eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
8.6هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
7.2هزار ویدیو
122 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
ادب مثل عطر است ما برای خودمان استفاده می کنیم،🌸🍂 اما دیگران هم از آن لذت می برند...!
5.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀شهیدانه ✦🌺❥🥀🕊❥🌺✦ 🔸️شادی روح شهدا صلوات.. ..رفیق شهید،شهیدت میکند..🕊
15.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خداوند رهبر حکیم و عزیز و مقتدر ایران مارو حفظ کنه❤️
سلام روز همگی بخیر🌸 قرار بود که از امروز داستان زندگی این شهید عزیزمون که زمان شهادت ۱۴ سال داشتند و زندگی‌نامه‌شون واقعاً خوندنیه عارفی بودن این نوجوان برای خودشون بنویسیم ولی اطلاعات من از خانواده این‌ بزرگوار فعلاً ناقص هست در ارتباط با خانواده هستم اطلاعات کامل که بگیرم ان شاالله با عنایت پروردگار زندگینامه این شهید عزیز جبرائیل قربانی رو براتون می‌نویسم فعلاً یک داستان دیگه‌ای رو می‌خونیم تا اطلاعات بنده در مورد این شهید عزیز کامل بشه🙏
سفره احسان امام حسین علیه السلام❤️ ما سه تا بچه داشتیم دو تا پسر و یکی دختر و با همسرم یک خانواده ۵ نفره هستیم بی اعتقاد نبودیم اما اهل عمل انجام وظایف شرعی هم نبودیم یکی از انتقادهایی که همیشه داشتیم این بود که، برای چی انقدر خرج امام حسین می‌کنند این پولها رو بدن به فقرا مخصوصاً شوهرم خیلی روی این قضیه پافشاری داشت ما ماهواره داشتیم و تا زمانی که بچه‌هامون بیدار بودن کنترل می‌کردیم زمانی که می‌خوابیدن حالا از اون فیلم‌هایی که نباید ببینیم می‌دیدیم اگرم ماهواره تو اون ساعت فیلم نداشت همسرم از بیرون سیدی می‌گرفت و می‌دیدیم وضع مالی خوبی هم داشتیم خونمون کوچیک بود تصمیم گرفتیم خونه ای بزرگتر بخریم خونمون رو فروختیم و توی محله دیگه یه خونه بزرگتر خریدیم همه چی به خوبی پیش می‌رفت اوضاع مالی خوب مسافرتمون به جا و هیچ محدودیتی هم برای انجام کاری نداشتیم حجابمم اصلا خوب نبود همسرم مشروب می‌خورد ولی من نمی‌خوردم یکی دو بار هم بهش گفتم این کار حرامه گفت کی گفته حرامه الکی از خودشون درآوردن هیچ اشکالی هم نداره همسرم مکانیک بود و چون کارش خیلی عالی بود مشتری‌های خیلی زیادی داشت ما یه ماشین داشتیم و یک موتور همسرم موتور سواری رو خیلی دوست داشت یه روز با موتور رفت بیرون خرید کنه برنگشت دلم شور زد پیگیر شدم دیدم تصادف کرده بردنش بیمارستان... ادامه دارد... کپی حرام⛔️
3.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 راه دریافت نور ایمان 🔸 استاد مسعود عالی ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔹تلنگری زیبا برای همه ما 🌺🍃🌸🍃 🌤 🌺🍃🌸🍃 @Solomon110 🌸🍃🌺🍃
6.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سپری در مقابل عذاب‌های جهنمی مهدی دانشمند 🌺🍃🌸🍃 🌤 🌺🍃🌸🍃 @Solomon110 🌸🍃🌺🍃
‍ 3⃣2⃣ 💢 در سال 1337 در مشهد مقدس چشم به جهان گشود ، تحصیلاتش را در مشهد با نمرات عالی تا پایان دوره متوسطه ادامه داد و در سال 1357- 1356 پس از شرکت در کنکور، در رشته مهندسی علوم دانشگاه بیرجند پذیرفته شد. با اوج گیری انقلاب اسلامی فعالیت سیاسی مذهبی خود را قوت بخشید و در صحنه مبارزه با رژیم منفور پهلوی مشتاقانه گام نهاد. در سال 1358 با تعطیلی دانشگاه‌ها فعالیت خود را در ارتش آغاز کرد و در کلاس‌های نظامی به تعلیم افراد ‌پرداخت. در همین سال ‌ها بود که با تشکیل سپاه وارد این ارگان شد و درس و دانشگاه را رها کرد. با آغاز اولین خیانت ‌های داخلی ضد انقلاب در گنبد ، به این منطقه رفت و از خود در آنجا دلاوری‌ها به جا گذاشت. با شروع جنگ تحمیلی به جبهه‌های نبرد شتافت. مسئولیت ‌های او در جبهه عبارتست از : فرمانده گردان، مسئول طرح و عملیات منطقه 6 سپاه، مسئول طرح و عملیات لشکر 5 نصر خراسان و قائم مقام فرمانده لشکر 5 نصر، به اعتراف برادران