eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
6.5هزار ویدیو
108 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
اے آسمانے ها✨ فڪرے بہ حال ما زمینے ها🌎 ڪنید هواے زمین خیـــــلے دلگیر است... 🌹 بر جوانان دیـروز جوانان امـروز و جوانان فـردا فرخنـده بـاد🎁 🎀خجسته میلاد شاهزاده🎀 💎حضرت علی اکبر علیه السلام 💎 و روز جوان مبارک باد...👏👏👏 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ✋✋✋✋✋✋ لحظه ناب عاشقیست دستای خالیمونو به سوی آسمان بلندمیکنیم . .وبراهمه دعامیکنیم . .درراس همه دعابرای سلامتی وفرج وظهوروخشنودی مهدی فاطمه امام زمان میکنیم .. شفای مریضا . وشفای همه مریضان کرونایی ‌نابودی وریشه کن شدن کرونا. خوشبختی همه جوونا مخصوصاجوون دارای این گروه بی خونه .. بی بچه ها.‌گرفتارا ..مشکل دارا..حاجتدارا ..قرضدارا.. ملتمسین به دعا رادعامیکنیم ..انشاالله که حاجتای دل تک تکتون روابشه به برکت صلوات برمحمدوآل محمد... اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل فرجهم ..🙏🙏🙏🙏🙏🙏🌺🌺 ✋✋✋✋✋✋✋✋✋ 🦋🦋🦋
تو چشم‌های من نگاه کرد و بعد یه مکث کوتاهی گفت _میگن قصد شوهر دادن دخترمون رو نداریم. با تعجب گفتم_ عه چرا ؟ سرش را کج کرد_ چه می‌دونم مادر_ این خونواده که مومنن ،انقلابین، چرا گفتن نه_ ملتمسانه لب زدم_ ننه میشه بری بپرسی چرا؟_ نه ننه جون دیگه گفتن نمیدیم، نمیدمیدن دیگه، ولش کن این همه دختر یکی دیگه برات میگیریم. تو دلم گفتم آخه من اینو دوست داشتم. مادرم ادامه داد_ ننه حتماً قسمت نیست، حکمتی توشه، اگر خواست خدا بود انجام می‌شد بهش فکر نکن_ ننه به خاله گفتی بهشون بگه که جنگ تموم بشه عروسی می‌کنیم، فقط می‌خوام الان قول دخترشونو به من بدن_ خاله معصومه‌ت همه چی رو بهشون گفته، گفتن نه_ خودت چی؟ خودت نمیشه بری بهشون بگی!_ نه دیگه ننه سبک می‌شم. نفس عمیقی کشیدم و رفتم تو فکر حتما با خودشون گفتن این میره شهید میشه دختر ما بیوه می‌شه، خب شایدم من خودم فکر می‌کنم خیلی خوبم، ولی از نظر اونا حتماً خیلیم خوب نیستم. ای کاش لااقل یکی به دختر می‌گفت، ببینم نظر دختره چیه! نمی‌دونم مادرم چطوری فکر من رو خوند._ گفت مصطفی جان حرف مادر و دختر یکیه دختره هم تو رو نمی‌خواد. عصبی شدم،خواستم بگم به جهنم که نمی‌خواد اما دلم نیومد هم دوستش دارم، هم دختر فامیلمونِ، نفس عمیقی کشیدم و زیر لب زمزمه کردم... ادامه دارد... کپی حرام⛔️
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🦋 🍃از جمله مهم‌ترین ویژگی‌های این شهید که زبانزد بود،صبر و استقامت و توکل و اعتقاد قبلی وی به خداوند تبارک و تعالی است. 🍃شهید منوچهری پور در برابر سختی‌ها واقعا صبور بود و همیشه لبخند بر لب داشت و گله و شکایت نمی‌کرد و هیچ‌گاه مشکلات باعث نشد که لحظه‌ای در اعتقاداتش خدشه وارد شود. ✍راوی:حجت‌ الاسلام مرتضی همت‌پور ......🕊🌸 🦋🦋🦋
10.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🍁 نواے گرم مداحے هواےاین روزای من هواےسنگره یہ حسے روحمو تا زینبیہ مےبره تا کے باید بشینم و خدا خدا ڪنم بہ عکس صورت شیهدامون نگاه کنم ✨امیری حسین و نعم الامیر✨ 🕊🕊 هدیه به روح پاک و معطر شهـدا صلوات🌷 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 💫اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ💫 🦋🦋🦋
12.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♥️ 🍃حال و احوال گرفتار تماشا دارد 🍃گریه عبد گنهکار تماشا دارد 🎤 👌بسیار دلنشین کانال سخنرانی اساتید
