eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
9هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
6.5هزار ویدیو
108 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام امیر شریفی هستم اگر نیاز مبرم به روانشناس دارید! ولی شرایط رفتن پیش مشاور رو ندارید!! خجالتی و کم حرف هستید؟ مدام از درون خودخوری میکنید؟ بشدت بدبین وناامید شده اید؟ روزی١٠دقیقه با ما باشید👇 https://eitaa.com/joinchat/3225157676Cb1ca1c809a حتما وارد شوید، قول میدم کمکتون کنم👆
هدایت شده از شهید گمنام🇵🇸
آهنگ لری و بختیاری و کردی جدید رسید مخصوص سیستم ماشین🥳 آخ دلم🙈😁🔰 https://eitaa.com/joinchat/3351773236C7fc5bbde1e نبینی از دستش دادی خیلی باحاله 😅👆
۱ من توی ی خانواده پر جمعیت با ابرو و البته با قوانی خاص به دنیا اومدم پدرم مرد با ابرویی بود که به ما خیلی احترام میگذاشت و با ارامش باهامون برخورد میکرد همیشه میگفت ادم باید نون تلاش خودشو بخوره نه اینکه بره سراغ مال حروم گذشت تا ما به سن ازدواج رسیدیم خواهرا و برادرهام تک به تک ازدواج کردن بابام برای ازدواج برادرام و خواهرام ی مهریه تعیین کرد گفت همه باید ۲۵۰ سکه باشید بعلاوه سه دنگ خونه همه هم طبق حرف پدرم عمل کردن منتهی بابام با خواهرام قید گرد که حق گرفتن سکه ندارید چون بعدا مردم برامون حرف در میارن و هر چی بخریم میگن از مهریه دخترش بوده و اینا از خودشون هیچی نداشتن و ندارن تا اینکه نوبت به ازدواج من رسید خواستگارای مختلفتی داشته که یکیشون به واسطه یکی از اشناهامون منو پیدا کرده بود تو اولین ملاقاتمون از پسره خوشم اومد و جواب بله دادم هر دو مال دو تا شهر متفاوت هستیم ما رسم 250 سکه و 3 دنگ خونه داریم اما خانواده همسرم مهریه شون نهایت نهایت 40 تا سکه هست زن داداشاش همه 14 تا سکه بودن البته چندین سال پیش که ازدواج کرده بودن بالاخره تو رفت و امد خانواده ها ماجرای مهریه رو متوجه شدیم تا اینکه ی شب اومدن خونمون برای حرف زدن در مورد تاریخ عقد و عروسی و مهریه و چیزهای دیگه پدر من سر حرفش مونده بود و می گفت یک کلام دویست و پنجاه سکه و سه دانگ خونه باید مهریه دخترم باشه یکدفعه مادر همسرم روبهمون خیلی جدی گفت اصلا اینجوری نمیشه اگه بخوایم برنامه ریزی کنیم باید برای مهریه ی مقدار کوتاه بیاید ادامه دارد کپی حرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 💚🟡💚🟡💚🟡•°•○ ؛💚🟡💚 •°•○ ؛🟡💚 ؛🟡 .🟡•﷽•💚 🕊💖السَّلامُ عَلَيْكَ يَا علی بن موسی الرضاع💖🕊 امام رضا(ع)🥺آومدم از راه دور تا با تو در دل کنم ❤️دلمو با مهر تو❤️ هر دوتا رو متصل کنم ضامن آهو رضا خوشبو رضا🌷 🕌❤️ 🦋🦋❤️
خون شریکی/ ماجرای عجیب دو شهید همنام 🔻اگر در اینترنت نام شهید سید_مصطفی موسوی را جستجو کنید عکس دو شهید جوان با دو چهره متفاوت نمایان خواهد شد. جالب است بدانید که اشتباهی رخ نداده و هر دو شهید، سید مصطفی موسوی هستند. 🔻هر دو از شهدای مدافع حرم هستند. هر دو متولد سال ۷۴ هستند. هر دو در سال ۹۴ شهید شده‌اند. فقط یکی ایرانی است و یکی افغانستانی. 🔻جالب‌تر اینکه این دو شهید حدود دو ماه تاریخ شهادتشان باهم فرق دارد ولی خبر شهادت اولی که فردای همان‌روز منتشر شد، خیلی از خبرگزاری‌ها عکس‌ نفر دوم را منتشر کردند. 🔻وقتی سید مصطفی موسوی (ایرانی) در ردیف جنوبی حلب شهید شد، سید مصطفی موسوی (افغانستانی) بی‌خبر از شهید ایرانی در حال مجاهدت بود ولی عکسش را در سایت‌ها به عنوان شهید ایرانی منتشر کردند. •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• 🦋🦋🦋
﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ خونریزی شدیدی داشت...😔 داخل اتاق عمل ، دکتر اشاره کرد که چادرم رو در بیاٰرم تا راحت تر مجروح رو جابه جا کنم... گوشه ی چادرم رو گرفت و بُریده بُریده گفت: "من دارم میرم که چادرت رو در نیاری...که این چادر از سرت نیفته..."✋🏻 چادرم تو مشتش بود که شهید شد...💔 🦋🦋🦋
هدایت شده از شهید گمنام🇵🇸
