+آقا محمد حسین آقا...
-جانم حاجی جان
+این چی به من معرفی کردی؟
-چشه مگه حاجی؟؟
+این دیگه تهاجم فرهنگی نیست تجاوزه!!!
دوستاران پیج هدایت هادی سلام علیکم
فقط میتونم بگم نیاییدضرر کردید 😂👇👇👇👇
#خنده_شادی_جوک_طنز
https://eitaa.com/joinchat/1223688548Ceb88768032
همیشه میگفت :
دوست دارم زمانی برسه که پیشت
باشم و نبودم رو جبران کنم.
به شوخی میگفت : انقدر نازِتو
بکشم که دیگه احساس غربت نکنی !
پرسیدم :
علی تو خوشبختی؟
گفت : راستشو بگم؟ ناراحت نمیشی؟
گفت : درمقایسه با مردهای دیگه ،آره
خیلی خوشبختم خیلی !
اما اگه منظورت اون خوشبختیِ
ایده آلِ .. اون خوشبختی فقط
با شـهادت بدست میآد . .
دعا کن به اون خوشبختی برسم .
#ڪلام_شهید🔰
رفتن به جبهه ها ...
و دفاع از ڪيان اسلام و قرآن ،
برای مردان خدا تڪليـــف
و امتحان بزرگی محسوب میشود
زيرا جبهه آزمايشگاه مردان خداست
برای اين آزمايش ، بايستی
از تمام وابستگی مادی و غير خدا
گسست و عاشقانه بسوی خدا شتافت.
#شهید_علی_آقا_تجلایی
#فرمانده #عملیات_بدر
#سالروز_شهادت🕊🕊
🦋🦋🦋
1.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
ولا تَترُكَنّي قاعِدًا أرقُبُ المُنى
وأرعَى بُرُوقًا لا يَجُودُ سَحَابُها..
#امام_رضای_دلم
#عربیات
ساعت هشت یک قرار عاشقانه
هرجا هستیم یک لحظه دلمون رو راهی صحن و سرای امام هشتم بکنیم و سلامی عرض کنیم:
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ
💌💌💌💌💌💌💌💌💌
معمار می شوی و بنای تو می شوم
مانند یک ضریح برای تو می شوم
قلب مرا به پای ضریح ات گره بزن
بیمارم و دخیل شفای تو می شوم
❤زندگیتون امام رضایی
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
🔖#معرفی_شهدا
نام : فرید
نام خانوادگی : کاویانی لرد
نام پــــدر : علیرضا
تاریخ تولد : ۱۳۵۶/۱۲/۲۶ - خلخال🇮🇷
دیـن و مذهب : اسلام ، تشیّع
وضعیت تأهل : متأهل
تعداد فرزندان : ۳ فرزند
شـغل : آزاد
ملّیت : ایرانی
تاریخ شهادت : ۱۳۹۵/۰۵/۱۰ - سوریه🇸🇾
مــزار : شهرستان خلخال، روستای لرد
کتاب : «راه خانهام را بلدم»
🎁#بهمناسبت_سالروز_ولادت
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
#سلام_بر_شهدا 🌹
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
🦋وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🦋وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ
#سحر تون متبرک_ب_نگاه_شهدا
🦋🦋🦋
°•🦋⃝⃡❥•°
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
ما باید همیشہ توجـہ بہ خـداوند
داشتہ باشیم و بـدانیم ڪہ این ڪارها
همـہاش از لطف خـداست و
هیچ چیزے را ما نیستیم ڪہ انجام میدهیم.
شبهہای برایمان بوجود نیاید ڪہ مـا داریم ڪار انجام میدهیم...اگر یڪ لحظـہ توجـہ خـداوند از روی مـا برداشتـہ شـود،تمـام اين حسـاب و ڪتابها غلط از ڪار درخواهد آمد.
اگر خستہ شدیم
باید بدانیم ڪجاےڪار اشڪال دارد
وگرنہ"ڪاربراے خـدا"
ڪہ خستگی نـدارد❤️
#شهید_حسن_باقری 🕊
#شھیدانہ
🌺به مناسبت سالروز تولد
#شهید_حسن_باقری
🦋الّلهُمَّ_صَلِّ_عَلَی_مُحَمَّدٍ_وَآلِ_مُحَمَّدٍ
📎شبــــتون شهــــدایی
🦋🦋🦋
هدایت شده از ملک سلیمان
شبهایی که مجید شیفت هست به من خیلی سخت میگذره با اینکه بخاری تا درجه آخر باز هست اما بازم من یخ کردم ژاکتم رو تنم کردم یک چایی برای خودم ریختم اومدم کنار پنجره خیلی برام لذت بخشه که بارش برف رو تماشا کنم و همزمان چای بخورم همینطور که خیره شده بودم به دونههای برف یه مرتبه دیدم ماشین در خونه ما توقف کرد راننده پیاده شد کاپوت رو بالا زد کمی به موتور ور رفت و در کاپوت را بست و نشست تو ماشین خوب نگاه کردم دیدم یک آقای جوان ....
https://eitaa.com/joinchat/1960640682C4ba40e21a9
1.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#((دعای به وقت افطار))
#بانوای:استاد:سیدقاسم موسوی قهار
#((التماس دعا))
#اللهم_عجل_لوليڪ_الفرج 🌹
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
°•🦋⃝⃡❥•°
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
ما باید همیشہ توجـہ بہ خـداوند
داشتہ باشیم و بـدانیم ڪہ این ڪارها
همـہاش از لطف خـداست و
هیچ چیزے را ما نیستیم ڪہ انجام میدهیم.
