﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
تولد داریم چه تولدی
.
تولد فرمانده مهدی
.
وقتی از شهر به پرواز در آمد تن تو
دست در گردنم انداخت غم رفتن تو
پشت هر پنجره یک بغض به یادت گل کرد
زنده شد در دلِ شب خاطره ی روشن تو
تا شفاعتگر چشمان سیاهم باشی
سالها سوخته ام در تب پیراهن تو
حجم این شهر که امروز پر از عطر گل است
لحظه ای پر شده از خاطره ی بودن تو
.
سالگرد زمینی شدنت را گرامی میداریم سردار دلها آقا مهدی باکری
۳۰فروردینسالروزولادتبزرگمردتاریخآذربایجان
🎂🌼💟
بهیادفرماندهبااخلاصودلبرلشکر۳۱عاشورا
مهندس مهدی باکری
🌷🌷🌷
دلگرمچشمانیکهارامشتزریقمیکندبهجان آدمی
چشمایتاعجازسازهایترکاذریست
کهعاشقوارنجابتمیسرایند
🌼🌼🌼
گاهیقصههارابایدازچشمهاخواند
همانچشمهاییکهجزعشقچیزیندیدند
🌻🌻🌻
#ستارهدرخشانتاریخشیعه
برادر_مهدی_باکری
#آقا_مهدی_باکری
#فرمانده_آسمانی_من
#ولادت_۳۰_فروردین_۱۳۳۳_میاندواب
🦋🦋🦋
﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
✌️اِذنی بــــده و بیبی نگاه کن
🇮🇷روی تمام ارتشیانت حساب کن
✌️حاشا که در این معرکهها سَر ندهیم
🇮🇷ما را به مقامی مدافعـان انتساب کن
🌹به یاد شهدای مدافعحرم ارتش
🕊شهید محمد مرادی
🕊شهید حسین همتی
🕊شهید صادق شیبک
🕊شهید مرتضی زرهرن
🕊شهید محسن قوطاسلو
🕊شهید مجتبی ذوالفقارنسب
🕊شهید مجتبی یداللهی منفرد
🕊شهید سید مهدی جودی ثانی
🟢۲۹ فروردینماه، روز ارتش جمهوری اسلامی ایران، یادآور یکی از رخدادهای ماندگار و الهامبخش در تاریخ انقلاب اسلامی است. این روز بر همه سربازان ارتش ایران مبارک!
🦋🦋🦋
﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
📸دو شهید از یک خانواده در یک قاب!
🇮🇷شهید دفاع مقدس سید احمد حجازی
🇮🇷برادر سرلشکر شهید سید محمد حجازی
🌹شهید #سید_احمد_حجازی
▫️تاریخ شهادت: ۱۳۶۰/۱۱/۰۵
🌹شهید #سید_محمد_حجازی
▫️تاریخ شهادت: ۱۴۰۰/۰۱/۲۹
📿شادی ارواح مطهر شهدا صلوات📿
🦋🦋🦋
🔖#معرفی_شهدا
نام : سید محمد
نام خانوادگی : حس
🔴سرلشکر شهید سید محمد حجازی
♻️نوکر اهلبیت علیهمالسلام
🌹سردار حجازی به شدت محبّ حضرت زهرا علیهاالسلام بود و هر سال مراسم روضه برگزار میکرد. با اینکه در تهران در منزل سازمانی سکونت داشت اما عشق و علاقه او به حضرت زهرا، جمعیّت زیادی را به خانه او میکشاند؛
💚تا حدّی که داخل جا نبود و مردم بیرون مینشستند. زمانی هم که در سفر بود، در ایام فاطمیّه به اصفهان میآمد، مراسمی میگرفت و بازمیگشت.
🌹در ایام محرّم نیز مقیّد بود در منزل پدریاش روضه بگیرد و این روضهها نیز مفصّل بود و شاهد بودم افرادی از مسیرهای دور در آنجا شرکت میکردند و حتی حجتالاسلام فرحزاد در این سالها خود را به این روضه میرساند.