میدونید جهنم دره کجاست ؟😱😱😱 میدونید عاشق ترین و وفادارترین حیوان کدومه 🥰🥰 میدونیدچرا در کربلا آب رو به بالا حرکت می‌کنه؟😢 میدونید هر لیوان آبی که می‌خورید قبل از شما ده نفر دیگه خورده ؟😨😨 چرا در اسلام زنها نمی توانند چند شوهر داشته باشند ؟ اینجا 👇👇👇 صد در صد هم لذت 🙂میبری هم اطلاعات عمومیت رشد می‌کنه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/508100926Ccf69d7c235
﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ اذان ظهر به افق تهران🌺 به وقت شرعیِ دلبر و در زمانِ اذان دعا به حالِ دلِ بی قرارِ ما بکنید... 🦋🦋🦋
🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊🎊 یه جوری بپوش که همه با دیدنت. عاشق بشن انواع مدل های چادر و لباس عروس برای عروس خانمای محجبه😍 اگه دنبال یه چادر و میگردی شک نکن که بهترین جا رو پیدا کردی💯 💟 💟 💟 💟 ┈••••✾•🦋🌹🦋•✾•••┈┈• https://eitaa.com/joinchat/4052484297Cbf1e0e317b با خیال راحت میتونید خرید کنید چون ضمانت بدون شرط تعویض و مرجوع هم دارن💯
💍 زیور آلات دستی✨فانتزی و شیک 🙈 نبینی شون ضرر کردی🚶🏻‍♀ بزن رو انگشترا تا سوپرایز شی🥺👇 💍💍💍💍💍💍💍💍 💍💍💍💍💍💍💍💍 💍💍💍💍💍💍💍💍 کارهای که نمونه‌شو هیییییچ جا ندیدی 😌🤞
﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ سردار تنگه اُحد اشلو* معروف ترین لقب شهید جاویدی است و دلیل گذاشتن این لقب برای او این است که با لباس عراقی ها پیش خودشان می رفت و با آنان هم غذا می شد.(اشلونک به معنای حالت چطوره؟) او به سنگر های عراقی ها می رفت و با آنها صحبت می کرد، بعد ها عراقی ها پی می بردند که او ایرانی است و برای جاسوسی به سنگر آنها آمده است و برای سر مرتضی جاویدی جایزه می گذاشتند. در عملیات والفجر در حالی که پادگان حاج عمران توسط نظامیان ایرانی به اشغال درآمده بود، گردان فجر تحت محاصره‌ی نیرو‌های نظامی عراق در‌ می‌آید و حدود ۵ روز این محاصره طول می‌کشد. در روز پنجم، برخی فرماندهان از جمله محسن رضایی و صیاد شیرازی به جاویدی که فرماندهی عملیات را عهده‌دار بوده است دستور عقب نشینی می‌دهند اما وی امتناع کرده و می‌گوید: *«نمی‌گذارم اُحُدی دیگر تکرار شود»به همین دلیل بعد‌ها او را سردار تنگه احد نامیدند. در عملیات کربلای ۵، هنگامی که حاج قاسم سلیمانی فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله در محاصرهٔ دشمن گیر می‌کند، ...🌺🌸🌺 🦋🦋🦋
‍ ‍ ‍ 🔹 بار اول که خیره شدم تو صورتش وقتی بود که انگشتر فیروزه شوکردم دستش سر سفره ی عقد. نذر کرده بودم قبل ازدواج ،به هیچ کدوم از خواستگارام نگاه نکنم تا خدا خودش یکی رو واسم پسند کنه. 🔸حالا اون شده بود جواب مناجاتای من، مثل رویاهای بچگیم بود. با چشایی درشت و مهربون و مشکی هر عیدی که میشد، میگفت بریم النگویی، انگشتری، چیزی بگیرم برات. 🔹میگفتم: بیشتر از این زمینگیرم نکن چشات به قدر کافی بال و پرمو بسته. عاشق کشی، دیوانه کردن مردم آزاری، یک جفت چشم مشکی و اینقدر کارایی؟؟میخندید و مجنونم میکرد... 🔹دلش دختر میخواستدختری که تو سه سالگی،با شیرین زبونی صداش کنه، بابا یه روز با یه جعبه شیرینی اومد خونه سلام کرد و نشست کنارم دخترش به تکون تکون افتاد. 🔸مگه میشه دختر جواب سلام بابا رو نده لبخندی کنج لباش نشست. از همون لبخندای مست کننده اش.یه شیرینی گذاشت دهنم گفتم: "خیره ان شاءالله... 🔹گفت: وقتش رسیده به عهدمون وفا کنیم اشکام بود که بی اختیار میریخت "خدایایعنی به این زودی فرصتم تموم شد؟" نمی خواست مرد بودنشو با گریه کم رنگ کنه. ولی نتونست جلو بغضشو بگیره. 🔸گفت:"میدونی اگه مردای ما اونجا نمی جنگیدن، اون جونورا، به یزد و کرمان هم رسیده بودن وشکم زنان باردارمونو میدریدن؟!میدونی عزت تو اینه که مردم بیرون از خاکشون واسه امنیتشون بجنگن..؟ 🔹گفتم: میدونم ولی تو این هیاهوی شهر که همه دنبال مارک و ملک و جواهرن، کسی هست که قدر این مهربونیتو بدونه ؟باز مست شدم از لبخندش. گفت: لطف این کار تو همینه. 🔸تو تشییعش قدم که بر میداشتم، و زمانی که رو تخت بیمارستان حلما شو واسه اولین بار دادن دستم، همون جمله رو زیر لب تکرار کردم. ✍به روایت همسربزرگوارشهید 🌷 ....🌿🌺🌸🌺🌿 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•