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ! 🔺شهادت : 6اسفند 🔺شهادت : 8 اسفند 🔺شهادت : 10اسفند 🔺شهادت : 17 اسفند 🔺شهادت :18اسفند 🔺شهادت : 23 اسفند 🔺شهادت : 24 اسفند 🔺شهادت : 25اسفند 🔺شهادت "26اسفند 🍃سالگرد شهادت همه شهدای عزیز بالاخص شهدای اسفندماه را گرامی میداریم. 🍃اسفندماه هفته و هم هست که این موضوع به قابلیت این ماه افزوده است... شــادی ارواح مطهر شـهدا صلوات 🌹💫🌹💫🌹💫🌹💫 ‏اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 💫🌹💫🌹💫🌹💫 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ‍ 🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹 🔸" در محضــر شهـــید "... 🌱آرامشش زبانزد بود ... خیـلے بر اعمالش مسلط بود و ڪم حرف... بہ جا حرف مےزد... و اغلب مشغول ذکر گفتن بود… 🍃سوال ڪه می پرسیدند، جواب می داد و دوباره ذکرهایش را از سر می گرفت… مےگفت از فرصت ها خوب استفاده ڪنید… 🌿یڪ بار گروهی داشتیم به جبهه مے رفتیم… گفت: « بیایید با هم سوره صف را حفظ ڪنیم.» بہ مقصد کہ رسیدیم همه آن سوره را حفظ کرده بودیم … ✍ راوی : همرزم شهــید 💐ولادت :۱۳۴۱/۰۷/۱۲ همدان 🎋شهادت: ۱۳۶۴/۱۲/۰۲ فاو 🔻عملیات والفجر ۸ 🔺مسئول طرح و عملیات لشڪر ۳۲ انصارالحسین (ع) 📜 فرازی از وصیت نامه : 🌴کلید تمام مصائب و مشکلات در ذکر خدا و هدیۀ صلوات بہ محمد و آل محمد است. ذکر ظاهری ارزشے ندارد .ذکر باید عملے باشد خدا را به خاطر نعمت هایی کہ به ما داده عملا شکرکنید. 🌷 🕊 🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ●یکی از بچه محل های شهید که وضع مالی خوبی نداشت و زیاد معتقد نبود بدون این که بفهمه با هزینهٔ خودش این جوون رو میفرسته کربلا و با رفتار خداپسندانه با این جوون دوست میشه و تاثیرات زیادی روش می گذاره و این بچه الان نماز شب خون شده و هنوز نمیدونه که کی بردتش کربلا... ○ ابوالفضل با قرآن انس گرفته بود همیشه قرآن در دست داشت و مشغول خواندن قرآن بود. ●اگر میخواین مثل ابوالفضل من بشین باید به پدرو مادر احترام بگذارین. ابوالفضل به ما احترام میکرد. ○اگر میخواین مثل ابوالفضل بشین ، نمازشبتون ترک نشه ابوالفضل نماز شب خون بود. ✍به روایت پدربزرگوارشهید 🌷 ●ولادت : ۱۳۶۴/۱۲/۲ تهران ●شهادت : ۱۳۹۵/۱/۱۸ سوریه 🎉🎈🎂🎈🎉 هدیه به روح پاک و معطر شهـدا صلوات🌷 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 💫اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ💫 🦋🦋🦋
‌انصارالمهدی: ‍ 📨 🟣شهید مدافع‌حرم امین منوچهری پور 🎙راوی: جانباز مدافع‌حرم موسی‌نژاد حدود ساعت شش صبح به همراه سردار رحمان پورجوادی وارد عملیات شدم. من هماهنگ‌کننده فرمانده بودم و مسئولیت داشتم در کنار فرمانده باشم. پیش از ورود ما به کانالی که منتهی به آزادی نبل و الزهرا می‌شد، سردار نقطه‌ای را نشانم داد و گفت: ما باید حدود ۲کیلومتــــر تا آنجا بدویم. سپس با لحن شوخی گفت: «حســــن حرف گوش می‌کنی و حتی یک قدم از من جلوتــــر نمی‌دوی. اگر در این حین به شهادت برسی، شهادتت قبــــول نیســــت»🤨 زمانی که من و سردار شروع به دویدن کردیم، انواع گلولــــه و خمپــــاره به سمت ما می‌آمد. این کانال در شمال حلــــب قرار داشت که دو جــــداره و به روش صهیونیســــت‌ها ساخته شده بود. در این عملیات، نیــــرو از فرمانده و فرمانــــده از نیرو جهت فتح کانال، سبقــــت می‌گرفتند🔋🏃 «شهید احمد