eitaa logo
شهید گمنام🇵🇸
8.6هزار دنبال‌کننده
14.1هزار عکس
7.2هزار ویدیو
122 فایل
ادمین ثبت خاطرات @Mahdis1234 کانال دوم ما مسیر بهشت https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae تبلیغات شما پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/4173332642Cacf0e5f1fb
مشاهده در ایتا
دانلود
8.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من سوره:الفرقان :48الی49 :الاستاد:حامدشاکرنژاد ایرانی سعی کنید قران انیس و مونستان باشد ، نه زینت دکورها وطاقچه های منزلتان شود ،بهتر است قرآن را زینت قلبتان کنید. شهید سید مجتبی علمدار شهادت آرزومه🕊💚🌷🖤 🌹 🍃┅🦋🍃┅─╮ @shahidma ╰─┅🍃🦋🍃
9.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا﷽ بِسْمِ رَبِّ الشُّهَداءوَالصِّدیٖقین🕊 🕊 برشهدا...🌷 ♥️دل ڪه هوایے شود، پرواز است ڪه آسمانیت مے ڪند و اگر بال خونیـن داشته باشے دیگر آسمــان، طعم ڪربلا مے گیرد دلها را راهے ڪربلاے جبهه ها مے ڪنیم به زیارت "شهــــــداء" مے رویم... ‌‍ ‍ ‍ ‍ ‍ 🕊 🕊 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، 🌷اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے مُحَمَّدٍالحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ، 🌷اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبے عَبدِ اللهِ ، بِاَبے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتے فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنے ڪُنتُ مَعَڪُم. فَاَفُوزَمَعَڪُم 🌺شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 🦋🦋🦋
637.4K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ⭕️خاطره ای شیرین و کوتاه از زبان شهید سید مهدی موسوی؛ سرتیم حفاظت رئیس‌جمهور شهید ❤️اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها❤️ 🌹 رویاد کنیم... 🌺با و یک ... 🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌹 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ⚫️سالروزشهادت پاسدار مدافع‌حرم «داود جعفری» در سوریه پاسدار رشید اسلام سرهنگ داوود جعفری از مستشاران نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سوریه، توسط ایادی رژیم صهیونیستی با انفجار بمب کنار جاده‌ای در حوالی دمشق به شهادت رسید. شهیــد، باران رحمت الهی است که به زمینِ خشکِ جان‌ها، حیــــات دوبــــاره می‌دهــــد! عشق شهیــــد، عشق حقیقی است که با هیچ چیز عوض نخواهـــد شد! 🕊❤️شهــــادتت مبــــارک❤️🕊 💐هدیه به روح مطهر شهید صلوات 📿اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد📿 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
°• 💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🤏تا بحث المپیک و مدال آوریا داغه، خوبه این عکسو هم در کنارش ببینیم.. 🔹 آقای حسنعلی ضرغام پور پدر ۵ شهید که سال ۶۱ عکس ۵ فرزند شهیدش رو مثل مدال به سینه چسبوند و راهی جبهه شد. تا ابد پرچمتون بالاست✌️ 🌹 رویاد کنیم... 🌺با و یک ... 🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌹 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ 🌿حاج‌احمد هیکل درشتی داشت. بچه‌ها سر به سرش می‌گذاشتند و می‌گفتند: با این هیکل درشت چطور می‌خواهی توی قبرهای کوچک گلزار شهدا جا شوی؟! 🍁 او می‌خندید و می‌گفت: همین قبرها هم برای من زیاد است. 🌿آرزویش این بود که ارباً اربا شود. وقتی در ابتدای عملیات کربلای ۵، در پشت خاکریز در حال ساخت، مستقر شده بود، گلوله توپی خاکریز را مورد هدف قرار داد. 🍁ترکش‌های گلوله بالای سینه و پاهایش را برده بود. شده بود یک تکه گوشت له شده. همان که می‌خواست؛ ارباً اربا...💔 📚همرزم شهید 🌷شهید حاج احمد کریمی🌷 ❤️اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب سلام الله علیها❤️ 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