همسنگرش پست ‌ها و مقـام ‌هایی کہ به او تفویض میشد، از او انسانی مصمم‌تر میساخت. او از قدرت برنامه‌ریزی و طراحی بی‌نظیری برخوردار بود. در عملیات بستان، طرح او برای تصرف آنجا مورد توجه و تصویب تمامی فرماندهان قرار گرفت . در سال1361 ازدواج کرد. او در پی اصرار‌‌های بسیار خانواده‌اش شرط کرده بود، تنها همسری خواهد گرفت که حضور همیشه او را در جبهه بپذیرد. پس از ازدواج درحالی که فقط سه یا 4 روز از ازدواجش گذشته بود به جبهه برگشت. در عملیات چزابه از ناحیه دست و پا مجروح شد، ولی با این وجود به استراحت نپرداخت. در یکی از حمله‌ها نیز ترکش به او اصابت کرد و به پشت دریچه قلبش رسیده بود اما مدام می‌گفت: چیزی نیست. من حالم خیلی خوب است. شما بهتر است به فکر جنگ و بچه‌های‌بسیجی در خط‌مقدم باشید. سرانجام این سردار دلاور سپاه اسلام در عملیات ظفر آفرین بدر بر اثر اصابت گلوله به ناحیه سر مجروح شد و در بیمارستان شهدای تهران بستری گردید و پس از 23 روز بیهوشی، سرانجام در 18 فروردین ماه سال 1364 به درجه رفیع شهادت نایل گشت و پیکر مطهرش در گلزار شهدای بهشت رضا (ع) مشهد آرام گرفت. 🕊
🔴 شباهت مهدی موعود به پیامبران الهی... ⭕️ شباهت با حضرت موسی در دوام خوف و رنج شیعیان... 🌕 آقا امام باقر علیه‌السلام فرمودند: «وَشَبَهاً مِنْ خَمْسَةٍ مِنَ اَلرُّسُلِ...أَمَّا شَبَهُهُ مِنْ مُوسَى فَدَوَامُ خَوْفِهِ وَ طُولُ غَيْبَتِهِ وَ خَفَاءُ وِلاَدَتِهِ وَ تَعَبُ شِيعَتِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِمَّا لَقُوا مِنَ اَلْأَذَى وَ اَلْهَوَانِ إِلَى أَنْ أَذِنَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي ظُهُورِهِ وَ نَصْرِهِ وَ أَيَّدَهُ عَلَى عَدُوِّهِ» «در قائم عجل‌الله فرجه شباهتى با پنج تن از انبياء وجود دارد.. و اما شباهت او با موسی علیه‌السلام: دوام خوف، طول غیبت، خفاء ولادت، و رنج شیعیان پس از اوست که آزار و خواری ببینند، تا آنکه خداوند متعال اذن ظهور دهد و او را بر دشمنانش نصرت و تأیید فرماید.» 📗کمال الدين، ج ۱، ص ۳۲۷ 📗بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۲۱۷ 📗إثبات الهداة، ج ۵، ص ۸۳ 🌺🍃🌸🍃 🌤 🌺🍃🌸🍃 @Solomon110 🌸🍃🌺🍃
💥☘💥☘💥☘💥☘💥☘💥☘ از پاهایی که نمی توانند تو را به سمت ادای نماز ببرند ... انتظار نداشته باش که تو را به بهشت ببرند!بارها مکررا در قرآن به نماز خواندن و یاد خدا سفارش شده @Rooutting
9.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من در به در پنجره فولادم و دیری‌ست بین من و آن پنجره دیوار زیاد است
همسرم سعید موتورش تو شن کشیده شده بوده و خورده زمین دو تا نامرد هم که اونجا بودن به جای اینکه به همسر من کمک کنند موتو رو برداشتن و فرار کردن همسرم هم دست و پاش و سرش شکسته بود و کلی هم ازش خون رفته بود یک دو ساعتی کنار خیابان افتاده بوده که یه ماشین میاد از اونجا رد شه و همسر من رو می‌بینه زنگ می‌زنه اورژانس میاد و می‌برنش بیمارستان شوهرم اول بیمارستان دولتی بستری شد خونوادش گفتن اینجا بهش نمی‌رسن و بردنش بیمارستان شخصی. اول سرش رو عمل کردن و بعد هم دست و پاش رو کچ گرفتن تقریباً تمام بدنش تو گچ بود هزینه بیمارستان خیلی سنگین بود و ما مجبور شدیم ماشین رو بفروشیم طول درمان سعید خیلی طول کشید از اونجایی هم که بیمه نبودیم هزینه سنگینی برامون برداشت همه پول ماشین خرج درمان سعید و خورد و خوراک خودمون شد تا جایی که دیگه پولی نداشتیم خانواده سعید فقط پیشنهاد بیمارستان شخصی رو دادند هیچ کمک مالی به ما نکردند کار ما به جایی کشیده بود که بعضی وقتا حتی شام و ناهار هم نداشتیم و غذای ما شده بود نون و پنیر و چای شیرین گاهی حتی اون پنیر هم نبود که بچه‌هام بخورن نون چای شیرین خالی میخوردن چون سعید نمی‌تونست کار کنه ما مجبور بودیم قرض کنیم و بدهی خیلی بالایی آورده بودیم اوضاع زندگی خیلی برامون سخت می‌گذشت..‌. ادامه دارد... کپی حرام⛔️