدر با ناراحتی علی را هل داد و روی زمین انداخت. 👈 علی دیگر بلند نشد. همین طور با زانو آمد و خودش را روی پای پدر انداخت و گفت: اگر مرا نبخشید از روی پای تان بلند نمی شوم. او التماس می کرد و ما همه گریه می کردیم. پدرم ناگاه تکانی خورد و علی را بلند کرد. 🔸 علی وقتی بلند شد بعد از دست بوسی پدر و مادر کنار پدر نشست. گویی اصلا اتفاقی نیفتاده است. در ضمن حرفها، پدر را روشن کرد که آن شخص حقش نبوده. بعدا پدر مفصل خدمت آن شخص رسیده بود. راوی: خواهر شهید 📚 برگرفته از کتاب؛ «خدا می خواست زنده بمانی» بقلم فاطمه غفاری نشر روایت فتح