خیلی اصرار کرد که اجازه بده ببینمت منم اجازه دادم اجازه بیاد شهری که درس میخوندم وقتی اومد برام کادو تولد خریده میخواست بده من نمیگرفتم شروع کرد گریه کردن که این همه راه اومدم تو رو خدا قبولش کن اون روز من اصلا کلاس نداشتم ولی به سعید دروغ گفتم که کلاس دارم سعید ۱۸ ساعت اومده بود اما فقط ربع ساعت اجازه دادم منو ببینه و ازش جدا شدم گفتم کلاسم دیر میشه باید برم حس بدی بهش پیدا کرده بودم و خوشم نمی اومد کنارش باشم تابستون که خونه بودم با اصرارهای مداومش یه بار دیگه اومدن خواستگاری اما بابام بازم جواب منفی داد فرقش با دفعه قبل این بود که اینسری دیگه خودمم موافق نبودم و به ظاهر نشون میدادم میخوام باهاش ازدواج کنم وقتی بابام جواب منفی دادیه نفس راحت کشیدم برای تولد ۲۳ سالگیم برام زنجیره پلاک خریده بود اما من پسش دادم گذشت و ۳ ماه بعد تولد ۲۳ سالگیم شوهر خالم یه کارگاه راه اندازی کرد و با پدرم شریک شد و اینطوری خونمون رفت پیش خونه خالم دیگه سعید هر روز بیشتر از قبل عاشقم میشد نه با کسی دوست میشد نه با کسی صحبت میکرد شده بود یه آدم ساکت و سربه زیر... ادامه دارد... کپی حرام⛔️
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ شهدا در قهقهه مستانه شان و در شـادی وصل‌شـان عند ربهم یرزقوننـد ... 🌷 🌿🌾 اَللَّهُـــمَّ صَلِّ عَلــَی مُحَمـّـــَدٍ وَآلِ مُحَمـّــَدٍ وَعَجّـــِـلْ فــَرَجَهُـــمْْ 🌾🌿 🌹اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌹 🦋🦋🦋
3.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کلیپ جالب را ببینید چه جوری با نخودها اسم الله رو مینویسه! ✨🍃🌷✨ 🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷
‍ ♡هو‌العشق♡ 🍃چشم هایم مسیر تا حلب، مازندران تا و... را می‌کاوید به امید اینکه کوچ عشاق را ببیند. اگر عشاق به قاعده یک پر میگیرند و با یک روی بام زینبیه فرود می‌آیند، هستند کسانی که با یک یا حسین تا خود پرواز می‌کنند... 🍃پاییز آن سال شهر با تنی زخمی و خسته را به آذر رساند، دود سیاهی که حاصل به شهر بود به هوا می‌رفت و آینه آسمان رو به سیاهی و کدری می‌رفت. 🍃مرتضی در تکاپو بود قائله را بخواباند اما، روضه این بار نه در و دمشق بلکه در تهران تکرار شد ضربه ای به پهلویش زدند و روضه کوچه پیش چشمانش جان گرفت. خون از فرق سرش جاری شد و شکاف سرش او را برد به ، پای آن سجاده خونین... 🍃دیگر نفس های خونینش یارای مقابله با خوی وحشی‌شان نبود که آخرین ضربه کار خودش را کرد یاحسینش آسمان شب را آزرده خاطر کرد. 🍃در میان آن هیاهو فقط یک آرزو داشت دست بر سینه نهاد و زیر لب زمزمه کرد: . دیگر حتی صدای زمزمه اش هم نمی‌آمد. و آرامشی که در آشوب را در آغوش کشیده بود او را با خود تا عرش اعلا برد. 🍃تاریخ شاهد داغی بود که بر دل ها نهادندو یک را عزادار کردند.نود و هشت، سال پرکشیدن بود. مدافع امنیت❤ 🕊به مناسبت سالروزشهادت 📅تاریخ تولد : ۲ بهمن ۱۳۶۳ 📅تاریخ شهادت : ۲۶ آبان ۱۳۹۸ 🥀مزار شهید : امامزاده اسماعیل. شهریار
۸ به من گفت مشکل تپش قلب پیدا کرده و مدام تاکید میکرد این همه سال به پات نموندم که بزارم با یکی دیگه ازدواج کنی اما گفته های سعید برام مهم نبود درسم تموم شد و کلی دنبال کار بودم میخواستم رو پای خودم باشم در واقع حوصله هیچکسی رو نداشتم یه روز که رستوران بودم یه خانومی با پسرش اومدن رستوران متوجه نگاه خانوم به خودم میشدم ولی به روی خودم نمی آووردم این موضوع چند باری تکرار شد تا اینکه من متوجه شدم این خانم از من خوشش اومده و منو برای پسرش خواستگاری کرد گفت من خیلی وقته تو رو زیر نظر گذاشتم رفتارت با بقیه رو دیدم چون پسرم ازت خوشش اومده بود منو برای تحقیق فرستاد و من یه مدت رفتارتو زیر نظر گرفتم و به دلم نشستی و برای آشنایی بیشتر میخوام که یه فرصت به ما بدی اون موقعها بابام تازه کار پیدا کرده بود و وضعیت مالی خانوادمون خیلی جالب نبود ما اجاره نشین بودیم با خودم فکر کردم گفتم الان دیگه ۲۴ سالمه یعنی این جریانی که دارم تعریف میکنم جریان خواستگاری اینا دیگه من ۲۴ سالم شده بود گفتم بزار یه فرصت بهش بدم تا خودشو ثابت کنه اسمش طاهر بود دو تا برادر کوچکتر از خودش داشت و برادراشم ازدواج کرده بودن طاهر ۳۲ سالش بود...
5.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🩷وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ 📚آیه ۴۵ سوره بقره