مجدی» به عنوان فرمانده پیش می‌رفت و نیرو‌ها به دنبالش می‌رفتند. حاج علی طاهری هم که یکی از معاونــــان این عملیات بود، در این درگیری به شدت مجــــروح شد. شهید سعید علیزاده و چند تن از دیگر دوستــــان اطلاعات و عملیات، به خوبی منطقه را تحت نظر داشتنــــد🦅🤓 «شهید احمد مجدی»، «شهید عبدالحسین سعادت خواه» و دیگر فرماندهــــان این عملیات نیز پیش‌تر از این، برای شناسایی و با پای پیاده تا نزدیکی دشمن رفته بودند؛ تا آنجایی که شهید سعادت‌خواه می‌گفت: ما بوی سیگار نیرو‌های دشمن را هم حس می‌کردیم🚬🤫 من نیز یکبار به طور مختصر وارد منطقه شده بودم. مسافت ما تا نبل و الزهرا تقریبا هفت کیلومتر بود. حاج احمد مجدی از هر جهت، چه از نظر نظامی و تاکتیکی و چه از نظر اخلاقی یک فرمانده بود. خیلی زود با نیرو‌ها صمیمی می‌شد که گویی سال‌ها همدیگر را می‌شناسند. اهل مزاح و شوخی بود، اما زمانی که پای درس و عمل می‌رسید، بسیار جدی و در چارچوب نظامی برخورد می‌کرد💙👌 نیرویی داشتیم به نام «امیــــن منوچهــــری‌پور». جثّــــه‌ی تنومندی داشت. در این عملیات با شهید مجدی مسابقه گذاشته بودند که کدام یک زودتر به انتهای کانال می‌رسند. گاهی نبــــرد آنقدر سخت می‌شد که امین و احمــــد بر روی زمین می‌خوابیدند تا برای لحظاتی نفس تازه کنند. امیــــن در این عملیات رشادت‌های بسیاری انجام داد🔥😘 ساعتی پس از آغاز عملیــــات، امین را دیدم که در داخل کانــــال، شهید احمد مجدی را بر دوش دارد. به سَمت‌شان دَویــــدم. حاج‌احمــــد به من چشمک زد. پرسیدم چی شده؟ امیــــن گفت: حاج احمــــد مجروح شده…
یا رب نظر تو برنگردد  با اینکه دو روزه اومدم دلم می‌خواد برگردم جبهه انگار اینجا هیچ انگیزه‌ای ندارم، خیلی به هم ریختم، به قول بچه‌های بسیج جبهه،باید تو هر شرایطی راضی باشی و خدا را شکر کنی با اینکه غم و ناراحتی داره از سرم روم، میریزه، نگاهم رو دادم بالا به خدا گفتم، الحمدالله حتما که حکمتی تو این کار هست، اون روز، رو تا فردا صبح تمام مدت سعی می‌کردم خودم رو از فکر فاطمه بیارم بیرون اما نمی‌شد، صبحانه رو که خوردم اومدم خونه خاله معصومه بعد از سلام و علیک همچین که نشستم رو به خالم گفتم_ خاله چرا گفتن فاطمه رو به من نمیدن خالم سری تکون داد_ چه می‌دونم مصطفی جان، گفتن قصد شوهر دادنش رو نداریم_واقعا نمی‌خوان شوهرش بدن یا اینکه به من نمیدنش، چی بگم خاله جون، نمی‌دونم والا، آروم زد روی پام_ ول کن خاله جون، از این فکرا بیا بیرون یزنه حسین رو اونجا ندیدی؟( ما به شوهر خاله میگیم یزنه) نه خاله ندیدمش ولی این دفعه برم حتماً سعی می‌کنم برم ببینمش. مصطفی رو کرد به من_ عزت کی رفت جبهه؟_ (عزت همسر بنده است که اون موقع در جبهه بود) دو ماهه رفته. رو کرد به مامانم پس شما دیگه تو خونه مرد ندارید. مامانم دستش رو گرفت رو به آسمون و گفت_ مرد ما خود خداست، تا خدا داریم غم نداریم_ درست میگی خاله همه چی تو دست خداست، دلم نمیاد بگم ای کاش دو تاشون با هم نمی‌رفتن، اوضاع و احوال الان خوب نیست باید همه با هم دست به دست بدن برن جبهه حمایت کنن دشمن از خاکمون بریزیم بیرون... ادامه دارد... کپی حرام⛔️
8.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من سوره:الفرقان :48الی49 :الاستاد:حامدشاکرنژاد ایرانی سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. شهید سید مجتبی علمدار شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