ای‌بانی‌أشک‌و‌روضہ‌های‌سقا۔۔۔ ای‌فاطمه‌دوّم‌بِیت‌مُــولاـَـَ ـ روح‌أدب‌رٰاآموخت... آن‌تشنه‌ی‌بی‌دَست‌کنٰاردریا #ام‌الادب°🖤° مادرِاندوه‌هابی‌بیِ‌غم‌اُم‌البَنین بی‌نفس،بی‌همنفس‌ای‌بی‌حرم‌اُم‌البَنین ماگرفتاریم،‌اماازگرفتاری‌چه‌غم تاتوراداریم،درهربیش و کم‌اُم‌البَنین سالروزِرِشهادت غَـريبانهٔ مُدّرس أدب،إيثاروفِداكاري‌اُمُّ‌الشَّـهيدين حَضرتِ فاطِمهٔ اُمُّ البَنیـن(س) تَسليَت بـٰاد.❤️‍🩹. #العجل‌صاحبنا #والله_ماتـرکناکـ_یابن_الحیدر 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷

مرد مرد‌است پسرت مرهم درداست پسرت َشفای امروز همه شافع فرداست پسرت #زمینه📺 #محمود_کریمی🎙 #شهادت_حضرت_ام_البنین(س)🏴 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷

🏴 نگویید وفات ام البنین شهیده است. فرا رسیدن شهادت جانسوز شهیدۀ راه برائت، حضرت ام البنین سلام‌الله‌علیها به دست خلفای غاصب بنی امیه را به محضر مقدّس قطب عالم امکان، حضرت صاحب‌الزّمان عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف و همۀ شیعیان و محبّان آن حضرت تسلیت عرض می‌نمائیم. 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷

اِ؎ بـــٰــانے أشـــــک و ⇠⇠ روضہ هـــٰــا؎ سقـٰــــا۔۔۔ اِ؎ فـــــٰــاطمہ؎ ⇠⇠ دوّم بِیــت مُــولا۔۔۔۔ أز دٰامـــــن تـــُــو ⇠⇠ روح أدب رٰا آمـــــوخـــــت... آن تـِــــشنہ؎ ⇠⇠ بےدَســـــت کـــــنٰار دریــٰـــا... #شهادت_حضرت_ام_البنین(س) 🥀 #تسلیت_باد.🏴 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷

﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ ای امیرالمومنین را یار یا ام البنین ای سراپا پاکی و ایثار یا ام البنین مکتب تو مهربانی اسوه تو فاطمه داری از او همچنان آثار یا ام البنین دامنت عباس پرور همسرت مولا علی مرتضی خو فاطمه رفتار یا ام البنین #شهادت_حضرت_ام_البنین(س) 🥀 #تسلیت_باد.🏴 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷

﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ تو مادرِ دومِ حسینی در معرفتت گمِ حسینی احسنت به انتخابِ مولا مثلِ تو نشانده جای زهرا ای صاحبِ روحِ با کرامت عباسِ تو یک جهان سخاوت #یا_ام_ٱلعباس🥀 #شهادت_حضرت_ام_البنین(س)🥀 #تسلیٺ_باد🥀 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷

﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ یا زینب بر دین من و عقیده من صلوات تا کور شود دو چشم دشمن صلوات آن زن که پیاده میرود کرببلا بر همت مردانه آن زن صلوات 💔السلام علی عقیله بنے هاشمــ💔 🦋 🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷

﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ تو مادرِ دومِ حسینی در معرفتت گمِ حسینی احسنت به انتخابِ مولا مثلِ تو نشانده جای زهرا ای صاحبِ روحِ با کرامت عباسِ تو یک جهان سخاوت #یا_ام_ٱلعباس🥀 #شهادت_حضرت_ام_البنین(س) #تسلیٺ_باد🥀 .🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷

💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ من باید نمانم! اگر بناست قبر زینب (س) به دست نااهلان بیفتد...😭😭😭😭😭 🌹 #شهدا رویاد کنیم... 🌺با #ذکریک #صلوات و یک #فاتحه... 🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌹 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷

💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ #ڪلام_شهیـد خواهـران گرامی‌ام به شما سفارش می ‌ڪنم با تاسی از حضرت زهرا (س) ، چادر را بعنوان حجاب برتر انتخاب کنید ڪہ همانا سیاهی چـادرهای شما در کنار معرفی خـون شهـدا می‌تواند از حریم اسلام ناب محمدی دفـاع نماید و ان شاءالله زمینه ‌ساز ظهور و قیـام منجی‌ عالم بشریت مهـدی (عج) شود. #پاسـدار_مدافع_حـرم #شهید_مهدی_قره_محمدی #سالروز_شهادت.....🕊🌸 🌹 #شهدا رویاد کنیم... 🌺با #ذکریک #صلوات و یک #فاتحه... 🌹اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌹 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷

﷽⚘💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸 ﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ و فقط ڪافـــےست خداونـــــد متاع وجود ڪسی را خریـدنی بیابـد " شهیــــد " خواهـــد شد ... 🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات 📿اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد📿 🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨ #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤 🍃🌷🍃🌷 @shahidma 🍃🌷🍃🌷

. شهر بانو پشت در بود یه بقچه کوچیک بهم داد و گفت حسن اون لقمه‌ای که ننه من بهت داد کمته اینم بگیر بخور که سیر بشی ازش گرفتم گذاشتم لای اون یکی بقچه شهر بانو از جیب پیرهنش دو تا مشت نخود و کشمش ریخت توی جیب شلوار من _اینها رو هم بخور که جون داشته باشی _دستت درد نکنه شهر بانو تو من رو یاد آبجی کبری میندازی _آره من واقعا آبجیتم و تا من هستم نمیگذارم کسی اذیتت کنه حرفهاش خیلی آرومم کرد. با شعبون گوسفندها رو از اغل بیرون آوردیم. شعبون و سگ گله رو صدا زد _شیری بیا بریم شیری اومد جلوی من دندونهاس رو بهم نشون داد و خشمگین زوزه کشید. از این حالات شیری ترسیدم و یه قدم رفتم عقب که شعبون گفت شیری کاریش نداشته باش حسن با خودمونِ شیری کمی آروم گرفت و سه تایی گوسفندها رو آوردیم بیابون. گوسفندها مشغول خوردن علف شدن و شیری مواظبشون بود. ما هم زیر یه درخت نشستیم. شعبون یه نی از توی جیبش در آورد رو کرد به من _حسن بلدی بزنی _نه من میزنم تو به من نگاه کن و یاد بگیر باشه ای گفتم و نگاهم رو دوختم به شکل نی زدن شعبون نفسش رو از توی نی میداد بیرون و با لبش صداش رو حرکت میداد و انگشت دستش رو میگذاشت روی سوراخ‌های نی و بر میداشت یه مقدار که زد ازم پرسید _دیدی من چیکار کردم _آره ولی نمیدونم بتونم بزنم یا نه نی رو گرفت سمت من بگیر بزن ببین یاد گرفتی _نی رو گذاشتم در دهنم ولی هر کاری کردم نتونستم بزنم شعبون گفت _باید یه نی برات درست کنم که هی بزنی تا یاد بگیری _دستت درد نکنه برام درست کن میزنم _حسن چی شد که تو سر از خونه اسماعیل در آوردی دوست نداشتم براش بگم برای همین ساکت نگاهش کردم... ادامه دارد کپی حرام⛔️