شبهہای برایمان بوجود نیاید ڪہ مـا داریم ڪار انجام میدهیم...اگر یڪ لحظـہ توجـہ خـداوند از روی مـا برداشتـہ شـود،تمـام اين حسـاب و ڪتابها غلط از ڪار درخواهد آمد.
اگر خستہ شدیم
باید بدانیم ڪجاےڪار اشڪال دارد
وگرنہ"ڪاربراے خـدا"
ڪہ خستگی نـدارد❤️
#شهید_حسن_باقری 🕊
#شھیدانہ
🌺به مناسبت سالروز تولد
#شهید_حسن_باقری
🦋الّلهُمَّ_صَلِّ_عَلَی_مُحَمَّدٍ_وَآلِ_مُحَمَّدٍ
📎شبــــتون شهــــدایی
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
#خاطرات_شهدا🕊
🍃وقتی شهید مهدی و شهید مجتبی میرفتن گشت زنی موقع سوار شدن به خودرو شهید بختیاری با خنده داد زد ما که رفتیم دنبال شهادت خداحافظ...
🍃میگه به شوخی گفتم چی میگی برید زود بیاید کلی کار داریم!چند دقیقه نگذشته بود بهمون خبر دادن بچه ها زمین گیر شدن،اول فکر کردیم شوخی میکنن ولی...😔💔
پ ن:عکس مربوط به دقایقی قبل از شهادت🕊💔
✍راوی:همرزمان شهید
#شهید_مجتبی_برسنجی
#شهید_مهدی_بختیاری
#سلام_بر_شهدا 🌹
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
🦋وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🦋وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ
🦋🦋🦋
2.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
🎥نماهنگ دلتنگیهای آقا امیرعباس
تنها فرزند سرگرد شهید مهدی بختیاری
مگر میشود
در قلب پــــدر
عشق و محبت فرزند نباشد؟!
مگر پدر میتواند
در هر حال دل از فرزند خود بکَند؟!
مگر او ، علاقه ندارد که
رشد و تعالی فرزندش را ببیند؟
اما رفت و
آرزوهایش را
پشت درهای دنیا خاک کرد
و برای عشــــق،
آسمــــان را در آغــــوش کشید🕊
#سلام_بر_شهدا 🌹
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
🦋وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🦋وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِینَ
📸#ببینید | #عکسنوشته
🟢شهید مدافعحرم رسول پورمراد
آقا!
شما امام زمان من هستی!
شما صاحباختیار من هستی!
شما صاحبِ اصلی دل من هستی!
پس عنایت کن و ... !
🎁#بهمناسبت_سالروز_ولادت
🖌فرازی از #وصیت_نامه
آقا ! خیلی دوست دارم برای نزدیک شدن ظهورت کاری کنم و باری از روی دوش شما بردارم.
امیدوارم این حضورم در سوریه و خدمت در اینجا مرا به شما نزدیک کند تا جایی که وقتی به یاد من هستی لبخند رضایت بر لب داشته باشی.
#شهید_مدافع_حرم_رسول_پورمراد
#سالروزولادت: ۱۳۶۷/۱۲/۲۶
#سالروزشهادت: ۱۳۹۴/۷/۲۰
#محلشهادت_حلب_سوریه
#محلتولدتاکستانقزوین
#سالروزولادت🎊🎉🎈🎂🎈🎊🎉
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
💐اللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد💐
🦋🦋🦋
مامانم دو دستی زد تو سرش-- خاک بر سرم شد تو از کجا میدونی? -- پسر خاله م با گریه جواب داد-- دو نفر ارتشی اومدن در خونمون به بابام گفتن فردا با آمبولانس میارنش در خونتون، مادرم گفت برو مادر و خاله هات رو بیار اینجا-- مامانم شروع کرد به گریه کردن میون اشک و ناله هاش گفت حسن جان یه کم صبر کن الان اماده میشم بریم منم -- مامانم دور و برش رو نگاه کرد فهمیدم دنبال چادر و روسریش میگرده میخواست اماده بشه ولی تمرکزش رو از دست داده بود و نمیتونست. لباسهاش رو براش آوردم-- بیا مامان این چادرو مقنعه سرت کن. دستهاش میلرزید و نمیتونست .اصلاً هیچی تو دستش گیر نمیکرد. منم حال روزم از مامانم بهتر نبود ولی هر طور شده بود سعی میکردم به خودم مسلط باشم. مقنعه ش رو سرش کردم جورابهاش رو پاش کردم چادر انداختم رو سرش خودمم سریع آماده شدم دست آسیه دخترم را گرفتم اومدیم سوار ماشین شدیم پسر خالم رفت دنبال مادرم و خاله ملیحه م. اونها هم اومدن نشستن تو ماشین و حرکت کردیم سمت خونه خالهام وقتی رسیدیم در خونه دیدم وای در خونشون پر جمعیت...
ادامه. ارد...
کپی حرام⛔️