💚به یاد دارم زمانی که به منزلش میرفتیم و هنگام نماز جلو میایستاد، تا چه حد خلوص داشت و اذکاری میگفت که هنوز در وجودم تلنگر میزند.
🌹وقتی که به روضه میرفت، همیشه دَم در مینشست و یا مشغول کمک بود. سردار حجازی را در خانوادهاش، بهعنوان گلِ سرسبد و انسانی که ذوب در دین، خدمت و اعتقادات است، میشناختند. سید محمد همیشه مشکلگشا بود.
🎙راوے: دوست شهید
🦋🦋🦋
﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
ملّت پنــــاه ارتش
ارتــــش برای ملّـــت
دل بشنود زِ هر سو
اینــــک نوای ملّــــت
با مدّعی بگوئیــــد
بشنــــو ندای ملّــــت
ارتــــش برادر ماست
اینست نــــدای ملّــــت
🟢فرارسیدن ۲۹ فروردینماه، روز ارتش جمهوری اسلامی ایران و یادمان حماسهسازی، ایمان و دلاوری سربازان این آب و خاک بر دلاوران ارتش مبارکباد.
🦋🦋🦋
.
.
-اللّٰهُمَّ إِنّی أَسئَلُڬَ مِن عَظِمَتِڬَ بِأَعظَمِها..
خدایا از تو میخواهم
به حق بالاترین رتبه از عظمتت..🤍🌱
#خدایمن✨
🌺🍃🌸🍃
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🌺🍃🌸🍃
@Solomon110
🌸🍃🌺🍃
سلام ببخشید اینترنتم خیلی صعیفِ. نشد که عکس داستان رو بگذارم🙏🌹
در زمانی که سعید عصبانی میشه حرف زدن من وضع رو بدتر میکنه ساکت موندم و حرفهاش رو گوش کردم ولی سهیل طاقت نیاورد و به باباش گفت_ مامان رو ضعیف پیدا کردی که انقدر پشت سر هم داری حرف بارش میکنی_ بعد رو کرد به سامان_ یه دفعه غذا نخوری میمیری به خاطر تو بابا مامان رو دعوا میکنه. بچه ام سامان اشکهاش رو پاک کرد و رو کرد به باباش. غلط کردم بابا اصلا گشنه ام نیست. سیر، سیر هستم سعد به خاطری که سهیل تو روش وایساد یه چشم غره بهش رفت ولی دعواش نکرد و رو کرد به من پاشو برو از معازه سر کوچه نسیه بگیر بعد پولش رو جور میکنیم بهش میدیم. گفتم من روم نمیشه برم. سعید صدا زد سهیل تو پاشو برو سهیل گفت بابا منم روم نمیشه سامان گفت بابا من میرم چی بگیرم. گفت تخم مرغ بگیر و نون سامان رفت یکم دیر کرد. وقتی اومد سعید پرسید چرا انقدر دیر کردی. جواب داد آخه نمی داد کلی بهش التماس کردم تا گرفتم. سعید از شدت ناراحتی سر درد گرفت و ناهار نخورد...
﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
🌺زیارت نامه شهدا 🌺
بسم الله الرّحمن الرّحیم
💫اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَوْلِيآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَصْفِيآءَ اللَّهِ وَاَوِدَّآئَهُ،💫
🌹اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ دينِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ،🌹
✨اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمينَ،✨
🍀اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، الْوَلِىِّ النَّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكُمْ يا اَنْصارَ اَبى عَبْدِاللَّهِ،🍀
💫بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى طِبْتُمْ، وَطابَتِ الْأَرْضُ[ اَنْتُم] الَّتى فيها دُفِنْتُمْ، وَفُزْتُمْ فَوْزاً عَظيماً،💫
فَيا لَيْتَنى كُنْتُ مَعَكُمْ، فَاَفُوزَ مَعکم
🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷
﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
خدا تو رو آفرید تا دنیا قشنگ تر باشد ....♥️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#یاایهاالعزیز
🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷
#سلام_مولای_مهربانم♥️
من باور دارم به روزی که
طلوع آفتاب امید،
شب های سرد دنیا را روشن میکند
به روزی که شمیم نرگس
بر دستان نسیم به پرواز در میآید
باران رحمت بیکران خداوند
بر جهان میبارد،
شکوفه های مهربانی جوانه میزنند،
قاصدک ها به آسمان میروند،
شبنم بر روی غنچه به انتظار مینشیند،
و تو میآیی، تکیه بر دیوار کعبه میزنی،
و چه زیباست طنین صدای حیدریات
آن هنگام که میگویی:
«ألا یا أهل العالم أنا الإمام القائم»
#اللهــمعجـللـولیکالفــرج🌤
ذکر روز جمعه
#اللهمصلعلیمحمدوآلمحمد🌟
دعای روز جمعه👇👇
https://eitaa.com/Solomon110/985
زیارت آقا جانمون ❤️
#امامزمانعجاللهتعالیفرجهالشریف
در روز جمعه🍃🌸🍃👇👇
https://eitaa.com/Solomon110/986
جمعه ماه رجب
https://eitaa.com/Solomon110/2629
🌺🍁🌺🍁🌺🍁
🌺🍃🌸🍃
@Solomon110
🌸🍃🌺🍃
ما هم تخم مرغها رو آب پز کردیم و با نون خوردیم بعد از ظهر بود سعید گفت_چیزی از تخم مرغها باقی موند_ آره دوتا برات نگه داشتم_ برو بیار من بخورم آوردم با نون خورد و گفت_ به نظرت چیکار کنیم؟ با این شرایط که نمیشه زندگی کرد. تو دلم گفتم خو نهای رو که من باهات همپا بودم تا به این بزرگی خریدی حالا میفروشی خونه کوچیکتر میخری تا بفهمی که شریک زندگیت باهات همدل و همراه بود تا تو تونستی به جایی برسی. خودم رو به ظاهر نگران نشون دادم و گفتم چی بگم چیزی به فکرم نمیرسه چون اگر میگفتم خونه رو بفروش بعدها میزد تو سرم که تو باعث شدی به خودم گفتم بیکارم برای خودم دردسر درست کنم ساکت نگاهش کردم. سعید گفت واقعیتش یه حرفی میخوام بزنم ولی دو دلم نمیدونم بگم یا نگم_ گفتم چی؟_ امروز که سامان رفت بهش نسیه ندادن رفتم این فکر که خونه رو بفروشیم یه خونه کوچیکتر بخریم. هم بدهییامونو میدیم هم پول تو دستمونه هم ببینم میتونم با بقیه پول یه جوری به کاسبی بزنم. گفتم_ چه جوری با این پات میخوای بری در مغازه وایسی گفت سهیل و سامان در مغازه وایسن وقتایی هم که اونا نبودن تو برو. فوری گفتم_ نه نه رو من حساب نکنییا من اصلاً روم نمیشه در مغازه وایسم خیلی خجالت میکشم. در واقع خجالت نمی کشیدم سعید لیاقت نداشت که من انقدر از خودم مایه بگذارم. دو دستی زد تو سرش_ پس آخه چه خاکی به سرم بریزم. تو دلم گفتم هیچی برو یه زن دیگه بگیر با هم فیلمهای کوفت و زهرماری ببینید مشروب رو که به من تعارف میکنی من نمیخورم اون زنت باهات میخوره. سکوت من رو که دید گفت...
ادامه دارد...
کپی حرام⛔️
﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
تَمومِخوابوخیالَمتویِبِینالحَرَمِینِه!(:❤️🩹"
یِهطَرَفآقاماَبَاالفَضل
یِهطَرَفشاهَمحُسِینِه!'
صلَّیاللهُعَلَیکَیَااَبَاعَبدِالله✨🕊
#امام_حسین
#حضرت_عباس
🦋🦋🦋